- محمدمهدی مومنزاده | کارشناس بازار سرمایه
با وجود آنکه اقتصاد ایران در سالهای اخیر بنا به مشکلاتی نظیر تشدید تحریمها، وضعیت نامناسبی را تجربه کرده و بخشهای کلیدی و استراتژیک نظیر نفت با کاهش محسوس فعالیت و حجم تولید مواجه شدهاند، اما صنعت فلزات اساسی توانسته رشد مطلوبی را در همین دوره تجربه کند. رشد تولید فولاد، مس و دیگر فلزات غیرآهنی در کنار صادرات گسترده و بازگشت ارز به چرخه اقتصاد کشور در دوره تحریمها، نشانگر ظرفیت بالای این بخش برای عبور از بحرانهایی نظیر تحریم سالهای اخیر است.
نکته مهم در زمینه صنعت فلزات اساسی آن است که رشد این بخش تا حد زیادی وابسته به فعالیت مناسب در بالادست این زنجیره یعنی فعالیتهای معدنی و استخراج است. از منظر آمارهای توصیفی، در حالحاضر گروه استخراج کانههای فلزی یکی از بزرگترین گروههای بازار سرمایه است و ارزش شرکتهای این گروه بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیارد تومان یا ۲۰میلیارد دلار است که در ابعاد اقتصاد ایران، رقمی قابلملاحظه محسوب میشود. البته با در نظر گرفتن گستره بازارهای موجود و ظرفیتها بالقوه کشور، بهنظر میرسد که این ارقام باید در سالهای پیشرو به شکل اساسی افزایش یابد.
فعالیتهای معدنی بهویژه استخراج کانههای فلزی، ماهیتا فعالیتهایی انرژیبر و سرمایهبر هستند که توسعه آنها نیازمند دسترسی به ذخایر غنی، صنایع تبدیلی با ظرفیت مناسب، زیرساخت حملونقل، شبکه لجستیک مناسب و وجود بازار مصرفی هستند.
وجود منابع معدنی گسترده در پهنه ژئولوژی کشور، قیمتگذاری بسیار مناسب مواد اولیه توسط دولت، امکان برخورداری از منابع انرژی بسیار ارزانقیمت (تقریبا رایگان)، دسترسی به نیروی کار ارزان و وجود بازار مصرفی بسیار گسترده در داخل کشور بهویژه در بخشهایی مانند مسکن و خودرو، مجموع مواردی است که بهعنوان فرصتهای کلیدی فعالیتهای معدنی در ایران مطرح بوده و اساسا سرمایهگذاری در این حوزه را با جذابیت بسیار بالایی روبهرو کرده است. در کنار این موارد، افزایش رقابتپذیری قیمتی محصولات تولیدی ایران در سطح بازارهای جهانی، این جذابیت را مضاعف کرده است.
همچنین چشمانداز بهبود شرایط کشور از منظر بهبود روابط تجاری بینالمللی، دسترسی دولت به منابع ارزی بلوکهشده در خارج از کشور و افزایش مخارج عمرانی، وضعیت مناسبی را برای آینده این صنعت ایجاد کرده است و بنا به مواردی نظیر چشمانداز بهبود رشد اقتصادی، توسعه فعالیتهای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف و بهبود وضعیت ساختوساز مسکن که همگی تقاضا برای محصولات فولادی و سایر فلزات را افزایش خواهد داد، بهنظر میرسد که فعالیتهای معدنی در سالهای پیشرو همچنان از بخشهای پیشرو اقتصاد ایران خواهد بود و سودآوری آن بالا خواهد بود.
البته آغاز فعالیت و سرمایهگذاری برخی کشورها نظیر هند و چین در مناطق جنوبشرقی کشور و چشمانداز رشد سریع این فعالیتها در سالهای پیشرو نیز از دیگر محرکهای افزایش تقاضا برای فلزات اساسی در کشور است.یکی دیگر از نکات مهمی که در زمینه چشمانداز آتی فعالیتهای معدنی در کشور باید مورد نظر قرار گیرد، مساله نیاز فراوان این صنایع به آب است.
هرچند که در حالحاضر معادن و صنایع مرتبط با فلزات اساسی بهویژه در مناطق مرکزی ایران (برخوردار از منابع غنی معدنی) با کمبود آب مواجه هستند اما این مساله با سرمایهگذاری گسترده سه شرکت گلگهر، چادرملو و ملیمس بر روی پروژه انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی کشور حداقل بهصورت مقطعی و در کوتاهمدت رفع خواهد شد. انتظار میرود با موفقیت این پروژه، مراحل بعدی و مشابه نیز بهتدریج آغاز بهکار کند و مشکل کمآبی صنایع و معادن در مناطق مرکزی کشور بهصورت پایدار برطرف شود.
با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر میرسد که افق ۵ تا ۱۰ ساله برای شرکتهای معدنی فعال در حوزه فلزات اساسی بسیار مطلوب خواهد بود و این موضوع ضرورت توسعه و تقویت سرمایهگذاری در این زمینه را توسط شرکتهای مذکور یا هلدینگهای معظم بالادستی آنان مضاعف میکند.
البته تجهیز منابع در مقیاس وسیع برای انجام این سرمایهگذاریها احتمالا با چالشهایی مواجه خواهد بود اما با توجه به وضعیت مناسب نسبت مالکانه اکثر شرکتهای فعال در این حوزه، عملا امکان انجام پروژههای مذکور مبتنی بر ابزارهای بدهی (نظیر تسهیلات یا انواع اوراق) وجود دارد و به نظر میرسد که زمینه انجام این امر فراهم خواهد بود. در این میان بازار سرمایه میتواند با ایجاد زیرساختهای لازم در حوزه بازار اولیه به رشد و توسعه این صنایع کمک کند.
تامین مالی با استفاده از ابزارهای بازار بدهی و توسعه برخی صکوک از جمله اوراق وکالت در کنار سایر انواع اوراق یکی از راهکارهای مطلوب تامین مالی صنایع معدنی و حوزههای وابسته به آنهاست. با توجه به بنیه مالی این شرکتها و در صورت وجود یک برنامهریزی مالی منسجم، بنگاههای این حوزه میتوانند با دریافت رتبه اعتباری مناسب، هزینههای تامین منابع مالی را کاهش دهند.
از سوی دیگر توسعه ابزارهای سرمایهای و خلاقیت در ایجاد روشهای نوین افزایش سرمایه، اتفاق دیگری است که میتواند فرصتی برای تامین مالی پایدار این شرکتها ایجاد کند. در طول سالهای گذشته کمتر مشاهده شده که شرکتهای معدنی، صنایع وابسته به آنها و بهطور ویژه شرکتهای هلدینگ بالاسری آنها نسبت به طراحی و پیشنهاد ابزارهای مالی مرتبط و خاص این صنایع اقدام کنند و برای رفع چالش نقدینگی در این بنگاهها تلاش کنند. به عبارتی گفتوگو میان بازار اولیه بازار سرمایه و این شرکتها بهطور موثری شکل نگرفته است و هلدینگهای معدنی و صنعتی که از جمله نهادهای مالی بازار سرمایه هستند باید در این زمینه نقش بیشتری ایفا کنند.
در کنار این موارد، شرکتآزمایی و آمادهسازی شرکتهای زیرمجموعه برای ورود به بورس نیز بهصورت کارآ و موثر توسط هلدینگهای معدنی در دستور کار قرار نگرفته است. بهنظر میرسد با تقویت رویکرد سرمایهگذاری در کنار رویکرد صنعتی در این شرکتها بسیاری از مشکلات شرکتهای حوزه معدن، صنایع وابسته به آن و فلزات اساسی مرتفع خواهد شد.