دنیای بورس: نماگر سهام که در نیمه دوم معاملات دوشنبه فاز اصلاحی در پیش گرفته بود، دیروز را در محدوده منفی آغاز کرد. اما در ادامه هجوم مجدد خریداران، بسیاری از فروشندگان را تسلیم خود کردند و شاخص بورس در نهایت صعودی شد. نکته جالب توجه آنکه عمده فعالان بورسی به ظاهر دغدغهای درباره افت قیمتها ندارند و حتی معدود افرادی که عقبنشینی قیمتها را پیشبینی میکردند در سکوت کامل یا بعضا تغییر موضع به سر میبرند. چه اتفاقی در جریان تحلیلی رخ داده و کدام تفکر قابل اتکاست؟
دو جزء تحلیل در بازار سهام
برای پیش بینی بورس باید انتظارات از هر سهم را به طور مجزا مد نظر قرار داد که برآیند این تصورات به روند کلی بازار سهام تبدیل میشود. برای قیمت یک سهم و پیش بینی آن به طور کلی دو مولفه در نظر گرفته میشود که میتوان آنها را آلفا و سیگما نامید. آلفا یا همان بخش اول عموما مورد توجه تحلیلگران است؛ زیرا این بخش در واقع متغیرهایی است که با توجه به شواهد موجود بر آینده سودآوری و روند قیمتی سهم اثر میگذارد. مثلا طبق انتظاراتی که از نرخ دلار و قیمت روی در وضعیت فعلی وجود دارد، سود شرکت تولیدکننده روی پیش بینی میشود و بر اساس آن قیمتگذاری انجام میشود.
بخش دوم یا همان سیگما، تحولاتی است که در آینده مشخص میشود و چندان قابل پیش بینی نیستند. مثلا کسی اکنون نمیداند تحریمها در 6 ماه آینده چه تغییری میکند یا کسی چند ماه پیش نمیدانست شوک ناشی از ویروس کرونا قیمتهای جهانی را با ریزش مواجه میکند. اما اینکه نمیدانیم چه اتفاقی میافتد به معنای آن نیست که این تغییرات رخ نخواهند داد. پس این مولفه در پیش بینی قیمت سهم، عموما از سوی افراد تازهوارد مورد توجه قرار میگیرد که به دلایل روانشناختی تمایل دارند اتفاقهای مثبتی را برای سهام خود تصور کنند. به اصطلاح رویاپردازیها یا شرطبندی روی آینده که در صورت تحقق میتواند آنها را به سودهای قدرتمندی برساند.
همواره میزان وزندهی به این دو مولفه بر پیش بینی بورس اثرگذار است؛ یعنی اگر بخش اول پررنگ باشد یا به عبارتی تحلیلگران نقش اصلی را بازی کنند، قیمت سهم بر مبنای شواهد موجود نوسان خواهد کرد. اما با شور گرفتن حضور افراد کمتجربه، بخش دوم یا همان سیگما پررنگتر میشود. پس طبیعی است که در شرایط فعلی که آمارها و شواهد مختلف نشان میدهد بازیگران تازهوارد سهم بیشتری از بازار دارند، مولفهای که بر مبنای رویاپردازی استوار است بیشتر مورد توجه است.
به ویژه آنکه اثر حضور تازهواردها بر قدیمیها موجب تشدید فضا به نفع گروههای جدید میشود. به بیان دقیقتر، وقتی من به عنوان یک تحلیلگر انتظار دارم تازهواردها سکاندار اصلی سهام باشند، وزن بیشتری در تحلیلهای خود به عوامل ناشناخته میدهم. بنابراین، طبیعی است که عمده تریبونهای فعال کارشناسی و غیرکارشناسی از ادامه صعود سهام و کوتاهمدت بودن اصلاح قیمتها سخن میگویند.
کدام حرف را باور کنیم؟
اما این به معنای قابل اتکا بودن تحلیلهای فعلی نیست؛ چون همانطور که توضیح داده شد، اساس تحلیلهای فعلی بر حضور پرشور افرادی است کاملا هیجانی که با هر تلنگری ممکن است تغییر مسیر دهند. به کرات دیده شده با چرخش انتظارات تازهواردها، کارشناسان نیز تغییر موضع داده و از طبیعی بودن مسیر اصلاح و بعضا بد و بیراه گفتن به معاملهگران هیجانی سخن راندهاند. بنابراین، در فضایی که همسویی کاملی میان تحلیلگران و معاملهگران عادی در پیش بینی بورس شکل میگیرد باید به قابل اتکا بودن آن شک کرد. زیرا این دو گروه از رفتار یکدیگر متاثر میشوند و انتظارات مستقل از هم ندارند.
در چنین شرایطی چه باید کرد؟ تجربه نشان داده در این فضا باید به دو مساله توجه ویژه داشت. اولا، از آنجا که روایت غالب بازار بر رویاپردازی و انتظارات خوشبینانه استوار است، باید نسبت به جنبه سادهتر اخبار که روایتهای کلی را تغییر میدهند توجه کرد. تا زمانی که روایتهای کلی به بدبینی حرکت نکردهاند میتوان به ادامه صعود دل بست. البته همزمان باید توجه داشت که برای تشخیص جریان عمومی باید نشانهها را با دقت رصد کرد.
نکته دوم آن است که هر سهمی که قابلیت رویاپردازی بیشتری داشته باشد، معمولا با حرکت پرشتابتری همراه خواهد بود. قدیمیهای بورس موارد بسیاری را در ذهن دارند که دورههای رونق هیجانی، سهمی که ابهامات بیشتری داشته یا مثلا سهمی که زیاندهتر بوده و میشده برای چرخش عملکرد آن داستانسرایی کرد با اقبال بیشتری همراه بودهاند.
بدون شک بازی در این فضا نیازمند ریسکپذیری بالا و رصد مداوم تحولات است و نباید چند روز یا حتی چند هفته صعود را مبنای ادامه مسیر با خیال راحت گذاشت. پس اگر از زیان ناگهانی هراس دارید، در سهامی وارد شوید که بتواند پناهگاه خوبی در فضای منفی باشد.
بازار جهانی در شوک
ادامه نگرانیها از ویروس کرونا که از مرزهای چین آغاز شد، اما از آن فراتر رفته است باعث ریزش دستهجمعی بازارها شد. به این ترتیب عمده شاخصهای سهام، قیمت نفت و سایر کامودیتیها نزولی شدند. بهای طلای سیاه به کمتر از 60 دلار رسید که افت بیش از 10 درصدی را از زمان انتشار خبر اولین نشانههای ویروس کرونا (حدود یک هفته پیش) نشان میدهد. بهای فلزات نیز در مسیر نزولی قرار گرفتند و مس به کانال 5700 دلار، روی به کانال 2200 دلار و سرب به کانال 1800 دلار سقوط کردهاند. از این جهت ممکن است سهام کالایی بورس تهران که سهم بالایی در شاخص کل دارند با فشار عرضه مواجه شوند.
جریان فعال بورسبازی
با وجود این نگرانی از بازار جهانی، دو نکته میتواند مانع ریزش سنگین سهام مرتبط شود. اولا آنکه سهام بزرگ کالایی طی هفتههای اخیر نیز چندان مورد توجه بازار نبودند و رشد زیادی نکردند که اکنون فشار فروشها چندان هم پرفشار شود. ثانیا، رشد نرخ دلار در بازار آزاد و حرکت نرم دلار نیمایی به سمت بالاست که میتواند بخشی از ریزش قیمت جهانی را جبران کند.
اما شرایط نامساعد سهام بزرگتر میتواند معاملات گروههای غیرکالایی خودرو و بانک و سهام کوچکتر را هدف نقدینگیهای تازه نقدشده قرار دهد. امری که در معاملات یکی، دو روز اخیر نیز به طور محسوسی قابل ردیابی است. هرچند که در این گروهها نیز رشد مداوم قیمتها و مرزهای روانی و مقاومتهای تکنیکال میتواند مانعی بر رشد قیمتها و تقابل جدی عرضه و تقاضا باشد.