به گزارش «دنیای بورس»، دنیایاقتصاد نوشت: به دنبال افزایش هیجان ناشی از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در تالار شیشهای، روز دوشنبه نیز تابلوی معاملات سهام قرمز شد و شاخص کل بورس تهران با افت ۲/ ۱ درصدی به کمترین سطح از ۲۷ خرداد ماه نزول کرد.
در این میان آمارهای پولی و بانکی بانک مرکزی نیز که نشان از افزایش انتظارات تورمی داشت نرخ ارز را صعودی کرد و دلار مجددا به کانال ۲۹ هزار تومانی بازگشت. بورس اما بیتفاوت به اخبار پیرامونی همچنان در حال ساخت کفهای جدید است. به نظر میرسد فعالان بورسی به انتخابات آمریکا چشم دوخته و منتظر وقایع بعد از این رخداد سیاسی نشستهاند.
بیتوجهی بورس به افزایش پول
آخرین آمارهای پولی و بانکی منتشر شده از سوی بانک مرکزی نشان میدهد که رقم کل نقدینگی در شهریورماه به ۹/ ۲۸۹۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. به این ترتیب به نقدینگی کل کشور در ۶ ماه ابتدایی سالجاری، حدود ۴۲۴ هزار میلیارد تومان افزوده شده است. به عبارتی هر روز شاهد افزایش بیش از ۲ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی بودیم. از سوی دیگر، آمارها نشان میدهد رشد نقدینگی شهریور امسال به نسبت مدت مشابه سال گذشته، ۲/ ۳۶ درصد بوده که تقریبا از آبان ۹۳ به بعد تکرار نشده است.
در این میان اما بررسی ترازنامههای ماهانه بانک مرکزی نشان از افزایش سهم پول نسبت به شبهپول از نقدینگی کل دارد. به این ترتیب در نیمه نخست سالجاری، حجم پول به رقم ۷/ ۶۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲/ ۸۰ درصد رشد داشته است. بالا رفتن سهم پول از نقدینگی میتواند شرایط را برای بازگشت روند صعودی تورم مهیا سازد. پول به بخش سیال نقدینگی اشاره دارد که در کنار تورم و افزایش عمومی قیمتها میتواند فعالیت در بازارهای مختلف سرمایهگذاری را افزایش دهد.
نرخ پایین بهره بانکی یکی از دلایل تبدیل شبهپول به پول به شمار میرود. بر اساس نظریههای اقتصادی، عرضه و تقاضای پول، تعیینکننده نرخ بهره هستند. عرضه پول توسط بانک مرکزی تعیین شده و تقاضای پول شامل سه مولفه تقاضای مصرفی، احتیاطی و سوداگرانه است. در حال حاضر از طرفی عرضه پول از دو محل افزایش پایه پولی و افزایش سهم پول از نقدینگی، افزایش پیدا کرده و از طرف دیگر کاهش تولید ناخالص داخلی منجر به کاهش تقاضای مصرفی پول شده است.
این شرایط که از اواسط سال ۹۸ شکلی جدی به خود گرفت از افزایش انتظارات تورمی حکایت دارد و سال گذشته منجر به رشد پرشتاب سهام شد. در حال حاضر اما فعالان بورسی بیتوجه به تحولات پولی-بانکی همچنان در صف فروش نظارهگر اخبار مربوط به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هستند.
سایه انتخاباتی بر تالار شیشهای
همانطور که بارها اشاره شده، مدتهاست شاهد سایه سنگین انتخابات آمریکا بر معاملات بورس تهران هستیم. در این میان برخی معتقدند در صورت انتخاب مجدد ترامپ با رشد نرخ دلار، سهام نیز رونق گرفته و شاهد بازگشت روزهای سبز به تالار شیشهای هستیم. این دسته در روزهای گذشته سهامی را که در دو ماه گذشته با افت قابلتوجهی مواجه شده بودند را به پرتفوی خود افزوده و در حال حاضر تنها نظارهگر هستند.
برخی دیگر نیز بایدن را رئیسجمهور بعدی امریکا میدانند و با هول و ولا طی روزهای اخیر دست به ماشه فروش شدند. این دسته نیز در حال حاضر تنها منتظر نتایج انتخابات آمریکاست. از این رو دست نگه داشتن فعالان بازار نسبت به خرید و فروش سبب شد شاهد رکود عمیق در تالار شیشهای باشیم.
روز دوشنبه ارزش معاملات خرد سهام در بورس تهران حدود ۳۵۸۰میلیارد تومان بود که نسبت به روز ماقبل با افت ۲۸ درصدی و نسبت به میانگین روزانه ارزش دادوستدها در ۵ ماه نخست سال ۹۹ با کاهش حدود ۹۰ درصدی مواجه شد. در این میان کارشناسان معتقدند پس از اعلام نتایج این رخداد سیاسی، فارغ از شخصی که بر این کرسی تکیه میزند، بورس تهران در مدت کوتاهی راه خود را پیدا کرده و از حالت انتظاری خارج میشود.
نفس سهام در دست سیاستگذار
علاوه بر افزایش محسوس رکود در معاملات سهام، نقدشوندگی بازار نیز مدتهاست به چالش کشیده شده است. «دنیایاقتصاد» در گزارش پیشین خود با عنوان «متهم اصلاح فرسایشی بورس» (لینک) به دلایل زمانبر شدن ابرنوسان سهام چه در دورههای صعودی و چه نزولی اشاره کرد. نگارنده در این گزارش تاکید کرد وجود محدودیتهای خودساختهای همچون دامنه نوسان سبب شده سهامی که میتواند در عرض یک روز به محدوده ارزندگی خود رسیده و معاملات متعادلی را تجربه کنند، با یک قانون محدودکننده، در دورههای صعودی حبابی شوند و در دورههای نزولی نیز کفی برای آنها شناسایی نمیشود.
سیاستگذاری که پیشتر نگرانی خود از حذف دامنه نوسان را از دست رفتن سرمایه مردم عنوان میکرد در حال حاضر میتواند به این سوال پاسخ دهد که اگر دامنه نوسان نبود چه اتفاقی بدتر از اصلاح اخیر برای معاملهگر بورسی رخ میداد؟ سهامداری که در دو ماه گذشته حتی بالغ از ۷۰ درصد از ارزش پرتفوی خود را از دست داده و پایانی نیز برای آن متصور نیست.
در این شرایط سیاستگذار به جای مداوای بدنه مریض بازار، با سیاستهای جدید خود بیش از گذشته نقدشوندگی سهام را کاهش داد و معاملات روزانه را نیز ممنوع اعلام کرد. ممنوعیتی که قرار بود موقتی باشد اما در حال حاضر با گذشت بیش از یک ماه صحبتی درخصوص بازگشت Day trading نیست.
در این میان معاملهگران زیادی دیده میشوند که مدتهاست سهامشان در صفهای فروش قفل شده و توان نقد کردن دارایی خود در نقدشوندهترین بازار مالی را ندارند. شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم در این روزها فروش ملک از نقدکردن سهام در بورس تهران آسانتر شده و مقصر این شرایط تنها سیاستگذاری است که با ترس از جراحی، هر روز حال بازار را وخیمتر میکند.
نگاهی به معاملات روز دوشنبه
در روزی که شاخص سهام با افت ۲/ ۱ درصد به کف جدید یک میلیون و ۲۶۴ هزار واحدی نزول کرد، بیش از ۷۰ درصد سهام با افت قیمت مواجه شدند و در این میان نیمی از نمادها شاهد انتظار بیش از ۴هزار میلیارد تومانی نقدینگی برای خروج از گردونه معاملات بودند.
در این بین سهامداران حقیقی برای یازدهمین روز متوالی، خالص فروش مثبتی را ثبت کردند و شاهد جابهجایی سهامی به ارزش ۵۵۱ میلیارد تومان در مسیر حقیقی به حقوقی بودیم. در این میان خودروییها با بیشترین خروج پول حقیقی مواجه شدند.
در این گروه روز دوشنبه شاهد انتقال سهامی به ارزش ۵/ ۱۴۵ میلیارد تومان از سبد سهام حقیقیها به پرتفوی معاملهگران عمده بازار بودیم. پس از آن زیرمجموعههای گروه فلزات اساسی در لیست فروش سهامداران خرد قرار گرفتند و شاهد خالص خرید مثبت حقوقیها در این گروه به میزان ۶/ ۱۰۳ میلیارد تومان بودیم.
گزارش دو | وزیر اقتصاد قربانی ابرنوسان بورس؟
دنیایاقتصاد در مطلبی نوشت: رشد افسارگسیخته قیمت سهام در ابتدای سال از یک طرف و اصلاح ادامهدار آن از سوی دیگر، وزیر اقتصاد دولت دوازدهم را بر لبه تیغ قرار داده است.
نمایندگان مجلس که از ابتدای ورود خود به بهارستان تمرکز خود را روی بازار سرمایه قرار داده بودند، حالا که شاخص کل بورس به زیر یک میلیون و سیصد هزار واحد نزول کرده، قرار است فرهاد دژپسند را به مجلس بکشانند و استیضاح کنند. با این حال یکی از نمایندگان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی به «دنیای اقتصاد» میگوید بعید به نظر میرسد در شرایط فعلی که تا پایان دولت دوازدهم مدت زمان زیادی باقی نمانده، طرح استیضاح وزیر اقتصاد به تصویب مجلس برسد.
گرچه زمزمه استیضاح وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت حسن روحانی با شروع به کار مجلس یازدهم شنیده میشد اما اکنون با پیچیده شدن وضعیت اقتصادی کشور جدیتر از قبل شده و طرح استیضاح با امضای بیش از یکسوم از نمایندگان تقدیم هیات رئیسه مجلس شده است. آخر هفته گذشته احمد نادری، یکی از نمایندگان مجلس طی توییتی از استیضاح وزیر اقتصاد خبر داد و نوشت که این طرح روز چهارشنبه با بیش از ۸۰ امضا به هیات رئیسه مجلس تحویل داده شده است.
خصوصیسازی، گمرکات، ارز، اختلال در تجارت بینالملل و عدم تمکین به قانون در اصلاح نظام مالیاتی از محورهای اصلی استیضاح فرهاد دژپسند اعلام شده اما یکی از محورهای مهم دیگر که استیضاحکنندگان بر آن تاکید دارند وضعیت بورس و بازار سرمایه است که بهارستاننشینان، وزیر اقتصاد را عامل این وضعیت آشفته میدانند و معتقدند دژپسند به دلیل ناکارآمدی «باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشد.»
پیش از اینکه طرح استیضاح وزیر اقتصاد جدی و تقدیم هیات رئیسه شود وزیر اقتصاد به همراه رئیس سازمان بورس و برخی دیگر از مسوولان اقتصادی دولت چند بار برای توضیح درباره وضعیت بازار سرمایه به مجلس فراخوانده شده و در جلسات علنی و غیرعلنی در این باره به بهارستان نشینان توضیح داده بودند.
در این جلسات توافقاتی برای همکاری در جهت بهبود وضعیت بازار شده بود؛ هرچند سهامداران نتیجه این توافقات را در عمل ندیدند. در آخرین نمونه نیز حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده تهران طرح سوال از وزیر اقتصاد را کلید زده بود. در این طرح ۱۳ سوال بورسی از دژپسند پرسیده شده بود که علت عدم صدور مجوز سبدگردانی و افزایش سقف صندوقهای درآمد ثابت و همچنین عدم استفاده از ابزار دامنه نوسان نامتقارن جهت تعادل بازار از جمله سوالاتی است که از وزیر اقتصاد پرسیده شده بود.
این طرح چند روز قبل از آنکه طرح استیضاح به هیات رئیسه تقدیم مجلس شود، کلید خورده بود و مشخص نیست اکنون که طرح سوال قرار است به جریان بیفتد، چه سرنوشتی خواهد داشت. جعفر قادری، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز از وضعیت طرح سوال از دژپسند اظهار بیاطلاعی میکند اما در همین حال به «دنیایاقتصاد» میگوید بعید میداند طرح استیضاح نیز در مجلس رای بیاورد.
بعید است طرح استیضاح رای بیاورد
قادری با اشاره به اینکه جزو ۸۰ نمایندهای که طرح استیضاح وزیر امور اقتصادی و دارایی را امضا کردهاند، نیست توضیح میدهد: بنده این مساله که ایرادات و اشکالات جدی به عملکرد اقتصادی دولت وجود دارد، قبول دارم اما همه اشکالات به وزارت اقتصاد برنمیگردد.
بلکه بخش قابلتوجهی از اشکالات به بانک مرکزی بازمیگردد. اما باتوجه به محدودیتهایی که نمایندگان درباره سوال یا توبیخ رئیس کل بانک مرکزی وجود دارد، طبیعی است سوالها از وزیر اقتصاد سوال پرسیده و او مواخذه شود. چون در هر صورت همه این مسائل و مشکلات بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در حوزه وزارت اقتصاد است.
قادری به وضعیت بازار سرمایه اشاره میکند و میگوید: اتفاقهایی که در این مدت در بورس افتاد حاصل سوءتدبیر و سوءمدیریت دولت است. آنها باید در مقابل آن حجم تقاضایی که وجود داشت عرضه را اضافه میکردند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد و باعث شد حباب قیمتی شکل گیرد.
متاسفانه بسیاری از خانوادهها و مردم کمدرآمد، به اشتباه خانه و زندگی خود را فروختند که از طریق بورس سود قابل توجهی به دست بیاروند، اما با وضعیتی که به وجود آمده، ثروت و دارایی آنان شاید حتی از نصف هم کمتر شده باشد. دولت مردم را به بورس دعوت کرد اما اکنون پاسخگو نیست.
این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «من استیضاح وزیر اقتصاد را امضا نکردهام» ادامه میدهد: بنده معتقدم در این شرایط آمدن فرد جدید مشکلی را حل نمیکند چرا که تا پایان عمر دولت دوازدهم فرصت زیادی باقی نمانده است و در این فرصت فرد توانمندی روی کار نمیآید چرا که هیچ آدم قابلی به خاطر چند ماه خود را در معرض ایرادها قرار نمیدهد چون تا بخواهد به مشکلات اشراف پیدا کند، فرصت تمام شده است.
بنابراین اگر من با استیضاح وزیر اقتصاد مخالفم به این دلیل است که زمان کافی وجود ندارد وگرنه عملکردها، عملکرد قابل قبولی نیست.
قادری یادآور میشود: اتفاقهایی که در بورس اتفاق افتاد اصلا قابل دفاع نیست. تغییراتی که در دامنه نوسان ایجاد کردند بازار را ملتهب کرد. عملا تحولاتی که در بورس اتفاق افتاد نشان داد که دولت میخواهد دستوری بورس را اداره کند و همین مساله باعث به هم ریختن بازار شد. اما در جلسات قبلی که با مسوولان بورس داشتیم، آنها اعتقاد داشتند که وضعیت به وجود آمده طبیعی است.
او با تاکید بر اینکه «فکر نمیکنم کسی در مجلس موافق سیاستهای اقتصادی دولت باشد» میگوید: اگر در شرایط عادی بودیم و تا پایان دولت زمان بیشتری باقی مانده بود تعداد آرای مخالف استیضاح خیلی کم بود و شاید به اندازه تعداد انگشتان دست هم نمیشد اما اینکه نمایندگان در این شرایط چقدر مصلحتسنجی کنند، جای سوال است و تکلیف استیضاح را روشن میکند.
این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «بعید است با توجه به شرایط فعلی استیضاح وزیر اقتصاد در مجلس رای بیاورد» میگوید: اکنون باید به دولت و وزرای اقتصادی فشار وارد کرد که ایرادات و مشکلات را حل کنند و با استیضاح و روی کار آمدن فرد جدید مشکلی حل نمیشود.
نامه ۲۵ پژوهشگر مالی به رئیسجمهور و بانک مرکزی | سخنی با فعالان بورس
- علی صادقیهمدانی | دکترای اقتصاد پولی و مالی
نامه مورد اشاره عوامل مهمی مانند شکلگیری انتظارات تورمی در بازارهای دارایی ارز و مسکن، افزایش قیمتها در بازار مسکن و ارز، و تورم در بازار کالا و خدمات را به رونق یا حباب بورس نسبت میدهد. به عبارت دیگر، پیام تلویحی نامه این است که علت عمده مشکلات اقتصادی کشور شکلگیری حباب در بورس است.
پس از گذشت زمانی بالغ بر سه ماه از انتشار نامه ۲۵ پژوهشگر مالی و اقتصادی درخصوص نسبت دادن عمده مشکلات روز اقتصاد کشور به رونق یا حباب بورس این سوال برای محققان اقتصادی، فعالان بازار سرمایه و افکارعمومی جامعه مطرح است که چرا پس از ریزش بورس، روند افزایشی قیمتها در بازارهای مسکن، ارز، کالا و خدمات نه تنها متوقف نشد بلکه شتاب بیشتری به خود گرفت.
«با تغییر انتظارات از مجرای بورس، بدون کاسته شدن از قدرت کمیت نقدینگی، سایر داراییها مانند ارز و مسکن دچار تغییر قیمت شده و در نهایت جهش قیمت در این بازارها خود را در بازار کالا و خدمات نشان میدهد.» این جملات شاهبیت نامه ۲۵ پژوهشگر اقتصادی و مالی به رئیسجمهور و بانک مرکزی است که تاثیر ژرفی بر سیاستگذاران اقتصادی و بورس داشت.
تا جایی که بررسیهای اینجانب نشان میدهند این جملات مبتنی بر هیچ نظریه اقتصادی یا مطالعه تجربی نیست. این موضوع را با چند تن از امضاکنندگان این نامه هم در میان گذاشتهام اما پاسخ علمی روشنی دریافت نکردم. این نوشتار ۲۵ پژوهشگر گرامی را دعوت میکند مبانی علمی این جملات را در صورت وجود با جامعه متخصصان اقتصاد کشور به اشتراک بگذارند.
تنها سه ماه و اندی پس از ریزش بورس، بازارهای مسکن، ارز و طلا با افزایش قیمت شدیدی مواجه شدند تا عکس ادعای مطرحشده در نامه ۲۵ پژوهشگر اثبات شود. ادعایی که اصل مساله را بیش از اینکه مقدار کمی نقدینگی و پول تلقی کند، تغییر در انتظارات از مجرای بورس و در نتیجه تغییر سرعت گردش پول میداند.
صرفنظر از وقایع تحقق یافته در این سه ماه که دقیقا ناقض ادعای نامه بودند، متن نامه آشکارا با تئوری اقتصاد کلان در تضاد است. درخصوص ماهیت و علل تورم دو دیدگاه غالب در ادبیات اقتصاد کلان وجود دارد که متن نامه به طرز شگفتانگیزی به آنها بیتوجهی میکند.
بر اساس دیدگاه اول که توسط میلتون فریدمن (Milton Friedman)، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶، برای اولین بار به ادبیات اقتصادی معرفی شد: «تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است.»
بر این اساس افزایش قیمتها در بازار کالا و خدمات تنها و تنها ریشه در مسائل پولی دارد. بنابراین نسبت دادن سایر علل به تورم به لحاظ علمی صحیح نیست. نامه با طرح این ادعا که «مساله بیش از آنکه مقدار کمیت نقدینگی و پول باشد تغییر در انتظارات از مجاری بورس است» آشکارا تلاش میکند رونق یا حباب بورس را دلیل اصلی تورم اقتصاد ایران معرفی کند.
براساس دیدگاه دوم که به توماس سارجنت (Tomas Sargent)، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۱، نسبت داده میشود: «تورم همیشه و همه جا یک پدیده مالی (Fiscal) است.» این دیدگاه بر نقش بسیار مهم کسری بودجه دولت بر تورم تاکید دارد. در نظر اول ممکن است این دو دیدگاه کاملا متفاوت بهنظر برسند.
اما هنگامی که به مکانیزم اجرایی تامین مالی کسری بودجه دولت توجه میکنیم متوجه میشویم چک کسری بودجه دولت (سیاستگذار مالی) در پارهای موارد توسط بانک مرکزی (سیاستگذار پولی) پاس میشود. پس بهعنوان یک نتیجه شاید بتوان این گونه اظهار کرد که «تورم همیشه و همه جا یک پدیده مالی (Fiscal) و پولی است». یعنی هنگامی که کسری بودجه دولت از محل استقراض از بانک مرکزی با افزایش نقدینگی تامین میشود تورم بهوجود میآید.
در هر صورت ادعای مطرح شده در نامه درباره نسبت دادن تورم در اقتصاد ایران به رونق یا حباب بورس در ادبیات اقتصاد کلان جایگاهی ندارد و فاقد هرگونه مبنای نظری و حتی تجربی است. کاملا برعکس، رونق بورس میتواند باعث کاهش فعالیتهای سفت بازی و هدایت پسانداز جامعه به سمت سرمایهگذاریهای مولد شود. افزایش مستمر سرمایهگذاری و تولید نیز موجب کاهش تورم میشود.
بهطور کلی، هر چه بازار سرمایه در اقتصاد رونق بیشتری داشته باشد و بتواند وجوه مالی بیشتری را جذب کند، پسانداز جامعه به نحو بهتری میتواند به تولید اختصاص پیدا کند که موجب افزایش عرضه کل در اقتصاد میشود که به منزله کاهش تورم است.
بسیاری از کنشگران بازار، همزمانی ریزش بورس و انتشار نامه مورد اشاره را تصادفی میدانند که این موضوع نمیتواند صحیح باشد. در شرایطی که سرمایه اجتماعی دولت در پایینترین سطح خود قرار دارد و بهطور مداوم در حال تنزل است، بسیاری از فعالان آماتور بازار سرمایه که آشنایی چندانی با تحلیلهای اقتصادی نداشتند به دلیل اعتماد به تخصص ۲۵ پژوهشگر تحت تاثیر این نامه قرار گرفتند. گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس هم صراحتا بیان میکند که ادعای مطرح شده در نامه ۲۵ پژوهشگر مالی و اقتصادی از نظر علمی اثبات نشده است.
توییت بازان بورسی | بیم و امیدها از فردای انتخابات امریکا
دنیایاقتصاد در مطلب دیگری نوشت: هرچقدر هم گفته شود که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیری در وضعیت ایران ندارد و ورود بایدن به کاخ سفید یا ماندگار شدن ترامپ، تغییری در شرایط تحریمها و وضعیت اقتصادی کشور یا حتی تغییر استراتژی ایران در قبال آمریکا ایجاد نمیکند، اما در جامعه صحبت از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. انگار نه انگار که این انتخابات در قارهای دیگر در حال برگزاری است. انگار در همین ایران خودمان انتخاباتی داریم و مردم با شور و هیجان و البته استرس پیگیر تحلیلهای ارائه شده درباره نتیجه انتخابات پیچیده آمریکا هستند.
کاربران شبکههای اجتماعی هم بخشی از جامعه هستند که نظراتشان را با دیگران به اشتراک میگذارند و درباره موضوعات روز که چند وقتی است انتخابات آمریکا سرفصل تمام بحثها و نظرات است، صحبت میکنند. از سوژههایی که کاربران شبکه اجتماعی توییتر درباره آن در روزهای گذشته صحبت میکردند این بود که اگر جو بایدن یا دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا شوند، تکلیف بورس چه میشود و سرمایههایشان را باید به سمت کدام بازار مالی ببرند.
شاهین احمدی، کارشناس بازار سرمایه در صفحه خود بدون اشاره به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در همین رابطه نوشت: «با دو سه نفر فعال بازار سرمایه صحبت کردم و پرسیدم تا آخر سال چه ترکیب سرمایهگذاری را پیشنهاد میدهید. گفتند سپرده بانکی! سوالم این است که به نظر شما برآیند بازار تا آخر سال، دو تا مثبت پنج نیست که بتواند از سپرده بانکی رد بشود؟»
احمدی با مطرح کردن این پرسش جویای نظر دیگر کاربران فعال در حوزه بازار سرمایه و بورس شده بود. خیلیها در قسمت نظرات دلیل کوچ سرمایههای مردم از بورس به سمت بانک را ریسک بالای بورس اعلام کرده بودند. عدهای دیگر هم درباره این موضوع نوشته بودند که با انتخاب مجدد دونالد ترامپ، اوضاع بورس از آن چیزی که امروز شاهدش هستیم، بدتر میشود.
البته در میان این افراد، بودند آدمهایی که این موضوع را مطرح میکردند که اگر ترامپ در انتخابات پیروز شود، نه تنها مردم بیشتری نسبت به امروز پولهایشان را از بورس خارج میکنند، بلکه آنهایی هم که در بانکها سرمایهای دارند، دست به کار میشوند و پولهایشان را از بانک خارج میکنند. به عقیده این افراد بازار ارز دوباره رونق میگیرد و در فردای انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا شاهد بالا رفتن قیمت ارز و استقبال مردم از خرید آن خواهیم بود.
حالا که صحبت از وضعیت بورس و بازار سرمایه در فردای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است، بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که در روزهای گذشته در شبکه اجتماعی توییتر و حتی اینستاگرام دیده میشد که برخی از افراد درباره این موضوع مینوشتند که چه جو بایدن در انتخابات پیروز شود یا دونالد ترامپ دوباره در کاخ سفید ماندگار شود، بازار سهام رشد خواهد کرد.
این دسته از افراد سرخپوش شدن و ریزشهای چند هفته گذشته بورس را، به علت هیجان انتخابات آمریکا میدانند و میگویند بعد از انتخابات اگر این اتفاق نیفتد، دو روز بعد از آن، بورس به حالت قبلی خود برمیگردد. اما در رابطه با انتخابات آمریکا و تاثیر آن در ایران، یکی از افرادی که روز گذشته در این رابطه مطلبی در صفحه خود نوشته بود، شاهین چراغی، عضو شورای عالی بورس بود.
او نوشته بود: «بعد از برجام که با سیاست غلط پولی، کشور را چند سال به رکود و خلق نقدینگی بردیم. تا بورس آمد جانی بگیرد با تصمیمات جزیرهای و لحظهای به آن صدمه زدیم و تنش بیخودی ایجاد کردیم.» چراغی در ادامه مطلب خود این سوال را مطرح کرده بود که اصلا چه فرقی میکند چه کسی رئیسجمهور آمریکا بشود؟ و نوشته بود: «دل به بایدن و... خوش نکنیم. مسیر توسعه کشور، حمایت واقعی از بورس است، ولاغیر.»
از انتخابات آمریکا و تاثیر آن در وضعیت اقتصادی، بورس و دیگر حوزهها که بگذریم، موضوع دیگری که این روزها بحث آن در میان کاربران شبکههای اجتماعی داغ است؛ بیاعتمادی مردم به بورس است.
صحبتهای روز گذشته محسن علیزاده، عضو شورای عالی بورس بار دیگر تنور انتقادها و گلایهها از دولت و سیاستهای اقتصادی آن را داغ کرد. علیزاده مطرح کرده بود که «دولت میزبان خوبی برای سرمایههای مردم نبود، عموم مردم به ورود به بازار سرمایه دعوت شدند اما در نهایت پشت مردم در بورس خالی شد.»
او همچنین بیان کرده بود که «مردم پول جیب خود، طلای همسران، خانه و اتومبیل خود را فروخته وارد بورس شدند اما حالا متضرر شدهاند.» این بخش از صحبتهای علیزاده باعث شد کاربران زیادی که عمدتا از سهامداران خرد یا تازهوارد به بورس بودند از تجربیات و اتفاقهایی که برایشان در مسیر سرمایهگذاری در بورس افتاده است بنویسند.
در شبکه اجتماعی اینستاگرام هم کاربران زیادی با بازنشر صحبتهای این عضو شورای عالی بورس در استوری صفحه خود کاربرانی را که در اوایل سال جاری و با دعوت رئیس دولت برای سرمایهگذاری در بورس به سمت این بازار رفتند سرزنش میکردند و از نتیجه اعتماد و دل خوش بودن به وعدههای مطرحشده مینوشتند. نوشتههایی که اکثرشان انتقادهای تند و تیزی یا ابراز پشیمانی بابت امید بستن به این وعدهها بود.
اما در همین رابطه یعنی بیاعتمادی مردم به بورس، مهدی رباطی، مدیرعامل و رئیس هیات مدیره کارگزاری بورس بیمه ایران در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «در ایران بورس هیچ زمان جایگاه سرمایهگذاری بلندمدت و مامن سرمایه مردم نشد. بهدلیل نبود همین اعتماد مردم به آن بهعنوان محلی با ثبات.
در دوره رونق اخیر این تلقی در بسیاری ایجاد شد که به دلیل دعوت مسوولان و نیاز حاکمیت به رونق این بازار با توجه به اتفاقات ساختاری رخداده در اقتصاد ایران مانند، تحریمها، نیاز به درونزایی، تامین مالی بنگاهها، مهار تورم و... بازار سرمایه ثبات خواهد داشت.
(توجه کنید: ثبات نه رشد! یک رشد مداوم با شیب ١٠ درجه بسیار بهتر از رشد با شیب ٧٠ درجه و بعد سقوط با همان شیب است) ولی متاسفانه در همین دوره این اعتماد لطمه خورد. متاسفانه نه رشد بورس توسط نهادهای اقتصادی کشور درست مدیریت شد و نه افت آن! دلایل آن هم متعدد است که قبلا اشاره کردهام، مهمترینش توسعهنیافتگی ساختارهای بازار است.»
حسین سلاح ورزی | فعال اقتصادی: دستگاههای حاکمیتی با این همه علاقهای که به دخالت در بازار و قیمتگذاری همه چیز دارند، چرا وقتی نوبت به قیمتگذاری کالاها و خدمات انحصاری مرتبط به خودشان میرسد، در مورد منطق تصمیمگیری اینقدر غیر شفافند؟ دلیل افزایش کارمزد تراکنش بانکی چیست و در ازای کدام افزایش کیفیت اتفاق افتاده است؟