هیجان سرمایه‌گذاران بازار را شکننده کرده است؛

تب هوش مصنوعی در وال‌استریت

از زمان عرضه عمومی ChatGPT در سال ۲۰۲۲، بازار سهام آمریکا رشدی بی‌سابقه را تجربه کرده است. طی این مدت، ارزش بازار بیش از ۲۱تریلیون دلار افزایش یافته که سهم عمده آن تنها به ده شرکت بزرگ تعلق دارد. شرکت‌هایی مانند آمازون، متا، انویدیا و برودکام به لطف موج هوش مصنوعی به قله‌های جدیدی رسیده‌اند و سرمایه‌گذاران جسورانه نیز منابع خود را با سرعتی شگفت‌انگیز روانه این حوزه کرده‌اند.

به گزارش دنیای بورس به نقل از دنیای اقتصاد، بر اساس گزارش اکونومیست، نیمه نخست سال جاری نشان داد که تمامی رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا ناشی از سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات بوده و یک‌سوم سرمایه‌گذاری جسورانه غرب به سمت هوش مصنوعی جریان یافته است. در نگاه بسیاری از تحلیلگران سیلیکون‌ولی، این تحول می‌تواند هم‌تراز انقلاب صنعتی یا حتی بزرگ‌تر از آن باشد. برخی مدیران سرمایه‌گذاری نیز آن را «مسابقه‌ای برای خلق خدای دیجیتال» توصیف کرده‌اند؛ عبارتی که عطش بی‌پایان برای تزریق سرمایه را به‌خوبی نشان می‌دهد.

بااین‌حال، واقعیت درآمدی هنوز با این انتظارات فاصله دارد. طبق گزارش UBS، درآمد سالانه شرکت‌های پیشرو در حوزه هوش مصنوعی تنها ۵۰‌میلیارد دلار برآورد می‌شود؛ رقمی ناچیز در برابر ۲.۹تریلیون دلار سرمایه‌گذاری جهانی در مراکز داده طی سال‌های ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۸. حتی پژوهش MIT حاکی از آن است که ۹۵ درصد سازمان‌ها از سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی مولد بازدهی صفر داشته‌اند. همین شکاف میان امید و واقعیت بسیاری را نگران کرده که آیا بازار دچار هیجان غیرعقلانی شده است یا خیر. مقایسه‌هایی با بحران دات‌کام به میان آمده و برخی ارزش‌گذاری‌ها را «چراغ قرمز» دانسته‌اند. تورستن اسلوک از شرکت آپولو هشدار داده که سهام هوش مصنوعی حتی گران‌تر از سهام دات‌کام در ۱۹۹۹ معامله می‌شود. شگفت‌انگیزتر آنکه حتی سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، اذعان کرده که بازار بیش از حد هیجان‌زده است.

تجربه تاریخی
تجربه تاریخی اما پیچیدگی ماجرا را نشان می‌دهد. تقریبا تمامی موج‌های بزرگ نوآوری با حباب‌های سرمایه‌ای همراه بوده‌اند. راه‌آهن در بریتانیا، برق در آمریکا و اینترنت در دهه ۱۹۹۰ همه نمونه‌هایی از دوره‌هایی هستند که سرمایه‌گذاران متحمل زیان شدند اما فناوری‌ها جهان را متحول کردند. بنابراین ترکیدن حباب لزوما به معنای مرگ نوآوری نیست. با این حال، پیامدها برای شرکت‌ها و اقتصاد قابل چشم‌پوشی نیست. شرکت‌های بزرگ اغلب در این فرآیند جای خود را به تازه‌واردان می‌دهند؛ همان‌طور که غول‌های اولیه راه‌آهن و تلگراف محو شدند و حتی نام‌هایی مثل کورنینگ یا ولکاترون که در دوران رونق دات‌کام درخشیدند، امروز به حاشیه رفته‌اند.

پیامد اقتصادی ترکیدن حباب‌ها نیز طیفی گسترده دارد. ترکیدن حباب الکترونیک در دهه ۱۹۶۰ ضربه چندانی به اقتصاد نزد، اما بحران ریلی در دهه ۱۸۷۰ رکود طولانی را رقم زد. پژوهش‌های تاریخی نشان می‌دهد که شدت بحران به چهار عامل بستگی دارد: نوع جرقه آغازین، میزان و دوام سرمایه‌گذاری، نحوه تخصیص منابع و نهایتا گروه‌هایی که زیان را متحمل می‌شوند. در مورد هوش مصنوعی، جرقه اولیه فناورانه بود، اما امروز سیاستمداران نیز وارد میدان شده‌اند. مقاله پیشگامانه «توجه همه آن چیزی است که نیاز دارید» در ۲۰۱۷ و عرضه ChatGPT در ۲۰۲۲ مبنای علمی موج کنونی بودند، اما اکنون دولت آمریکا با حمایت‌های سیاسی و کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس با تزریق‌میلیاردها دلار به این تب شتاب داده‌اند. تجربه تاریخی نشان می‌دهد حباب‌هایی که با انگیزه‌های سیاسی شعله‌ور می‌شوند، ریسک بیشتری برای اقتصاد دارند.

از سوی دیگر، ساختار سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی نیز جای بحث دارد. سهم این سرمایه‌گذاری از تولید ناخالص داخلی آمریکا طی چهار سال گذشته حدود سه تا چهار درصد بوده است، اما پیش‌بینی‌های مربوط به انفجار ساخت مراکز داده این نسبت را بالا خواهد برد. تفاوت اساسی با حباب‌های گذشته در ماهیت دارایی‌هاست. بخش زیادی از سرمایه صرف تجهیزات زودبازده مانند تراشه‌های پیشرفته می‌شود که عمر کوتاهی دارند و سریعا از رده خارج می‌شوند. برآوردها نشان می‌دهد میانگین عمر دارایی‌های فناورانه فعلی تنها ۹ سال است، درحالی‌که دارایی‌های مخابراتی دهه ۱۹۹۰ حدود ۱۵سال دوام داشتند.

وعده پرریسک
نکته مثبت اینجاست که عمده سرمایه‌گذاری از محل جریان نقدی شرکت‌های بزرگ فناوری تامین می‌شود. این شرکت‌ها ترازنامه‌ای سالم دارند و نسبت بدهی‌شان پایین است. نیمی از سرمایه‌گذاری پیش‌بینی‌شده در مراکز داده از سوی همین غول‌ها پرداخت خواهد شد. در کنار آنها صندوق‌های بازنشستگی، بیمه‌ها، صندوق‌های ثروت ملی و سرمایه‌گذاران ثروتمند نیز نقش پررنگی دارند. به این ترتیب، نظام بانکی کمتر در معرض ریسک مستقیم قرار دارد و احتمال بحران مالی فراگیر کاهش می‌یابد.

با این وجود، یک نگرانی جدی وجود دارد: امروز سهم سهام در دارایی خانوارهای آمریکایی به ۳۰درصد ثروت خالص رسیده که بالاترین سطح تاریخی است. این رقم حتی از اوج حباب دات‌کام نیز فراتر رفته است. چنین تمرکزی سبب می‌شود که هر افتی در بازار سهام به سرعت به مصرف خانوارها ضربه بزند.

برآوردها نشان می‌دهد که هر یک دلار کاهش ثروت مالی، ۱۴سنت از مصرف را کاهش می‌دهد. از آنجا که مصرف طبقات بالای درآمدی موتور اصلی رشد سال‌های اخیر بوده، کاهش ارزش سهام می‌تواند به سرعت به رکود اقتصادی دامن بزند.

یک سال اخیر با همه هیاهوی هوش مصنوعی فرصتی برای پوشاندن واقعیت‌های عمیق اقتصاد آمریکا بوده است: ضعف نهادها، موانع تجاری و بدهی‌های فزاینده دولت. اگر وعده «خدای دیجیتال» تحقق نیابد، سقوطی سخت و پرهزینه در انتظار بازار خواهد بود. فناوری پابرجا می‌ماند، اما سرمایه‌گذارانی که با شور و شتاب به این میدان آمده‌اند، شاید بار دیگر هزینه گزافی برای توهم آینده بپردازند.

Submitted by khanghahi on