زنان تقریبا نیمی از جمعیت کشور را تشکیل دادهاند و اگر وارد بازار کار شوند میتوانند بخش بزرگی از نیاز این بازار به نیروی انسانی را پاسخ دهند. با این حال، دادههای مرکز آمار حکایت از آن دارد که نرخ مشارکت زنان در اقتصاد ایران تا تابستان امسال تنها 14.1 درصد بوده است. این نرخ نشان میدهد که از هر 100 زن در سن اشتغال (15 ساله و بالاتر)، تنها 14 زن به صورت بیکار یا شاغل در بازار کار مشارکت دارند و 86 زن نه تنها شاغل نیستند بلکه به عنوان بیکارِ جویای شغل هم در بازار کار مشارکتی نداشتهاند. این ارقام برگرفته از وضعیت نرخ مشارکت زنان در کل کشور است و وضعیت مناطق شهری و روستایی با هم متفاوت است.
در شهرها، نرخ مشارکت زنان بالاتر از میانگین کشوری و در حدود 15 درصد است در حالی که همین نرخ در مناطق روستایی، پایینتر از میانگین کشوری و برابر با 13.2 درصد است. بنابراین، فعالیت زنان در بازار کار در مناطق شهری پررنگتر از مناطق روستایی است. با وجود این که «کارکردن بدون مزد برای بستگان» که در مناطق روستایی رواج بیشتری دارد شغل محسوب میشود، نرخ مشارکت زنان در مناطق روستایی پایینتر از مناطق شهری برآورد شده است.
در مقابل، نرخ بیکاری زنان در شهرها بالاتر از روستاها به ثبت رسیده است. برای مثال، در حالی که میانگین نرخ بیکاری زنان در کل کشور 14.2 درصد برآورد شده، این نرخ در مناطق شهری 15.6 درصد و در مناطق روستایی 8.5 درصد اعلام شده است. یکی از نتایج احتمالی این مشاهده میتواند این باشد که در شهرها، ورود به بازار کار برای زنان آسانتر از روستاها است اما احتمال بیکار ماندن آنان در مقایسه با روستاها بیشتر است.
مختصات بیکاری زنان در مناطق شهری و روستایی ایران
وضعیت بیکاری زنان ایرانی طی تابستان 1403 در مناطق شهری و روستایی هر استان متفاوت از دیگری بوده است. از این جهت میتوان نرخ بیکاری زنان شهری و روستایی را در 4 گروه کلی دستهبندی کرد.
در نخستین گروه، نرخ بیکاری زنان در مناطق شهری و روستایی نسبتا بالا است. استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری و قم در این گروه قرار گرفتهاند. از میان این سه استان، «قم» بالاترین نرخ بیکاری زنان روستایی را با نرخ 29.4 درصد به ثبت رسانده است.
در گروه دوم، استانهای کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و مازندران قرار گرفتهاند که در آنها نرخ بیکاری زنان در مناطق روستایی نسبتا بالاست اما این نرخ در مناطق شهری نسبتا پایین است. برای مثال، نرخ بیکاری زنان شهری در کهگیلویه و بویراحمد 12.5 درصد برآورد شده در حالی که این نرخ برای زنان روستایی این استان 24.1 درصد است. به عبارت دیگر، از هر 100 زن فعال در بازار کار مناطق روستایی این استان، 24 زن بیکاراند در حالی که از هر 100 زن فعال در بازار کار مناطق شهری همین استان، تنها 12 زن فاقد شغلاند.
گروه سوم، اکثریت استانهای کشور را در بر گرفته است. این گروه نشاندهنده نرخ بیکاری نسبتا پایین برای زنان هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی است.
به عبارت دیگر، اکثر استانهای کشور از نظر نرخ بیکاری زنان در مناطق شهری و روستایی در منطقه سوم نقشه مختصات قرار گرفتهاند. در انتهای این گروه استانهایی مثل «تهران» و «آذربایجان غربی» و در ابتدای این گروه استانهایی نظیر «زنجان» و «اصفهان» جای گرفته است.
بیکاری زنان در مناطق شهری تهران 7.9 درصد و در مناطق روستایی آن 12.6 درصد برآورد شده است. همچنین، این نرخ به در آذربایجان غربی به ترتیب برابر با 7.3 درصد و 0.8 درصد است. بیکاری زنان روستایی در استان زنجان نیز 0.7 درصد برآورد شده است. بنابراین، این دو استان کمترین نرخ بیکاری زنان در مناطق روستایی را به نام خود ثبت کردهاند با این تفاوت که استان آذربایجان غربی، پایینترین نرخ بیکاری زنان شهری را هم به نام خود ثبت کرده است.
در نهایت، آخرین گروه شامل استانهایی مانند «آذربایجان شرقی»، «سیستان و بلوچستان» و «کرمان» است. در این استانها نرخ بیکاری زنان در مناطق شهری نسبتا بالا است اما این نرخ در مناطق روستایی نسبتا پایین است.
نرخ بیکاری زنان شهری در استان کرمان طی تابستان امسال 34.2 درصد برآورد شده که بالاتر از سایر استانهای کشور است. این نرخ در مناطق روستایی کرمان 10 درصد برآورد شده است.
بر این اساس، بالاترین نرخ بیکاری زنان در مناطق شهری متعلق به استان کرمان و پایینترین سطح این نرخ متعلق به استان آذربایجان غربی است.
بالاترین و پایینترین نرخ بیکاری زنان در مناطق روستایی نیز به ترتیب در استانهای قم و زنجان به ثبت رسیده است.