ایمان رئیسی تحلیلگر بازارهای مالی؛
در شرایطی که بازارها در سطحی از ثبات نسبی قرار گرفتهاند، هر گرم طلای ۱۸ عیار در محدوده ۱۲میلیون و ۸۰۰ هزار تومان معامله میشود و شاخص کل بورس نیز حوالی سهمیلیون و ۵۰۰ هزار واحد نوسان دارد. مهمترین عاملی که اکنون مسیر بازارها را تعیین میکند، آرامش سیاسی است؛ عاملی که برای بازار سرمایه حکم اکسیژن دارد و نبود آن به سرعت خود را در کاهش حجم معاملات و افزایش نااطمینانی نشان میدهد. خوشبختانه در روزهای اخیر، مجموعهای از اخبار مثبت توانسته است فضای عمومی بازار سرمایه را تقویت کند. از جمله این محرکها، رشد قیمت کامودیتیها در بازارهای جهانی است؛ رشدی که برای گروههای فلزی، معدنی و پتروشیمی اهمیت ویژهای دارد. در کنار این عامل، زمزمههایی مبنی بر رسمیت یافتن ورود ارز شرکتهای فولادی و معدنی به تالار دوم مطرح شده؛ اقدامی که در صورت اجرای کامل، میتواند بخشی از فاصله میان ارز نیمایی و آزاد را جبران کند و تاثیر مستقیمی بر سودآوری شرکتهای صادراتمحور بگذارد. با این حال، پس از آرامش سیاسی، تنها موضوعی که میتواند مانع رشد پرشتاب بازار باشد، نرخ بالای اوراق دولتی است که در هفتههای اخیر افزایش یافته و عملا نرخ بازده بدون ریسک را بالا برده است. در بازار طلا، وضعیت نوسانی اما آرامتری مشاهده میشود. قیمت طلای جهانی طی هفته گذشته تغییرات بزرگی را تجربه نکرده و حوالی ۴۲۰۰ دلار در نوسان بوده است.
برخی تحلیلگران افزایش محدود قیمت طلا را ناشی از تنشهای سیاسی میدانند، اما واقعیت این است که سیاستهای پولی بانک مرکزی آمریکا تاثیر ملموستری داشته و مانع جهش بیشتر قیمت شده است. در همین دوره، شاخص دلار کاهش یافت اما نرخ بازده اوراق ۱۰ ساله خزانه آمریکا رشد کرد و به محدوده ۴.۱۶درصد رسید؛ عاملی که معمولا به ضرر طلا عمل میکند. با توجه به شرایط موجود، سوال اصلی این است که تا پایان سال کدام بازار ظرفیت رشد بیشتری دارد؛ طلا یا بورس؟ بر اساس میانگین پیشبینی تحلیلگران، نرخ دلار تا پایان سال میتواند در محدوده ۱۳۰ تا ۱۳۵ هزار تومان قرار گیرد و قیمت طلای جهانی نیز در بازه ۴۴۰۰تا ۴۵۰۰ دلار در نوسان باشد. با فرض این سناریو، قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار میتواند به محدوده ۱۴میلیون و ۵۰۰ تا ۱۴میلیون و ۷۰۰ هزار تومان برسد که بازدهی تقریبی ۱۷ درصدی در سه ماه آینده را نشان میدهد. این پیشبینیها اما همگی مبتنی بر حفظ شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی است.
در بازار سهام، رشد نسبت قیمت به درآمد بازار (P/E) از زمان آغاز جنگ حدود دو واحد بوده، اما این افزایش نمیتواند نقطه پایان روند صعودی تلقی شود. چند عامل مهم میتوانند نقش کاتالیزور را برای بورس ایفا کنند؛ نخست، عملیاتی شدن تالار دوم و امکان فروش ارز با نرخهای رقابتیتر؛ دوم، انتشار گزارشهای ۹ماهه که انتظار میرود برای بسیاری از شرکتها مطلوب باشد. اگر رشد نرخ دلار را نه تنها برای شرکتهای صادراتی تالار دوم بلکه برای گروههایی که در بورس کالا محصولات خود را عرضه میکنند نیز لحاظ کنیم، بهویژه در کنار اثرات مثبت احتمالی بر گروه بانکی، میتوان انتظار داشت شاخص کل بازدهی ۲۰ تا ۲۵درصدی تا پایان سال را تجربه کند.
در مجموع، اگرچه طلا همچنان یک پناهگاه سنتی برای سرمایهگذاران است و بازدهی مناسبی نیز میتواند ثبت کند، اما ترکیب متغیرهای فعلی نشان میدهد بازار سرمایه از پتانسیل رشد بیشتری نسبت به طلا برخوردار است؛ بهخصوص اگر آرامش سیاسی حفظ شود و سیاستهای ارزی جدید بدون تاخیر اجرایی شوند.
چشمانداز طلا و بورس تا پایان سال
در حالی که طلا و بورس هر دو در آرامشی نسبی به سر میبرند، تحلیلها نشان میدهد ثبات سیاسی مهمترین موتور محرک بازارهاست. طلای ۱۸ عیار حوالی ۱۲.۸ میلیون تومان معامله میشود و شاخص کل در سطح ۳.۵ میلیون واحد قرار دارد؛ اما مجموعهای از سیگنالها از جمله رشد کامودیتیها و احتمال رسمیشدن ورود ارز شرکتهای بزرگ به تالار دوم، چشمانداز بورس را پررنگتر کرده است.