دنیای بورس: سیمان تهران با موجی از نقدینگی پرقدرت در ماههای اخیر رشدهای افسارگسیختهای را تجربه کرده است. در خصوص علل رشد قیمتی سهام سیمان تهران میتوان به موارد مختلفی اشاره کرد. در ابتدای موج صعودی موضوع افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها بهانهای قدرتمند برای داغ کردن سهام سیمانی شد. سیگنال اولیه مدیران سیمان تهران نیز در خصوص احتمال افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها برای چنین واکنشی کافی بود (اطلاعات حاصل از کنفرانس مطبوعاتی 8 بهمن). پیش از این تجدید ارزیابی داراییها و اینکه آیا سهام باید با خبر چنین افزایش سرمایهای رشد کند یا خیر از منظر بنیادی و بازاری مورد بحث قرار گرفته است.
به نقل از مدیران صنعت سیمان ساخت یک کارخانه سیمان با ظرفیت حدود یک میلیون تن در سال هزینه حدود 100 تا 150 میلیون دلاری خواهد داشت. با چنین استدلالی همچنان سیمانیها باید چندین برابر رشد کنند. با این حال آیا واقعا رشدهای اخیر و ارزشگذاری با این معیار صحیح است؟ در این خصوص باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که اگر شرکتی سودده نیست و همچنین چشمانداز روشنی نیز برای بهبود سودآوری موجود نیست چرا باید به دنبال جایگزین کردن چنین کارخانهای بود که در نتیجه آن ارزش جایگزینی آن مورد محاسبه قرار بگیرد یا کارخانهای مشابه در شرایطی که کشور با مازاد قابل توجه ظرفیت سیمان در وضعیت کنونی مواجه است ساخته شود.
در خصوص دیگر شرکتهای سیمانی به گزارش اخیر از وضعیت سودآوری سیمان هگمتان به عنوان شرکت زیرمجموعه سیمان تهران مراجعه کنید. در خصوص سیمان تهران، سهام شرکت شتاب به مراتب بیشتری را داشته است. این سهم در معاملات چهارشنبه رشد 10 درصدی را تجربه کرد که بررسی خوشبینانهترین سناریوهای سودآوری از عدم توجیه بنیادی چنین رشدهایی حکایت دارد. بهانههای داغ شدن سهام این شرکت در کنفرانس مطبوعاتی مشخص است؛ مواردی مانند انتظار برای افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها و همچنین اخبار پیرامون داراییهای ثابت و فروش آنها.
برآورد سودآوری 97 و 98
سیمان تهران در عملکرد 9 ماهه منتهی به آذر 97، حدود 8 میلیارد تومان زیان خالص به ثبت رسانده است (معادل 46 ریال زیان به ازای هر سهم). بررسیها از عملکرد زمستان این شرکت و با لحاظ درآمدهای غیرعملیاتی نشان میدهد که احتمالا سود حدود 5 تومانی به ازای هر سهم برای سال مالی 97 محقق شود.
البته این شرکت در اسفند عملکرد نسبتا بهتری داشته است؛ با این حال این عملکرد نمیتواند صعود اخیر سهام را توجیه کند. در نتیجه باید در خصوص انتشار عملکرد مالی شرکت سیمان تهران و احتمال سیگنال منفی به این سهم توجه ویژه داشت.
حال اگر بنا باشد که عملکرد سال مالی پیش رو (98) معیار سودآوری این شرکت قرار گیرد باید گفت این شرکت در خوشبینانهترین حالت (با فرض تحقق تولید سال 92 معادل حدود 3 میلیون و 250 هزار تن) و با فرض افزایش 40 درصدی نرخ فروش سیمان نسبت به زمستان توانایی ساخت سود 100 تومانی را خواهد داشت. در این برآورد سودغیرعملیاتی تکرارپذیر نیز لحاظ شده است. باید توجه داشت که در این خوشبینانهترین سناریو، فرض بر جهش 30 درصدی تولید سیمان در سال 98 (از 2 میلیون و 502 هزار تن در سال 97 ) است. در این خصوص به مشکلات فروش داخلی با توجه به رکود موجود و همچنین عدم امکان صادرات سیمان با توجه به هزینه بالای حمل و موانع موجود (بر اساس آنچه در کنفرانس مطبوعاتی سیمان تهران اشاره شده است) باید توجه داشت. همین موارد مانعی در برابر افزایش نرخ محسوب میشود. با همه اینها در خوشبینانهترین حالت نیز به نظر میرسد سیمان تهران از انتظارات بنیادی پیشی گرفته است و این موضوع میتواند علامت هشدار برای این سهم باشد. البته شاید شرایط ویژهای برای توجیه بنیادی یافت شود اما با وضعیت کنونی چنین حالتی را نمیتوان متصور بود.
اگر از حالت خوشبیانه فاصله بگیریم و انتظار افزایش 25 درصدی نرخ فروش سیمان با تحقق مقدار فروش سال 97 را داشته باشیم، سود حدود 25 تومانی به ازای هر سهم سیمان تهران منطقی به نظر میرسد.
البته قدرت نقدینگی یا سایر عوامل غیرعملیاتی که معمولا بهانهای برای داغ کردن سهام هستند در تحلیل لحاظ نشده است. بر این اساس لازم به نظر میرسد بار دیگر معاملهگران با شناخت کامل واقعیتهای موجود به معامله در سهام بپردازند. بار دیگر تاکید میشود نوسانات آتی سهم میتواند با انگیزههای مختلف به وقوع بپیوندد اما به نظر میرسد سودآوری شرکت نمیتواند این موارد را توجیه کند. با این حال با شناخت از زمین بازی ممکن است همچنان معاملهگران به دنبال شناسایی سود در نوسانات آتی این سهم باشند.