دنیای بورس: از دلایل افزایش قیمت شیر و دیگر محصولات لبنی میتوان به افزایش هزینههای تولید اشاره کرد. در این خصوص قیمت هر تن شیر خام به عنوان محصول دامداریها رشد محسوسی را تجربه کرده است. دامداریها که در سالهای گذشته نیز وضعیت مناسبی نداشتند و انگیزههای سرمایهگذاری در این بخش به شدت کاهش یافته بود، با افزایش شدید هزینههای تولید در نیمه نخست امسال مواجه شدند. مواد اولیه مورد نیاز دامداریها (شامل خوراک دام و سایر موارد) رشد محسوسی را تجربه کرده است. ماده اولیه به ازای هر تن شیر در دامداریهای بزرگ و صنعتی رشد بیش از 17 درصدی را نشان میدهد. این عدد برای دامداریهای کوچک به مراتب بیش از این بوده است. علت رشد خوراک دام نیز با توجه به رشد نرخ دلار و فضای تورمی کشور کاملا مشخص است. بر این اساس اگر نگاهی به زنجیره تولید محصولات لبنی داشته باشیم میتوان به علت رشد قیمت شیر و سایر محصولات لبنی در فروشگاهها پی برد.
قیمت هر تن شیر خام (محصول دامداریها) نیز در نیمه نخست سال جاری نسبت به سال گذشته رشد نزدیک به 16 درصدی را تجربه کرده است. حال در هفتههای گذشته میزان شیب رشد قیمت شیر خام افزایش یافته است. مطابق با آنچه برای نیمه نخست اشاره شد رشد نهادههای تولید دامداریها، عاملی برای افزایش قیمت شیر خام به عنوان محصول اصلی بوده است.
افزایش قیمت شیر خام چه ربطی به محصول لبنی دارد و چرا باید افزایش قیمت شیر خام را با دقت دنبال کرد؟
برای یکی از شرکتهای لبنی بزرگ کشور شیر خام تا نیمی از هزینه بهای تمامشده تولید را به خود اختصاص میدهد. افزایش قیمت شیر خام در نتیجه افزایش هزینه تولید را به دنبال دارد. نکتهای که احتمالا در این میان مورد توجه قرار نمیگیرد رشد قابل توجه سایر هزینههای مواد اولیه به غیر از شیر است. هزینه مواد اولیه به ازای هر تن تولید محصول (شامل شیر، ماست و سایر موارد) در این شرکت بزرگ لبنی در نیمه نخست امسال نسبت به کل سال گذشته رشد 26 درصدی را تجربه کرده است. هزینه شیر به عنوان ماده اولیه اصلی این شرکت در نیمه نخست سال جاری نسبت به سال گذشته رشد حدود 16 درصدی را تجربه کرده است (معادل افزایش نرخ فروش شیر خام توسط دامداری). بر این اساس هزینههای تولید این شرکتها رشد محسوسی را تجربه کرده است. باید توجه داشت که نرخ خرید شیر خام در هفتههای اخیر رشد محسوسی را تجربه کرده است (تا 20 درصد). علاوه بر این همچنان هزینههای خرید مواد بستهبندی نیز رشد قابل توجهی را نشان میدهد.
البته در محاسبات مطرحشده میزان رشد سایر هزینهها اعم از هزینههای سربار، دستمزد کارگران، هزینههای عمومی شرکت و بعضا هزینههای مالی (ناشی از اخذ تسهیلات برای ادامه بقای شرکت) در نظر گرفته نشده است. با لحاظ افزایش هزینه ناشی از موارد مختلف مشخص میشود که اگر دامداریها یا در ادامه لبنیها اقدام به افزایش نرخ فروش نکنند با زیان سنگین مواجه میشوند.
چرا زیانده شدن شرکتها در حوزههای مختلف مانند دامداری یا لبنی از زنجیره لبنیات باید برای عموم جامعه اهمیت داشته باشد؟
بعضا این نگاه اشتباه در میان عموم شکل میگیرد که افزایش هزینههای تولید کارخانهها به ما چه ربطی دارد و نباید قیمت فروش محصولات به مصرفکننده افزایش یابد. عدم آگاهی در این خصوص میتواند به نابودی تولید و شیوع قحطی در این بخش یا سایر بخشها منجر شود.
این موضوع شاید از نگاه بسیاری قابل درک نباشد. بهتر است برای درک این موضوع هر کسی خود را در نقش سرمایهگذار یا مدیر یک شرکت دامداری یا لبنی قرار دهد. اگر بنا باشد هزینه تولید دامداری افزایش یابد و دامداری نیز نتواند نرخ فروش محصولات خود را افزایش دهد میتواند منجر به بحران عظیمی در این زنجیره در کشور شود. این موضوع به گفته کارشناسان این بخش در سالهای گذشته نیز رخ داده است. به این ترتیب زمانیکه تولید شیر یا به زبان سادهتر نگهداری گاو شیری منجر به زیان سنگین شود، مقاومت در این بخش میتواند در مدتزمان کوتاهی منجر به نابودی این صنعت شود.
به این ترتیب مطابق با سالهای گذشته دامدار به جای نگهداری گاو شیری که اتفاقا میتواند برای چندین سال منبع درآمدزایی (حاصل از فروش شیر) باشد، اقدام به فروش این گاوها به کشتارگاه به منظور فروش گوشت میکند. به عقیده کارشناسان همین موضوع منجر به نابودی تعداد زیادی از گاوداریهای کوچک شده است و صنعت لبنیات کشور مسیر رو به افول را در پیش گرفته است. حال فرض کنید در فضای تورمی موجود، دولت از افزایش نرخ فروش محصولات جلوگیری کند؛ اتفاقی که رخ میدهد نابودی زنجیره تولید است. در نتیجه از بین رفتن تولید در کشور، دولت احتمالا باید هر چه بیشتر به دنبال واردات محصولات لبنی در آیندهای نزدیک به کشور باشد. در این شرایط دولت باید ارز بیشتری را صرف واردات کند و همین موضوع میتواند به ضعف عرضه ارز منجر شود و در نتیجه رشد نرخ دلار و در نهایت رشد بیش از پیش قیمت محصولات (پس از حذف تولیدکنندگان) لبنی را به دنبال دارد. این موضوع میتواند چه در این صنعت یا سایر صنایع به قحطی در کشور دامن بزند.
برخورد دستوری با اقتصاد و خیال خام دولت برای تعیین مسیر مطابق با میل خود و بدون توجه به واقعیتهای اقتصادی در نهایت به قحطی منجر میشود. این موضوع اگر در کنار سیاستهای دستوری که منجر به رانت میشود گذاشته شود، میتوان درک کرد که چرا اقتصاددانان اصرار به حذف ابزار دستوری در اقتصاد دارند.
صادرات محدود راهی برای نجات صنعت لبنیات
ممکن است این موضوع مطرح شود که افزایش صادرات محصولات مختلف مانند لبنی به گرانی دامن زده است. این موضوع را نمیتوان منکر شد. در این خصوص جهش نرخ دلار منجر به راهاندازی دوباره کارخانه تولید شیرخشک در کشور شده و یکی از دلایلی که به رشد قیمت شیر خام دامن زده است افزایش تقاضا از سوی تولیدکنندگان شیر خشک بوده است. اگر همین موضوع با دقت بیشتری بررسی شود علت مخالفت کارشناسان اقتصادی با وجود سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان یا ستاد تنظیم بازار مشخص میشود؛ اینکه قیمت محصولات بر اساس هزینه تولید تعیین نمیشود.
در کنار صادرات شیر خشک امکان صادرات برای شرکتهای لبنی نیز با توجه به ضعف قابل توجه ریال ایجاد شده است. ممکن است از این موضوع برداشت اشتباه ایجاد سد صادراتی به وجود آید. خارج از بی اثر بودن این سیاستها و لزوم خشکاندن ریشه چنین تلاطمهایی یعنی نرخ دلار، باید به این موضوع نیز توجه داشت که همین صادرات، کارخانهها را سر پا نگه میدارد و این امکان را به وجود میآورد تا قیمت فروش محصولات داخلی را تا حدودی پایین نگاه دارند تا فشار به مصرفکننده آنچنان افزایش نیابد. اگر صادرات تحت نظارت انجام شود میتواند انگیزه سرمایهگذاری در زنجیره افزایش یابد و با افزایش میزان تولید امکان کنترل التهابات به وجود خواهد آمد. از سوی دیگر برخوردهای دستوری مطابق با آنچه در بالا گفته شد میتواند به قحطی منجر شود.
این موضوع تنها به زنجیره تولید لبنی محدود نمیشود و هر گونه برخورد دستوری در نهایت میتواند نابودی صنایع را دامن بزند. در نهایت دولتی که خود باعث به تعطیلی کشیده شدن کارخانهها شده مجبور به واردات میشود. البته نکته جالبی توجه نیز دراین میان وجود دارد که دولت با افزایش واردات به تولید ضربه وارد میکند، که نشان از عدم آگاهی کافی به واقعیتهای اقتصادی و سوق دادن ناخواسته کشور به ورطه نابودی دارد. شاید نگاهی به علل حذف تعداد زیادی گاوداری ناشی از سیاستهای اشتباه در کنار مواردی مانند خشکسالی بتواند سیاستگذاری را به ریل منطقی برساند. سرکوب مصنوعی نرخ دلار و تورم در دولت یازدهم نتیجه زیانباری را برای بستر تولید، به مانند تولیدکنندگان لبنیات داشت که این موضوع میتواند به صورت کامل تشریح شود.
با همه اینها اخبار مثبتی در این خصوص منتشر شده که مقام ناظر از دخالتهای بیجا و نابودگر تولید در این بخش خودداری کرده است و امیدواری وجود دارد که دید آگاهانه در کل فضای سیاستگذاری اقتصاد کشور به وجود آید. هیچکس مدافع گرانی و تورم نیست؛ اما زمانی که واقعیتها ما را به سمت گرانی میکشانند سیاستهای اشتباه میتواند شرایط را به شدت بحرانیتر سازد.