به گزارش «دنیای بورس» به نقل از دنیای اقتصاد، مرور نمودارهای نقدینگی تولید شده توسط بانکهای مرکزی جهان، حاکی از نقطه عطف مهمی است؛ روند صعودی نقدینگی در بازارهای توسعه یافته و روند نزولی عرضه پول در بازارهای نوظهور.
به نظر میرسد این تغییر بزرگ در دسترسی پول و حجم نقدینگی در بازارها، توضیح بیشتری نسبت به وقایعی مانند جنگ تجاری و پیشبینی اقتصاد جهانی، به تغییرات بازار در سال جاری میدهد. تا اینجای سال همه از سیاستهای فدرال رزرو و دیگر بازارهای بزرگ جهان در سال ۲۰۱۹ آگاهی دارند. یکی از این سیاستها، رفتار انبساطی فدرال رزرو در کاهش سه باره نرخ بهره است.
اما از آن طرف منابع نقدینگی در بازارهای نوظهور – مخصوصا در چین- روندی کاهنده را نشان میدهد. با اینکه دلیل اصلی این کاهش سیاستهای بانکهای مرکزی این کشورهاست، اما عواملی دیگر مانند کاهش در جریان وجه نقد خارجی و کاهش در جریان بخش خصوصی از دیگر عوامل این پدیده هستند. سیاستهای بانک مرکزی چین علاوه بر کاهش سرعت رشد اقتصادی این کشور بر دیگر اقتصادها نیز تاثیر گذاشته است.
کاهش امیدها به چین
منبع اصلی انقباض نقدینگی در بازارهای در حال ظهور، چین است. از زمان بحران مالی، چین با پمپاژ بدهی بالا اقتصاد خود را رو به جلو برده است. نمودار منتشر شده توسط موسسه بینالمللی مالی (IIF) در روز پنجشنبه نشان میدهد، بدهی چشمگیر دومین قطب اقتصادی جهان اکنون بیش از ۳ برابر تولید ناخالص داخلی کشور است. دو سال پیش رئیسبانک خلق چین هشدار داده بود که کشور باید از وقوع لحظه معروف به مینسکی (Minsky Moment) جلوگیری کند.
این اصطلاح به چه معناست؟ این اصطلاح به معنای کاهش شدید و یکباره در ارزش داراییها بعد از یک دوره صعود ارزش است. این پدیدهای است که کشورهای غربی در سال ۲۰۰۸ بعد از ورشکستگی لیمن برادرز، چهارمین بانک سرمایهگذاری ایالات متحده آمریکا، با آن روبهرو شدند.
از آن تاریخ تاکنون بانک مرکزی چین در این راستا بسیار فعال بوده است. اما با ورود به سال ۲۰۱۹ امیدهای بسیاری به تغییر جهت سیاستهای بانک مرکزی چین ایجاد شد. امیدهایی در راستای سیاستهای انبساطی بانک خلق چین در جهت تحریک اقتصاد این کشور. اما دقیقا اتفاقی در خلاف جهت رخ داد. آمارهای منتشر شده حاکی از کاهش نقدینگی تزریقی توسط بانک مرکزی چین به بازار بود.
- نتیجه سیاستهای چینی
نتیجه این سیاستها چه بود؟ سرعت اقتصاد چین بدون شک در حال کُند شدن است. با اینکه اقتصاد چین هنوز هم با سرعت بیشتری نسبت به اقتصاد آمریکا و اروپا در حال پیشروی است، اما شاخصهای اندازهگیری فعالیت واقعی اقتصادی که توسط بلومبرگ منتشر میشود نشان میدهد فعالیت اقتصاد این کشور آهستهتر از دهههای اخیر خود است.
بانکداران چینی آگاهانه درباره ریسکهای اقتصادی کلان این پدیده و دوری کردن از هزینههای احتمالی رشد اقتصادی ضعیف بارها هشدار دادهاند. فقدان نقدینگی و کم شدن تقاضای چینیها برای کالاها، تاثیر منفی قابلتوجهی بر کل بازارهای نوظهور در سرتاسر جهان داشته است. شاخص استفاده شده موسسه JPMorgan برای شاخص ارزهای خارجی بازارهای نوظهور نیز حاکی از کاهش این شاخص به سطوح بیسابقهای در سالهای گذشته است.
- افزایش بدهیهای دلاری، تاریخ تکرار میشود؟
دادههای اخیر منتشر شده توسط موسسه بینالمللی مالی IIF نشان میدهد که چرا این موضوع یک نگرانی عمده را بهوجود آورده است. مقدار بدهیهای ثبت شده به دلار در بازاهای نوظهور در سالهای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است.
بدهی های دلاری نسبت به بدهیهای ثبت شده به یورو و یوآن پیشی گرفته است.در خارج از چین نیز وامگیرندگان غیر بانکی، در دیگر اقتصادهای نوظهور بدهیهای ارزی خارجی خود را- مخصوصا به دلار- افزایش دادهاند. این مقدار اکنون حدودا بیشتر از ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشورهاست. این مقدار بیشتر از مقدار همین شاخص قبل از وقوع بحران آسیایی در اواخر دهه ۹۰ است.
افزایش چشمگیر بدهیهای دلاری نگرانی از تکرار بحران جهانی را به وجود آورده است.از یک چشمانداز دیگر، اقتصادهای نوظهور نسبت به سالهای قبل از بحران آسیایی، سهم بزرگتری از بدهیهای جهان را دارند. انقباض نقدینگی، در بازارهای در حال ظهور، همراه با دلار قدرتمند و ارزهای ضعیف اقتصادهای نوظهور، ترکیبی است که وقوع مشکلات جدی را قابل پیشبینی میکند. این مشکلات زمانی جدیتر به نظر میرسد که جنگ تجاری به سرانجام خوبی نرسد، همانطور که تا الان شرایط به خوبی پیش نرفته است.
- تعادلی وجود دارد؟
امکان دارد یک تعادل طبیعی برای این شرایط وجود داشته باشد. دلار به دلیل کاهش نقدینگی در ایالات متحده در سال گذشته همچنان قوی باقی ماند. به دلیل اینکه سرمایهگذاران بینالمللی با کمبود دلار مواجه شدند، ارزش این ارز نیز افزایش یافت. اما اکنون، ترکیب دو پدیده، افزایش حجم عرضه دلار در ایالات متحده و نقدینگی پایینتر در اقتصادهای در حال ظهور، میتواند به این ارزها کمک کند تا مقداری از ارزش خود را احیا کنند. دلار همچنان قوی باقی خواهد ماند و قدرت نسبی خود در مقابل ارز کشورهای توسعهیافته را نیز حفظ خواهد کرد، اما تقاضا برای این ارز کاهش خواهد یافت.
این موضوع میتواند تا حدودی شرایط را بهبود ببخشد.اما در مقابل، مشکل اینجاست که انقباض نقدینگی در چین تاثیرات بزرگتری در پی خواهد داشت. بهعنوان مثال آمارها نشان میدهد قدرت یورو نسبت به دلار به مقدار فعالیتهای اقتصادی چین مرتبط است. اگر سرعت رشد اقتصادی چین کُند شود و درصورت ثابت باقیماندن بقیه شرایط، انتظار میرود قدرت یورو در برابر دلار تضعیف شود.
بهطور کلی به نظر میآید تاثیرات چین بر حوزه یورو نسبت به ایالات متحده شدیدتر است. با این همبستگی به نظر میآید با توجه به سیاستهای انقباضی بانک مرکزی چین و در نتیجه کاهش نقدینگی و کاهش سرعت رشد اقتصاد چین، قدرت یورو در مقابل دلار کمتر شود و این موضوع فشار بیشتری به دلار برای افزایش ارزش داشته باشد. در نتیجه به نظر میرسد با ادامه روند سیاستگذاری چینیها اوضاع به همین منوال ادامه داشته باشد.
- شواهد به ضرر اقتصاد است
فعلا و با شرایط موجود، بهرغم سیاستهای انبساطی فدرال رزرو دلار همچنان قدرتمند باقی مانده است. بقیه شرایط نیز به این موضوع کمک خواهد کرد. اخیرا با توجه به اینکه آلمان از یک رکود تکنیکال در سه ماه سوم سال جلوگیری کرده است، این موضوع میتواند احتمال سیاستهای محرک توسط آلمان را نیز کاهش دهد و همچنین میتواند به افزایش ارزش دلار کمک کند.
دلار پر ارزش در کنار سیاست نقدینگی سفت و سخت در اقتصادهای نوظهور، اکنون بهعنوان بزرگترین نگرانی بازارهای جهانی شناخته میشود. همچنین بدترشدن روند مذاکرات بین دو قطب اقتصادی دنیا و ادامه روند جنگ تجاری، میتواند هر دو پدیده را شدیدتر کند.