به گزارش «دنیای بورس» به نقل از دنیای اقتصاد، صعود بیامان بورس تهران در معاملات سهشنبه دامنه و شتاب بیشتری پیدا کرد. هجوم فزاینده پولهای تازهوارد به تالار سهام در روز گذشته سبب شد رکوردهای شاخص کل و ارزش معاملات یک بار دیگر جابهجا شود. در این روز، شاخص کل در یک جهش حدودا ۳ درصدی، سطح ۵۱۸ هزار واحدی را تصاحب کرد و به این ترتیب، رکورد تاریخی خود را ۱۵ کانال ارتقا بخشید.
از طرفی، ارزش معاملات خرد هم به رقم بیسابقه ۴۸۰۵ میلیارد تومان رسید. عطش زیاد پولهای خرد برای خرید سهام درحالی ادامه مییابد که بازار جهانی نگران شیوع مرگبار ویروس کروناست. با وجود این، فعالشدن گسلهای تورمی اقتصاد کشور به ویژه پس از رفتن ایران در لیست سیاه FATF و بسته شدن مرزها بر اثر سرعت بالای ابتلا به ویروس ناشناخته کرونا و همچنین افزایش نااطمینانی درپی رد کلیات بودجه سال بعد توسط مجلس، دارندگان وجوه مازاد را به سمت حفظ ارزش دارایی سوق داده است.
در این میان، بورس به اولویت اول سرمایهگذاران خرد تبدیل شده و در ازدحام ورود پولهای جدید، کمتر کسی به عیار ارزندگی سهام اعتنا میکند و عملا اندیشه فرار از تورم در بازارها حکمفرماست.
جابهجایی بیامان رکوردها
وسعت رشد قیمتها در روز گذشته را میتوان در حرکت همگرای نماگرهای بورسی مشاهده کرد. هم شاخص کل و هم شاخص هموزن در این روز رشدی حدود ۹/ ۲ درصد را به نمایش گذاشتند و رکورد تاریخی دیگری را ثبت کردند. هماهنگی این دو نماگر نشاندهنده توزیع متناسب نقدینگی در بین صنایع بورسی هم هست. از میان ۳۱۷ نماد معاملاتی، قیمت سهام ۲۷۷ بنگاه بورسی در این روز افزایش یافت.
علاوه بر شاخصهای قیمت، رکورد ارزش معاملات خرد هم بر اثر هجوم کمسابقه سرمایهگذاران خرد شکست. ارزش معاملات خرد بورس که پیش از این رقم تاریخی ۴۶۰۰ میلیارد تومان بود در پایان دادوستدهای دیروز به سطح بیسابقه ۴۸۰۰ میلیارد تومان رسید.
نکته جالب توجه، اختلاف زیاد عرضه و تقاضا و تشکیل تقاضای مازادی معادل ۱۲۰۰ میلیارد تومان در پایان معاملات دیروز بود. ترکیب این نشانهها در کنار ورود ۶۰۰ میلیارد تومان پول از سوی سرمایهگذاران حقیقی طی روز گذشته به خوبی از سیلاب بیامان نقدینگی در بورس تهران پرده برمیدارد.
حال پرسش این است که چه عواملی دست به دست هم دادهاند تا جریان ورود پول به تالار سهام طی این هفته تشدید شود؟ آیا این جریان ادامهدار است یا خیر و اینکه سرنوشت این روند شتابان به کجا ختم میشود؟ به بیان دیگر، آیا میشود تخمین قابل اتکایی از مسیر آتی سهام به دست داد یا خیر؟ برای این منظور لازم است که وضع عمومی حاکم بر بازار سهام را ترسیم و سپس در مورد این سوالات داوری کنیم.
بیمحلی بورس به گسترش کرونا
یکی از ویژگیهای غیرمنتظره و جالب توجه معاملات بورس تهران، بیتوجهی به تاثیر ویروس کرونا بر اقتصاد جهانی و تبعات رو به گسترش آن برای اقتصاد کشور است. بازار جهانی از روز دوشنبه به انتشار بیوقفه ویروس کرونا در خارج از مرزهای چین و افزایش جهشوار شمار مبتلایان واکنش تندی نشان داد.
این روند در عصر دوشنبه که بورس تهران در تعطیلی به سر میبرد، شدت گرفت. بهطوری که شروع معاملات هفتگی بورسهای آمریکا با ریزش شدید شاخصهای سهام و افت معنادار قیمت مواد خامی چون نفت و فلزات رنگین همراه بود.
شاخصهای نفتی در این روز ریزش ۵/ ۴ درصدی را ثبت کردند و شاخص داو جونز بیش از ۵/ ۳ درصد ریخت. در این روز قیمت سهام غولهای فناوری دنیا از جمله اپل، آمازون و فیسبوک حدود ۵ درصد افت داشت. بهای فلزات رنگینی چون مس و روی هم در این روز بین ۵/ ۱ تا ۳ درصد کاهش یافت و بخش عمده سرمایهها به سمت داراییهای امن به حرکت درآمد.
بهنظر میرسد شیوع فزاینده کرونا در سراسر دنیا منجر به تشدید عدم قطعیتهای حاکم بر اقتصاد جهانی شده و عملا چشمانداز کسب و کارهای تجاری را مبهم کرده است. در واقع، اعمال محدودیتها و قرنطینههای دولتی در داخل کشورهای مختلف و حتی جغرافیای فرامرزی، روابط اقتصادی را مختل کرده و نگرانی بر بازارها سایه انداخته است. این خصلت طی سه روز اخیر در اقتصاد ما هم تشدید شده است. بسته شدن مرزها با کشورهای همسایه از جمله ترکیه، عراق و افغانستان سبب شده تداوم صادرات در حوزههای عمده و غیرنفتی نظیر معدن و دیگر کامودیتیها با تهدید مواجه شده و ضمن ایجاد چالش در فروش شرکتها، از طریق کاهش عرضه ارز محرک رشد قیمتها خواهد بود.
در واقع، تشدید نااطمینانیها سبب شده عوامل اصطلاحا بنیادی همچون سودآوری در معادلات ارزشیابی سهام عملا تاثیر مناسبی نداشته باشد. باید اضافه کرد که جنس نااطمینانیهای اخیر نسبت به ریسکهای حاکم بر اقتصاد از شروع تحریمها در سال قبل هم متفاوت است.
در سال ۹۷ علاوه بر امکان معافیت مشتریان نفتی ایران، چشمانداز صدور محصولات غیرنفتی بهبود یافت و تردیدهای مرتبط با فروش غولهای کالایی بورس تهران رفع شد. اما در شرایط فعلی شاهد تهدید بخش غیرنفتی تجارت خارجی و در نتیجه فشار بر درآمدهای صادراتی کشور هستیم.
مختصات جدید بودجه و ارز
در میان هجوم بیامان فعالان تازهوارد به تالار سهام خبر مهم دیگری روز دوشنبه منتشر شد که بر شدت نااطمینانیها افزود. روز دوشنبه خبر رسید که مجلس با کلیات بودجه سال بعد مخالفت کرده است. این اتفاق فارغ از جزئیات آن میتواند ریسک مضاعفی برای اقتصاد کلان کشور باشد.
اهمیت بودجه به قیمتهای کلیدی آن، از جمله نرخ دلار، قیمت و میزان فروش نفت و همچنین یارانههای انرژی برمیگردد که میتواند بخش زیادی از سهام بورسی را در جهات مثبت و منفی متاثر سازد. اهمیت این موضوع بهویژه با رویدادهای مهمی چون رفتن ایران به لیست سیاه FATF و احتمال محدودیتهای بیشتر در حوزه تجارت خارجی هم برای فعالان بورسی و هم برای معاملهگران ارزی و در مجموع برای کل اقتصاد حائز اهمیت جدی است.
کاهش التهاب بازار ارز میتواند نقش موثری در فضای فعلی بازار سهام ایجاد کند و توزیع نقدینگی را در بین صنایع بورسی تغییر دهد. در اینجا، علاوه بر وضعیت بهداشتی کشور درخصوص سرعت انتشار ویروس کرونا، نقش سیاستگذار ارزی اهمیت مییابد.
بازار داغ نمودارگرایی
همزمان با ورود مستمر اهالی تازهکار به بازار سهام شاهد پیشبینی و انتشار ارقام خوشبینانه و گاه خیالی در مورد «اهداف» آینده شاخص بورس و نرخ دلار در بین فعالان بورسی هستیم. در این میان، شمار زیادی از نمودارگرایان (تکنیکالیستها) بیآنکه به مقتضیات اقتصادی «تارگت»های خود توجه داشته باشند، به انتشار هدفهای بسیار بالا برای شاخص بورس و نرخ دلار اقدام
میکنند. اما واقعیت این است که نه تنها «تارگت»های قیمتی از این دست، که اساسا هر نوع پیشبینی در یک ساختار اقتصادی کاری عبث است. چرا که اطلاعات گذشته عملا نمیتواند خبری از آینده به ما بدهد و در بهترین حالت تفسیری از تحولات گذشته است و نه چیزی بیش از آن. به تعبیر فون میزس، اقتصاددان بزرگ مکتب اتریش، «اگر میشد ساختار آتی بازارها را پیشبینی کرد و آینده برای ما مبهم و غیرقطعی نبود، دیگر نه سود تجاری وجود میداشت و نه زیانی.
آنچه مردم عادی از اقتصاددانان انتظار دارند، فراتر از توان انسان میراست. این ایده که آینده قابل پیشبینی است و روشهایی وجود دارند که میتوانست به فهم کارآتری از فعالیت تجاری منجر شود و اینکه آشنایی با این فرمولها میتوانست مدیریت سرمایهگذاری را برای همگان امکانپذیر کند، بدون شک نتیجه برداشتهای غلطی است که در بطن سیاستهای ضدسرمایهداری امروزه جا خوش کردهاند.
کل آن چیزی که فلسفه مارکسی نامیده میشود چیزی جز ارجاع به این واقعیت نیست که وظیفه اصلی کنش انسانی، پیشبینی وقایع نامعلوم در آینده است». در واقع، به تعبیر میزس تصور پیشبینی روند آتی بازارها تنها برای تطمیع افرادی به کار میآید که در مورد ساختارهای اقتصادی رویاپردازی میکنند و از منطق کنش انسانی بیخبرند.