✍ نفیسه قانیان
- گردشگری، درختهای پالم، کاکائو و معادن قلع؛ این ها تنها چیزهایی است که منابع در آمدی کشور مالزی را تشکیل میدهد. مالزی هیچ چیز دیگری ندارد. معادن قلع این کشور یک صدم معادن یکی از شهرهای ایران هم نمیشود و درختهای پالم و درختهای کاکائو در این کشور، آوازه جهانی و کیفیت زعفران و پسته ایران را ندارد.
- مالزی نه تخت جمشید دارد و نه هزاران رشته صنایع دستی، نه فرشاش در تمام جهان شناخته شده و نه از آب و هوای چهارفصل ایران برخوردار است.
- مالزی یک کشور چند ملیتی است که از تقابل فرهنگی ملیتهای مختلف برای رشد گردشگری خود استفاده کرده است.
- پل خواجو نداشته اما در دولت اصلاحات از ایران اجازه گرفته تا 33 درصد از پل خواجوی اصفهان را با همین نام بازسازی کند و این پل و 6 پل بازسازی شده از دیگر کشورها، کپی برداری زیرکانه ای است که سالانه گردشگران زیادی را به این کشور میکشاند.
- زمانی ماهاتیرمحمد گفته بود اگر یکی از پلهای تاریخی اصفهان را داشت، ایران را از درآمد نفت بی نیاز میکرد. دولت مالزی که هم اکنون ادامه دهنده سیاستهای نخست وزیر محبوب خود در بخش گردشگری است، ثابت کرده که این گفته ماهاتیر محمد قابل اجرا است.
- 85درصد اقتصاد این کشور در دست چینیها است. در بخش پزشکی بسیار ضعیفاند و اقتصادی غیرتولیدی و کاملا وابسته دارند. اقتصادی با سیاست درهای باز؛ اما با گردشگری نفس میکشند و سالانه میلیونها نفر گردشگر را به کشور خود میآورند.
- تعداد توریستهای کشور مالزی در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۲۵ میلیون نفر بوده و درآمد ناشی از این تعداد توریست، بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار اعلام شده است.
- طبق آمار سازمان جهانی توریسم ملل متحد(UNWTO) کشور مالزی رتبه ۱۰ صنعت توریسم جهان را به خود اختصاص داده است اما باید قبول کرد مالزی چیزی جز زرق و برقی بیاصالت نیست. هرچند تقابل فرهنگی و ملیتهای مختلف در این کشور شما را با پازلی جذاب روبهرو میکند اما کجا معماری مالزی، اصالت و ویژگیهای معماری ایران را دارد؟
- این در حالی است که تفاوت آمار گردشگران در ایران و مالزی، تفاوتی نجومی است.
- سیاستها و برنامهریزیهای متفاوت اقتصادی و گردشگری در این دو کشور، تنها چیزی است که درآمدهای اقتصادی مالزی از بخش گردشگری را به این جا رسانده است.
- مالزی با 41 آژانس دهها برابر ایران توریست دارد، در حالی که در ایران بیش از 3000 دفتر خدمات مسافرتی دایر است که به دلیل سیاستهای کلان دولت و تخصصی نبودن امور در این دفاتر، عملاً راه به جایی نبرده و اقتصاد گردشگری را تکانی ندادهاند.
- مالزی در طول هشت سال گذشته، در مسیر کامل توسعه یافتگی قرار گرفت و تفاوتهای شاخصی با مالزی دهه قبل به دست آورده است. اگرچه هنوز هم در صنعت، تولید و پزشکی، وابستگی و کمبودهای زیادی دارد اما در بخش گردشگری، نمونه بی بدیلی است. مالزی نان تفکرش را می خورد و همین تفکر و درآمدزایی، مردم این کشور را در سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی قرار داده است.
- تاثیر درآمد حاصل از گردشگری در دیگر بخشهای این کشور را به راحتی میتوان دید.
- سیستمهای حمل و نقل، هتلها، مراکز تفریحی و گردشگری، زیباسازی شهر و امثال آن از جمله مواردی است که هم به مدد ورود بیشتر گردشگران به این کشور مهیا شده و هم خود عاملی برای جذب بیشتر گردشگر محسوب میشود.
- این در حالی است که این کشور در بخش توریسم سلامت و اکوتوریسم حرف چندانی برای گفتن ندارد و یا دست کم با ایران قابل مقایسه نیست. کشوری با دو فصل کم باران و پرباران است که چهارفصل بودن ایران را حسرت می خورد اما سرعت توسعهاش در کمتر کشوری دیده شده است.
- چشم انداز سال 2020 مالزی میگوید که این کشور در این بازه زمانی به یک کشورکاملا توسعه یافته تبدیل خواهد شد. چیزی حدود 40 درصد از بودجه عمومی سالیانه این کشور صرف آموزش و پرورش و تربیت نیروی متخصص میشود تا این هدف را محقق کند.
با این همه باید تصور کرد اگر مالزی ایران بود، چه میشد و چه میکرد؟