در هفته اخیر روند شاخص کل بورس تهران در مجموع نزولی بود و شاخص در حالی که در انتهای هفته پیش در محدوده 2 میلیونی قرار داشت، در هفت اخیر به کانال 1.9 میلیونی تنزل کرد.
در روز شنبه شاخص کل 47 هزار و 313 واحد بالا آمد و هزار و 80 میلیارد تومان پول حقیقی از بازار خارج شد. روز یکشنبه شاخص هزار و 713 واحد افت کرد و 124 میلیارد تومان سرمایه از بازار خارج شد.
روز دوشنبه شاخص 9 هزار و 128 واحد بالا آمد و 10 میلیارد تومان پول حقیقی وارد شد. سهشنبه بار دیگر شاخص قرمز شد و 18 هزار و 863 واحد افت کرد و 563 میلیارد تومان پول حقیقی خارج شد.
روز چهارشنبه باز هم حجم معاملات افت کرد و 19 درصد پایین آمد. شاخص نیز 4 هزار و 486 واحد ریزش کرد و 200 میلیارد تومان پول حقیقی خارج شد. بدین ترتیب، در پایان معاملات چهارشنبه، شاخص کل 63 هزار و 286 واحد پایینتر از هفته پیش ایستاد تا بازدهی هفته شاخص بورس منفی 3 درصد شود. شاخص هم وزن نیز در پایان هفته نسبت به هفته پیشین 28 هزار و 186 واحد پایینتر ایستاد و بازدهی منفی 3.9 درصدی را ثبت کرد.
روند تغییرات ارزش معاملات خرد نیز در مجموع نزولی بود، میانگین ارزش معاملات خرد بورس در هفته اخیر 4 هزار و 79 میلیارد تومان بود که نسبت به رقم 4 هزار و 995 میلیاردی هفته پیشین، کاهش 18 درصدی داشته است.
بنابراین شاخص زیر خط 2 میلیون واحدی ماندگار بود و خروج سرمایه نیز از بازار تداوم داشت. در مجموع کل هفته هزار و 957 میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شد و میانگین روزانه خروج پول حقیقی 391 میلیارد تومان بود که نسبت به هفته گذشته 18 درصد بیشتر است.
موج خروج سرمایه این هشدار را میدهد که سرمایه گذاران بزرگ و حرفهای و در واقع معامله گران قدیمی و حرفهای بازار نیز بخشی از سرمایه خود را از بورس خارج کنند. به این معنی که سهم اوراق بهادار در سبد سرمایه گذاری آنها کمتر شود. در این میان، دولت در سالهای اخیر به دنبال خبردرمانی و تزریق پول از منابع عمومی مانند صندوق توسعه ملی به بازار سهام بوده است. روشهای دستوری برای خرید و فروش حقوقیها و بازارگردانها نیز نه تنها چندان سودمند نبوده بلکه از شفافیت لازم نیز برخوردار نبوده است. بازار سرمایه به اعتماد سازی، افزایش شفافت و کاهش ریسکهای سیاست گذاری نیاز دارد. به عبارت دیگر اعتمادسازی و رفع موانع راه حلهای ساختاری دارد و تغییر مدیران نیز نمیتواند گرهی از کار فروبسته بازار سرمایه باز کند.
در شرایطی که حجم اقتصاد ایران کوچک شده و کشور از دستیابی به اهداف و برنامههایی مانند چشم انداز 1404 ناکام بوده، اقتصاد ایران به سرمایه گذاری نیاز ضروری دارد و سرمایه گذاری بلندمدت در بازار سرمایه به سود صنعت و تولید کشور است. خروج سرمایه از این بازار و انتقال آن به دیگر بازارهای دارایی زنگ خطری برای اقتصاد ایران است که مدتهاست صدای آن به گوش میرسد. زمان اتخاذ تصمیمات سخت فرا رسیده است و سوال این است که دولت فعلی و سازمان بورس برنامه و تدبیری برای اصلاح امور دارند؟