چکیده: بورس تهران برای چهارمین روز متوالی صعودی ماند و نماگر اصلی این بازار روز دوشنبه با رشد ۳/ ۱ درصدی همراه شد. در این میان بررسی دادوستد سهام حکایت از نبود هیجانات مخرب در میان معاملهگران دارد. از این رو دور تازه رشد قیمت سهام در وضعیتی آغاز شده که افت تندوتیز قیمتها در سه ماه گذشته راه را بر شکلگیری رفتارهای گروهی سد کرده و همسو با بهبود اوضاع در بازارهای جهانی شرایطی را فراهم آورده است که در سایه آن میتوان به رشد معقول قیمتها حداقل در کوتاهمدت امیدوار بود.
در این راستا طی روزهای اخیر فشار فروش در بسیاری از گروهها کاهش یافته و آنهایی که به پیش میروند در بیشتر موارد رفتاری هیجانی را از سوی سهامداران به نمایش نمیگذارند. هر چند به راحتی نمیتوان در خصوص اتمام روزهای اصلاحی بورس تهران سخن گفت؛ اما پایداری ارزش معاملات خرد سهام در سطوح بالا و حضور بازیگران حقیقی در زمین خرید سهام از اهمیت بسزایی برخوردار است.
به گزارش«دنیای بورس»، دنیای اقتصاد در مطلبی نوشت: شاخص بورس تهران روز دوشنبه در حالی ۳/ ۱ درصد افزایش را به ثبت رساند که بررسی معاملات در بازار سهام حکایت از نبود هیجانات مخرب در بازار سهام دارد.
دور تازه رشد قیمت سهام در حالحاضر در وضعیتی آغاز شده که افت تند و تیز قیمتها در سه ماهه گذشته راه را بر شکلگیری رفتارهای تودهای در بورس تهران سد کرده و در همسویی با بهبود اوضاع در بازارهای جهانی شرایطی را فراهم آورده که در سایه آن میتوان به رشد معقول قیمتها حداقل در کوتاهمدت امیدوار بود. بازار سهام نسبت به گذشته روزگار بهتری را سپری میکند. بازار سهام سومین روز معاملاتی هفته را نیز با ثبت عملکرد مثبت به پایان برد.
در این روز شاخصکل بورس تهران تحتتاثیر نمادهایی همچون «فملی»، «فولاد» و «خودرو» ۳/ ۱درصد دیگر بهپیشرفت و به سطح یکمیلیون و ۲۷۳ هزار واحدی رسید. در این روز نماگر یادشده رشدی ۱۶ هزار و ۴۹۰ واحدی (معادل ۳/ ۱درصد) را بهثبت رساند. فرابورس نیز در این روز با حال و روزی مشابه، ضمن ثبت رشدی ۵۷ واحدی به سطح ۱۶ هزار و ۹۷ واحدی رسید. در این روز بهرغم ثبت خالص خرید ۸۰ میلیارد تومانی حقیقیها از اشخاص حقوقی این نسبت برای فرابورس به میزان ۴۵ میلیارد تومان منفی شد. ارزش معاملات خرد بورس نیز به ۷۱۳۵ میلیارد تومان رسید.
دوگانه تردید یا تعقل
در روزهای اخیر فشار فروش در بسیاری از گروهها کاهش یافته و آنهایی که بهپیش میروند در بیشتر موارد رفتاری هیجانی را از سوی سهامداران به نمایش نمیگذارند. با این حال رونق نوپای بازار در روزهای یادشده نیز بهحدی نیست که بتوان بهراحتی و مانند آنچه در ماههای نخست سالجاری شاهد بودیم، از روند صعودی پرقدرت سخن گفت.
بر اساس آنچه بسیاری از کارشناسان بازار باور دارند، بروز چنین وضعیتی پس از یک دوره فروش پرفشار امری خوب است که میتواند به حرکت معقول بازار در روزهای پیشرو کمک کند. آنها دلیل این دیدگاه را کاهش احتمال هیجانیشدن معاملات بازار سرمایه در روزهای پیشرو میدانند.
این مساله اگرچه تا حد زیادی محتمل است، با این حال مشخص نیست که چرا یک دوره سه ماهه با ریزشی تقریبا بیوقفه در بیشتر نمادهای بازار باید در صورت تغییر جهت بازار بهسرعت جای خود را به رفتاری به دور از هیجان بدهد. آنطور که بهنظر میرسد یکدست نبودن فشار تقاضا و رویخوش نشانندادن تمامی سرمایهگذاران به وضعیت بازار بیش از آنکه ناشی از تحلیلیشدن بازار سرمایه باشد، برگرفته از تردید فعالان بازار نسبت به آینده عرضه و تقاضا در بازار سرمایه است.
بهای گزاف پختگی در بورس
از زمانیکه قیمتها در بورس و فرابورس مسیری متفاوت از روند صعودی دو سال و نیمه را پیشگرفتند، آنچه که در ماههای گذشته بارها شاهدش بودیم، ناامید شدن سهامداران خرد نسبت به بازگشت رونق به بازار سهام است.
درحالیکه بسیاری از سرمایهگذاران بهخصوص نوحقیقیها آماده بودند تا بازگرداندن سفارشهای خرید به سامانههای معاملاتی، روند صعودی را دوباره به بورس و فرابورس بازگردانند، عرضه سنگین سرمایهگذاران نهادی و فعالان کهنهکارتر بازار که سرد و گرم چشیده عمل میکردند، سبب شد بارها شاهد تخلیه تقاضا از گردونه معاملات باشیم؛ پدیدهای که بدونشک راه را برای ریزش بیشتر هموار میکرد و در نهایت نیز توانست شاخصکل بورس تهران را تا کانال یکمیلیون و ۲۱۱ هزار واحدی به عقب براند.
بنابراین منطقی نیست که انتظار داشته باشیم با اولین روزهای مثبت بازار سهام آن هیجان سابق به چرخه معاملات بازگردد و سرمایههای اندک اما پرتعداد حقیقی را به وزنکشی عرضه و تقاضا بازگرداند. چراکه آنچه روی داده تنها ریزش بازار در ماههای اخیر نبوده است.
آنهایی که در دوره رونق اخیر بهجمع فعالان بازار سهام پیوستند و فضا را به کل تغییر دادند، حالا پس از تحمل زیانهای سنگین وارده در حال تطبیق منطقیتر خود با بازار هستند. آنها بهای گزاف زیان را برای رفتاری پرداختهاند که شاید اگر پیشتر از عواقب آن آگاه بودند، خیلی زودتر از اینها دارایی خود را نقد میکردند.با این همه تمام گفتههای فوق به این معنا نیست که رفتار هیجانی به بازار باز نخواهد گشت.
بدونشک اگر روند صعودی بازار و اما و اگرها درخصوص رشد بیشتر قیمتها به درست یا غلط در اذهان عمومی تقویت شود، میتوان انتظار داشت که با تداوم صعود شاهد بازگشت پرقدرت سرمایههای سرخورده به بازار سهام باشیم. برآیند این گمانهزنیها هرچه که باشد بدونشک راهی که پیشروی بازار سرمایه است از زور ترس یا از درک تدبیر فعلا رویکردی هیجانی را دنبال نمیکند و میتوان فارغ از جهتگیری قیمتها به وضعیت آن و پیشبینی پذیرشدن تغییرات قیمت سهام در ماههای آینده امیدوار بود.
رویگردانی سهام از دلار
اما اگر از تحلیل وضعیت روانی بازار و آنچه که در روزهای گذشته رشدی متعادل را در بورس رقم زده، بگذریم، رویگردانی بازار سهام از تغییرات قیمت در بازار ارز نکتهای حائزاهمیت است؛ در حالیکه همزمان با پیشافتادن جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری بازار ارز نیز رفتهرفته از رویکرد بدبینانه نسبت به انتظارات تورمی و ریسکهای سیاسی فاصله گرفت و قیمت دلار را با واقعیات جدید در عرضه سیاست خارجی شکل داد. همین امر دلیلی شد بازار سهام در همسویی آشکار با این وقایع تا محدوده یکمیلیون و ۲۱۱ هزار واحد افت کند.
در روزهای اخیر اما این رویه تا حد قابلتوجهی تغییر کرده است. در حالی که بازار سرمایه هرچند آهسته در حال آشتیکردن با روند صعودی است، بازار ارز دیگر تمایل چندانی با بالا رفتن نرخ اسعار خارجی از خود نشان نمیدهد. روز گذشته قیمت دلار همچنان در کانال ۲۶ هزار تومان پایدار ماند و توانست یک روز دیگر به این فرض که رشد قیمت سهام وابسته به حال و روز بازار ارز است، خدشه ایجاد کند. ذهنیت یادشده در حالی کمکم در حال رنگ باختن است که طی دو سال و نیم منتهی به مرداد ماه سالجاری این گزاره صادق بود و افت ارزش پول ملی به بزرگترین عامل برای رشد قیمتها در بازار سهام بدل شده بود.
در حالحاضر اما این وضعیت نیازمند بازبینی دقیق در تمامی مفروضات است. چراکه اولا از اواخر مرداد ماه تا همین چند روز قبل بازار افتی قابلتوجه را شاهد بود. همسویی این مساله با قیمت دلار سبب شده بود تا اصلاح ارزش کل بازار سهام از لحاظ دلاری به بیش از ۵۰ درصد برسد، بنابراین طبیعی است که با گذشت یک دوره ریزش قابلتوجه در بهای تمامی سهمها حالا کاهش اندک قیمت ارز نسبت به افزایش بیش از ۱۰۰ درصدی آن در سالجاری تاثیر چندانی بر بازار سرمایه نداشته باشد، چراکه بین آنچه در طول این مدت شاهد بودهایم همچنان (بهفرض وابسته بودن تمام تحلیل به قیمت ارز) راه زیادی برای بهای سهام تا رسیدن به دلار ۲۶ هزار تومانی وجود دارد.
لبخند بازارهای جهانی به بورس تهران
در روزهای اخیر بازارهای جهانی نیز با افزایش قابلتوجه قیمت در بسیاری از کالاهای اساسی مواجه بودهاند. در بازارهای کالایی تقریبا بهجز نهادههای کشاورزی تقریبا تمامی کالاهای اساسی فلزی و شیمیایی با افزایش قیمت مواجه بودند.
روز گذشته قیمت هر متریک تن مس به ۷۱۴۳ دلار رسید و آلومینیوم نیز تا ۲ هزاردلاری شدن فقط ۵۸ دلار دیگر را پیشرو دارد. این عامل اگرچه ممکن است برای خریداران این کالاها و تولیدکنندگان کشور که باید با رشد شاخص قیمتهای تولیدکننده به ناگزیر کنار بیایند خبر خوبی نباشد، اما برای سهامداران فعال در بازار سرمایه که هم رشد پایدار پایه پولی را پیشروی خود دارند و هم افزایش تقاضا در بازارهای جهانی که با افت شاخص دلار همزمان شده، خبر خوبی است.
به دنبال همین رویداد است که بورس و فرابورس در روزهای اخیر بیش از آنکه به اخبار رسیده از بازار ارز توجه کنند، بیشتر چشم به بازارهای جهانی و تحولاتی دارند که در آنسوی مرزها دارد بر ارزش داراییهای آنها اثر میگذارد.
پرونده ویژه | آسیب شناسی شاخص بورس
دنیای اقتصاد در مطلبی نوشت: بازار سهام درحالی دماسنج اقتصاد یا آینه تمامنمای اقتصاد در هر کشوری معرفی میشود که در حالحاضر مهمترین معیار برای سنجش این عملکرد، بررسی روند حرکتی شاخص بازار سهام است. ولی آیا شاخصکل بورس یا شاخص فرابورس، معیاری دقیق، نمایشگر واقعی و بدونتورش از بازار سرمایه هستند؟
برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه، فعالان این حوزه مولفههای مختلفی را موردبررسی و ارزیابی قرار میدهند. بهعبارتی برای کسب سود مناسب در خریدوفروش سهام شرکتهای فعال در بازار سهام، باید روند قیمت یا بازده سهام شرکتها، سود شرکت در دورههای مختلف، روند بازدهی صنعت مربوطه و همینطور وضعیت بازار را مورد بررسی قرار داد.
یکی از ابزارهای مهم در ارزیابی بازار سرمایه تحلیل شاخصهای مختلف از جمله شاخصبورس است. سهامداران نیازمند استفاده از شاخصها (Index) هستند تا از این طریق بتوانند به اطلاعات عمومی قیمت یا بازدهی در میان تمام یا گروهی از شرکتهای بورسی دست پیدا کنند.
شاخصبورس، عددی است که وضعیت کلی بورس و روند رشد یا افت این بازار را نشان میدهد. این درحالی است که فعالان بازار سرمایه ایران، مدتهاست که انتقادهای فراوانی نسبت به محاسبه شاخص بورس دارند. مهمترین موضوعی که میتوان به آن اشاره کرد این است که تحولات پرتفوی سهامداران بسیار متفاوت از بازار و روند حرکتی شاخصکل است.
در این راستا مواردی از جمله اینکه شاخصکل آینه وضعیت بازار نیست و همچنین سابقه تاریخی اندک شاخصهای جدید، رابطه نامشخص محاسبه شاخص، عقبماندن صندوقهای شاخصی از شاخص و تنوع شاخصی اندک از مهمترین مواردی هستند که کارشناسان بازار سرمایه نسبت به آن اظهارنظر کرده و معتقدند که باید مورد بازبینی سیاستگذاران بازار سرمایه قرار گیرد.
آسیبشناسی مزبور نشان از آن دارد که شاخصهای محاسبه شده در بورس اوراق بهادار تهران جهت تبیین وضعیت بازار ناکافی هستند. همچنین روی نحوه محاسباتی آنها نیز انتقادات جدیای وجود دارد. مهمترین بخش این انتقادات درخصوص عدماطلاعرسانی در زمینه نحوه محاسبه شاخصهاست. در واقع این موضوع نیاز بهکار کارشناسی پیچیدهای ندارد و تنها کافی است از نحوه محاسبه شاخصهای بینالمللی که در دسترس است، الگوبرداری شود.
از سوی دیگر عنوان میشود که شاخصکل بورس در حقیقت معیاری از تمام شرکتهای فعال بورس و فرابورس باهم نیستند و تنها وضعیت سهام بورسی را منعکس میکند. هرچند که سهام فرابورسی نیز شاخص مربوط به خود را دارند، اما بهنظر میرسد وجود شاخصی که تمام سهام شرکتهای فعال اعم از بورسی و فرابورسی را نشان دهد، الزامی باشد. هرچند بسیار درخصوص نیاز وجود آن صحبت شده اما تاکنون به آن پرداخته نشده است.
در همین راستا کارشناسان پیشنهاد میدهند که بهنظر میرسد برای حل این مشکلات بهجای نهادهای نظارتی و ارکان بازار، باید شیوه محاسبه شاخص و عملیات محاسبات آن به بخشخصوصی و شرکتهای معتبر مالی و سرمایهگذاری سپرده شود تا هم تنوع در شاخصهای محاسباتی مانند شاخصهای صنایع بیشتر شود و هم اینکه پاسخگویی بیشتری در زمینه محاسبه شاخص و جزئیات آن شکل بگیرد.
تنوع در ابزارهای اندازهگیری
- فردین آقابزرگی | فعال بازار سرمایه
این اصطلاح اقتصادی که بورس آینه اقتصاد هر کشور است، آیا به معنای واقعی روند افزایش شاخصها در بهبود وضعیت اقتصادی یا برعکس کاهش شاخصها و نمایش وضعیت نامساعد اقتصادی است؟
در پاسخ به این سوال میتوان به این نکته اشاره کرد که بهرغم تطبیق اغلب موارد مشابه در کشورها، مصادیقی وجود دارد که این موضوع را تایید نمیکند. بهعنوان مثال در سال ۲۰۲۰ و پس از کاهش قابل توجه ارزش لیر ترکیه شاهد افزایش شارپی و رشد پرقدرت شاخص بورس استانبول ۱۰۰ بودیم. در همین راستا در مرداد ماه ۹۹ درپی افزایشهای پیدرپی شاخص بورس در آن کشور مسوولان اقتصادی دو صفر شاخص ۱۱۹.۰۰۰ واحدی را حذف کردند. شاید یکی از دلایل اصلی اصلی حذف دو صفر جلوگیری از تشدید و القای ذهنیت کاهش ارزش پول ملی ترکیه نزد همگان بود.
مورد مشابه دیگر در ونزوئلا اتفاق افتاد که همزمان با افت ارزش پول ملی آن کشور (بولیوار)، همزمان رشد قابل توجهی را در شاخصهای بورس آن کشور شاهد بودیم. همچنین زیمبابوه نیز چنین رخداد مشابهی در وضعیت افت ارزش پول کشور و رشد شاخصهای بورس را تجربه کرد.
این موضوع نشاندهنده ارتباط مستقیم افزایش ارزهای خارجی در هر کشور و افزایش شاخص بازارهای مالی است. در واقع یکی از دلایل و متغیر اثرگذار بر رشد شاخصها در سال ۹۹ در بورس تهران نیز افزایش نرخ ارزها بود. با مقایسه سود عملکرد شرکتها و صنایع بورسی در ابتدای سال ۹۹ که حدودا به میزان ۱۷۰هزار میلیارد تومان گزارش شده است، نسبت قیمت به درآمد در همان مقطع زمانی ۱۴ و سود عملکرد شرکتها و صنایع در شهریور ماه ۹۹ حدود ۱۵۰هزار میلیارد تومان اعلام شده و در مقابل نسبت قیمت به درآمد ۳۳ ثبت شده است.
بررسیها نشان میدهد که افزایش نرخ ارز از ابتدای سال ۹۹ تا شهریور ماه، حدود ۱۰۰درصد رشد را تجربه کرد و شاخص کل بورس حدود ۳۰۰ درصد افزایش یافت. در این راستا انتظارات تورمی نزد فعالان بازار و حمایت دولت از بورس و گسیل حجم نقدینگی سرشار به بورس، موجب این رشد فزاینده شاخص کل شد. اما همانطور که اشاره شد رابطه چندانی با بهبود وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع بورسی نداشت و شاید بهدلیل سیاست کنترل نرخ ارز است که هم اکنون شاهد اصلاح ۴۰ درصدی شاخص کل بورس هستیم. یعنی بیش واکنشی به اثرات افزایش نرخ ارزها و همزمان اراده دولت مبنی بر کنترل نوسانات نرخ ارز از دلایل اصلی اصلاح شاخص بورس است.
در این میان باید عنوان کرد که مبنای محاسبه شاخص کل در بورس تهران از ابتدا تاکنون فرمول لاسپیر است و وزن سرمایه شرکتها اثر اصلی بر محاسبات و تغییرات در شاخص بورس است. به این ترتیب طبیعتا با اعمال افزایش سرمایه، فرمول محاسبه با توجه به قیمت سهام شرکت اثر خود را برشاخص خواهد گذاشت و باید توجه داشت اگر شرکتهایی وجود دارند که سرمایه ثبت شده قدیمی و شاید نسبت به سرمایه سایر شرکتهایی که تازه وارد به بورس هستند، وزن کمتری دارند، اما در مقابل، قیمت سهام شرکتهایی که سرمایه قدیمی یا کم دارند، قطعا نسبت به شرکتهای تازه وارد قیمت بالاتری خواهند داشت. این به آن معناست که در نتیجه از لحاظ محاسباتی اثر یکسانی بر شاخص کل خواهند داشت.
این مثال تا حدودی توضیح را کامل خواهد کرد: اگر قیمت سهام شرکتی با یک میلیارد سهم هزار ریالی (سرمایه ۱۰۰ میلیارد تومان) ۵ هزار ریال باشد و نسبت قیمت به درآمد آن را ۸ فرض کنیم (ایپیاس ۶۲۵ ریال) باشد و در مقابل شرکت دیگری با ۱۰۰ میلیون سهم هزار ریالی (۱۰میلیارد تومان ) و همان نسبت قیمت به درآمد، درحقیقت ۶.۲۵۰ ریال سود هر سهم بوده و قیمتی معادل ۵۰هزار ریال دارد. به این ترتیب در مجموع اثر تغییرات ریالی قیمت سهم یک شرکت با شرکت دیگر در مقابل سرمایه کمتر شرکت با شرکت با سهام بیشتر بیاثر خواهد شد.
از سوی دیگر فرمول محاسباتی شاخص کل نیز با اعمال افزایش سرمایه، اعم از تازه وارد شده به بورس یا از پیش درج شده نیز یکسان است و تفاوت قابل توجه و خاصی در این موارد وجود ندارد. همچنین طی سالهای اخیر شاهد ایجاد تنوع شاخصهای فعال در بازار سهام و افزایش تعداد شاخصهای جدید به این بازار هستیم. به این ترتیب نماگرهای متعددی که درحالحاضر در بورسهای ایران وجود دارد، نسبت به گذشته مناسبتر است. در این راستا باید عنوان کرد که از وظایف اصلی بورسها در اغلب کشورها، ارائه انواع اطلاعات مورد نیاز و محاسبه شاخص است.
به این صورت تصویر مناسبتری از وضعیت و روند تغییرات قیمت سهام شرکتها در بورسهای دنیا، به علاقهمندان نشان داده میشود. درحقیقت بانک اطلاعاتی کاملی در اختیار بورسها است که میتوانند همین اطلاعات را بهصورت دیتا یا تحلیل در اختیار فعالان و علاقهمندان بگذارند. در اغلب کشورهای دنیا، یکی از محلهای تامین درآمد بورسها، فروش اطلاعات معاملاتی و شاخصها به متقاضیان است.
ضرورت افشای محاسبات عملیاتی
- محمد گرجیآرا | کارشناس ارشد بازار سرمایه
در بورسهای مختلف جهان از شاخص بورس بهعنوان دماسنج یا نماگر بازار یاد میشود و بر این اساس استراتژی بخش عمدهای از فعالان بازار بر مبنای عملکرد و حرکت شاخصها قرار دارد. در ایران نیز وظیفه محاسبه شاخص بر عهده سازمان بورس و زیرمجموعههای آن است و این گزارشگری سالها است که از سوی فعالان بازار موردانتقاد قرار میگیرد.
مهمترین موضوعی که میتوان به آن در این زمینه اشاره کرد و ادعای فعالان بازار بهدرستی بر این موضوع قرار دارد، این است که تحولات پرتفوی سهامداران بسیار متفاوت از بازار است؛ بهویژه در زمانهای افت بازار سهام، اصلاح شاخص کمتر رخ میدهد.
شاخصکلی که در حالحاضر محاسبه میشود، همان شاخص تپیکس است که از سال ۱۳۸۹ در زمان ریاست دکتر صالحآبادی، از شاخص قیمتی به شاخصکل تغییر کرد و به همین علت آهنگ رشد شاخص افزایش داشت چراکه تقسیم سودهای نقدی موجب رشد شاخص میشد. مهمترین انتقادهای مطرحشده به شاخصهای محاسبهشده، موارد زیر است:
۱- شاخصکل آینه وضعیت بازار نیست: وزندهی به شاخصکل، مبتنی بر ارزش بازار شرکتها است که این باعث میشود شرکتهای باارزش بازار بزرگتر مانند فارس، همراه، وامید، شستا و... بهرغم اینکه درصد شناوری پایینی دارند، با معامله درصد اندکی از سهام این شرکتها شاخص با رشد همراه شود. این تاثیرپذیری معمولا زمانی بیشتر اتفاق میافتد که بازار در حال ریزش است و نهاد ناظر به کمک ابزارهای حمایتیای که در اختیار دارد بهدنبال آن است که با مثبت کردن چند سهم بزرگ از اصلاح شاخص جلوگیری کند.
همچنین در شاخصکل وزن بالاتری مربوط به شرکتهای شیمیایی، هلدینگهای چند رشتهای، پالایشگاهی، خودروسازی، کانههای فلزی و بانکها است که عملا تغییرات سایر بخشهای بازار مانند گروه غذا، دارو، ساختمان و... اثری برشاخصکل نمیگذارد.
۲- سابقه تاریخی اندک شاخصهای جدید: شاخصهای وزنی قیمتی مانند شاخص هموزن و همچنین شاخصهای قیمتی جدیدی که از سال ۹۴ در بورس تهران محاسبه و گزارش میشوند، از جمله شاخصهای مهمی هستند که بهعنوان نماگربورس اضافه شدهاند. مهمترین مشکل این شاخصها آن است که برای تحلیل شاخص و بررسی وضعیت آنها نیازمند دادههای بلندمدت در بورس است که سابقه تاریخی ۵ ساله کفاف این نیاز را بهویژه برای تکنیکالیستها در بازار نمیدهد و بنابراین عملا استفاده این شاخصها در تحلیلهای بنیادی و تکنیکال بهحداقل ممکن خود رسیده است.
۳- رابطه نامشخص محاسبه شاخص: رابطهای که شاخص توسط آن مشخص میشود و نحوه تعدیلات آن در دسترس عموم قرار ندارد و بدیهیترین حق سرمایهگذاران در زمانی که میخواهند تحرکات شاخص را تحلیل کنند، اطلاع از شیوه محاسبه و دستورالعمل تعدیل شاخص و نحوه محاسبه آن است. آخرین گزارشی که از این بابت از طرف سازمانبورس ارائه شده است مربوط به یک فایل متنی بوده که خلاصهای از محاسبات را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد که در آن فایل نیز جزئیات ضرایب محاسباتی مشخص نشده است. این شبهات بههمراه رشد سریعتر شاخص در زمان رشد بازار و افت کمتر آن در زمان ریزش بازار، عدماطمینان به شیوه محاسبه شاخص را دامن میزند.
۴- عقبماندن صندوقهای شاخصی از شاخص: یکی از ابزارهای حاضر در بازار در همه بازارهای مالی جهت سرمایهگذاری صندوقهای شاخص هستند. این صندوقها وزندهی داراییهای خود را براساس وزن آنها در شاخص تعیین میکنند و بهدنبال آن هستند که با یک پرتفوی متنوع بازدهی با حداقل ریسک غیرسیستماتیک را به سرمایهگذاران ارائه کنند. در ایران نیز این صندوقها فعالیت میکنند ولی در اکثر موارد بازدهی آنها عقبتر از شاخصکل خواهد بود. مهمترین دلیل این موضع آن است که در هنگام تقسیم سود در شاخص در همان روز مجمع، تعدیل در رابطه اتفاق میافتد. ولی در عالم واقع بعضا شرکتها پس از مهلت ۸ ماهه واریز سود به حساب سرمایهگذاران، امکان دارد سود را بهدست آنها برساند. این مشکل باعث میشود که در بلندمدت بازدهی شاخص با بازدهی صندوقهای شاخصی قابلمقایسه نباشد.
۵- تنوع شاخصها اندک: در بازارهای مالی مختلف متناسب با نیازهای سرمایهگذاران شاخصهایی تعریف و محاسبه میشود که افراد میتوانند تصمیمگیریهای خود را براساس آن انجام دهند. دلیل دسترسی به این تنوع، حضور موسسات معتبر در محاسبه و ارائه شاخصهای مالی است، بهطوری که نقش نهاد ناظر در محاسبه شاخص حداقلی است. اما در ایران جای خالی این نهادها و شرکتها برای محاسبات شاخص خالی است.
با توجه به موارد فوق مشخص است شاخصهای محاسبهشده در بورس اوراق بهادار تهران جهت تعیین وضعیت بازار ناکافی هستند و همچنین روی صحبت محاسباتی آنها انتقادات جدیای وجود دارد. مهمترین بخش این انتقادات به عدم اطلاعرسانی در رابطه با نحوه محاسبه شاخصها برمیگردد که نیاز بهکار کارشناسی پیچیدهای ندارد و تنها کافیست از نحوه محاسبه شاخصهای بینالمللی که در دسترس است، الگوبرداری شود. همچنین در سبد شاخصهای موجود، شاخصهایی که از تعداد سهام شناور آزاد استفاده کنند بسیار محدود است.
جذابیت این شاخصها آن است که بر اساس سهام شناور آزاد شرکتها محاسبه میشود و شرکتهایی که میزان شناوری آنها بالاتر است، اثرگذاری بیشتری روی شاخص دارند. این امر از آنرو مهم است که هرچه سهام منابع بیشتری در بازار را درگیر خود کند اثرگذاری بیشتری دارد و همچنین دیگر با چند سهم باارزش بازار بالا و با شناوری کم، شاخص تحتتاثیر قرار نمیگیرد.
بهنظر میرسد برای حل این مشکلات بهجای نهادهای نظارتی و ارکان بازار، باید شیوه محاسبه شاخص و عملیات محاسبات آن به بخشخصوصی و شرکتهای معتبر مالی و سرمایهگذاری سپرده شود تا هم تنوع در شاخصهای محاسباتی مانند شاخصهای صنایع بیشتر شود و هم اینکه پاسخگویی بیشتری در زمینه محاسبه شاخص و جزئیات آن شکل بگیرد. همچنین با توجه به اینکه این شاخصها ابزاری برای تحلیلگران است و نه ابزاری برای خوشنودی سیاستمداران و مسوولان، بهتر است محاسبات آن نیز توسط اهل فن این حوزه صورت پذیرد تا تصویری بهتر از بورس تهران و همچنین اقتصاد ایران توسط بازار سرمایه ایجاد شود.
معیار مناسب بازدهی
- مهدی افضلیان | فعال بازار سرمایه
شاخص بورس واژهای که شاید بارها و بارها در شبکههای تلویزیونی، روزنامه ها، سایت و … شنیده باشید که شاخص بورس امروز ۲۰۰ واحد افزایش یا ۱۰۰ واحد کاهش یافت. اما سوال اینجاست که شاخص بورس بیانگر چیست و چرا افزایش یا کاهش شاخص بورس نزد اهالی بازار سرمایه اهمیت زیادی دارد و چرا سرمایهگذاران تازه وارد به بورس باید مفاهیم این شاخص را درک کنند.
شاخص بورس مفهومی است که براساس آن میتوان یک سنجش و ارزیابی را درخصوص موضوعی خاص انجام داد. شاخصها به منزله معیارهایی هستند که بهوسیله آنها میتوان کمیت، کیفیت و دیگر موارد را اندازهگیری کرد.
در بازار سرمایه هم شاخصها معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آنها میتوانیم وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبههای مختلف ارزیابی و حتی روند آینده بورس را نیز پیشبینی کنیم. با این تفاسیر، نوسانات شاخص کل از اهمیت فراوانی نزد سرمایهگذاران برخوردار است و در شاخصها انواع مختلفی دارند که هر کدام وضعیت بازار را از جنبه خاصی نشان میدهند.
شاخص کل بورس همان شاخصی است که همواره در رادیو و تلویزیون از آن میشنوید؛ به آن شاخص قیمت و بازده نقدی هم میگویند که بیانکننده سطح عمومی قیمت و سود نقدی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است. در واقع این شاخص بیانکننده میانگین بازده سرمایهگذاران در بورس است.
بهعنوان مثال اگر قیمت سهمی در ابتدای سال ۵۰۰ تومان باشد و در انتهای سال به ۶۰۰ تومان برسد و در مجمع هم سود نقدی ۷۰ تومانی تقسیم کند بازدهی سهم طی یک سال ۳۴درصد خواهد بود. این رویه برای شاخص کل هم وجود دارد. به این شاخص (TEPIX) هم میگویند.
در بررسی شاخص کل این نکته را باید موردتوجه قرار داد که هر چه شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار تهران به لحاظ سرمایه و ارزش بازار شرکتهای بزرگتری باشند؛ اثر بیشتری بر شاخص کل دارند. بهعنوان مثال ممکن است در یک روز بیش از ۶۰ درصد سهامشان منفی باشد ؛ ولی در نهایت دو شرکت بزرگ مانند فملی و فولاد قیمت سهامشان افزایش یافته باشد و به همین دلیل نیز شاخص کل مثبت باشد.
نکته قابل بررسی در شاخص بورس این است که افزایش شاخص کل نشان دهنده سودآوری همه شرکتها در بورس نیست، چراکه شاخص نشاندهنده میانگین بازدهی کل شرکتهاست. یعنی ممکن است برخی از شرکتها در طول سال افت قیمت زیادی داشته باشند و سرمایهگذاران زیان کنند، ولی شاخص کل بازدهی مثبتی داشته باشد. یا برعکس ممکن است شاخص کل کاهش داشته، اما سرمایهگذاران به واسطه داشتن سهمهای مناسب در سبد سهام، سود خوبی را کسب کنند.
البته گاهی اوقات با تشکیل سبد سهام متنوع میتوان بازدهی سبد سهام را به بازدهی شاخص کل نزدیکتر کرد. پس سرمایهگذار حتما باید توجه داشته باشد که بررسی شاخص کل معیار مناسبی برای خرید سهام در موقعیتهای مختلف نیست.
اما در شاخص هم وزن قضیه فرق میکند و به ارزش شرکتها توجهی نمیشود و تاثیر شرکتها و اثرات ان بر شاخص کل یکسان در نظر گرفته میشود. خب اجازه دهید این موضوع را با مثال توضیح دهم. فرض کنید که یک روز شاخص کل به اندازه ۲۰۰ واحد مثبت ولی شاخص هم وزن به اندازه ۳۰۰ واحد منفی باشد.
تفسیر اینگونه است که در روز جاری چند شرکت بزرگتر خوب معامله شدهاند و تغییرات آنها شاخص کل را مثبت کرده است ؛ ولی از آنجا که شاخص هم وزن منفی است نشان میدهد که کلیت بازار جالب نیست و بسیاری از شرکتها منفی معامله میشوند.
با توجه به توضیحات داده شده درخصوص شاخص کل و شاخص هم وزن باید این نکته را مورد توجه قرار داد که سرمایهگذاران در هنگام بررسی شاخصها باید اهمیت بیشتری به شاخص هموزن دهند و در تحلیلها به آن توجه بیشتری کنند.
محدودیتهای ناشی از حجم مبنا
- الهه ظفری | فعال بازار سرمایه
فعالان بازار سرمایه معمولا برای بررسی وضعیت کلی بازارهای مالی نیاز به تحلیل وضعیت شاخص پیدا میکنند. در واقع شاخص ابزاری است که وضعیت عمومی قیمت یا بازدهی را در مورد تمام شرکتهای موجود در بازار یا دسته خاصی از آنها به افراد نشان میدهد.
در نتیجه باید این شاخص بهگونهای محاسبه شود که تمام اطلاعات تاثیرگذار در آن منعکس شده باشد. اکثرا بهدلیل مشکلات ناشی از جمع شدن تمام مفاهیم مورد انتظار و تاثیر گذار تنها در یک شاخص، شاخصهای گوناگونی به بازار ارائه میشود.
بنابراین برای درک بهتر شرایط بازارها نیاز به تحلیل و بررسی تمام آنها پیدا میکنیم، اما در هر صورت وجود چندین شاخص در بازارها در واقع باید مکمل یکدیگر باشند و نه در تضاد بر یکدیگر.
سادهترین مفهوم شاخص به نوعی میانگین وزنی است که در آن وزن بر مبنای تعداد سهام منتشر شده همه شرکتهای بورسی تعریف میشود و شاخص قیمت نام دارد. یکی از بزرگترین مشکلات این شاخص تاثیر بیشتر وضعیت شرکتهای بزرگ نسبت به سایر شرکتها در محاسبه آن است.
شاخص کل یا شاخص قیمت و بازده نقدی، علاوه بر قیمت، بازدهی نقدی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس را نیز در محاسبات خود در نظر میگیرد و به نوعی بیانگر بازدهی کل از وضعیت شرکتهای فعال در بازار است. شاخص معروف بعدی شاخص آزاد شناور است که سعی دارد قدرت تاثیرگذاری افراد حقوقی را که به واسطه مبالغ سنگین تحت مدیریت شان میگذارند، تعدیل کند.
در نتیجه شاخص سهام شناور آزاد، بر تعداد سهامی که در بازار سرمایه، در اختیار سهامداران حقیقی است و مرتبا در بازار خرید و فروش میشود تمرکز دارد.
همانطور که گفته شده در محاسبه شاخص وضعیت معاملات شرکتهای بزرگ اثر بیشتری نسبت به تغییرات بازده شرکتهای کوچک در شاخص دارد.
این موضوع یکی از مشکلاتی است که گاه باعث میشود تنها با انجام معاملات رو به بالا، در سهام چند شرکت بزرگ، بتوان شاخص را بهعنوان نمایندهای از روند صعودی قیمتها گزارش کرد در صورتی که ممکن است در واقع، شرکتهای متوسط و کوچک وضعیت مناسبی در آن روز معاملاتی نداشته باشند.
این موضوع اهمیت خود را زمانی دوچندان جلوه میدهد که میتوان به واسطه این مشکل دستکاری عامدانه در شاخص داشت. چرا که معاملات مثبت یا منفی در قالب بلوکهای مدیریت شده توسط افرادی خاص روی سهام شاخصساز میتواند وضعیت بازار را مطابق آنچه آنان در نظر دارند نشان دهد، و نه وضعیت واقعی بازارها را. این مشکل درخصوص شاخص هم وزن مربوط به شرکتهایی میشود که قیمت سهام بالاتری نسبت به سایر شرکتها داشته باشند.
برای مثال شرکت بسیار کوچکی که قیمت زیادی دارد، در این شاخص تاثیر بسیار بیشتری از یک شرکت بزرگ با قیمت سهم کمتر خواهد داشت. معمولا افراد تازه وارد به بورس یا کسانی که تمایل به سرمایهگذاری در بازار را دارند به عدد شاخص بهعنوان یک کل تعیینکننده از وضعیت بازار مینگرند. این موضوع که بتوان براساس سیاستهای از پیش تعیین شده در شاخص بورسها به شکلی دستوری و عمدی تاثیرگذار بود و روند خاصی را برای آن به نمایش گذاشت با تمام مفاهیم و معیارهای بازارهای مالی در تضاد است.
موضوع دیگر در مورد محاسبه شاخص ریشه در یک مشکل ساختاری یعنی حجم مبنا دارد. قیمت پایانی سهام از رابطه مستقیم با قیمت و حجم روزانه پیروی میکند؛ بهصورتی که پر شدن حجم مبنا در بالاترین سقف قیمت روزانه (یا کف قیمت)؛ پایان تاثیرگذاری وضعیت یک سهم در محاسبه شاخص است و حجم معاملات بعد از آن (در صف خرید یا فروش) تاثیری در محاسبات شاخص نمیگذارد.
لذا حجم و ارزش بالاتر و ورود و خروج نقدینگی حقیقی در بازار با شاخص قابلرصد نیست. بهطوریکه گاهی شاهد روزهای بسیار پر معامله در سقف (کف) قیمتی هستیم بهطوریکه درصد پایانی کامل در ساعات اولیه معاملات پر میشود و شاخص به حداکثر مقدار ممکن در روز میرسد و تاثیر معاملاتی که در ساعات بعدی حتی با حجمهای قابل توجه بیشتر، در بازار اتفاق میافتد، هیچ تاثیری در شاخص نمیگذارد که این موضوع باعث میشود شاخص بهعنوان نماد درستی از وضعیت بازار نباشد.
این دست از مشکلات بهدلیل ناکارآمدی ساختاری در بدنه بازار، در شاخص هم وزن نیز وجود دارد بهصورتی که اگر یک شرکت یکمیلیارد تومان معامله روزانه داشته باشد با شرکت دیگری که یک میلیون معامله داشته است، به یک میزان در این شاخص (هم وزن) اثر خواهند گذاشت که همچنان مبنای مناسبی برای مقایسه فراهم نمیکند.
شاخص کل بورس درحقیقت معیاری از تمام شرکتهای فعال بورس و فرابورس باهم نیستند و تنها وضعیت سهام بورسی را منعکس میکند. هرچند که سهام فرابورسی نیز شاخص مربوط به خود را دارند، اما بهنظر میرسد وجود شاخصی که تمام سهام شرکتهای فعال اعم از بورسی و فرا بورسی را نشان دهد، الزامی باشد. موضوعی که هرچند بسیار درخصوص نیاز وجود آن صحبت شده اما تاکنون به آن پرداخته نشده است.
از دیگر مشکلات محاسبه شاخص گاهی تاثیر یک رویداد واحد مثبت یا منفی بهصورت چندباره در شاخصها است. بهدلیل نوع سهامداری شرکتها در یکدیگر معمولا یک رویداد مثبت یا منفی بهصورت پیوسته بر چند شرکت بهطور مضاعف تاثیرگذار میشود که باعث گزارش غیرواقعی از وضعیت بازار میتواند باشد.
بهطور کلی میتوان گفت وجود مشکلات ساختاری در کلیت بورس بیشتر از هرچیز محاسبات شاخصها را تحت تاثیر قرار داده است چرا که به هر صورت رویکرد واحد و کلی در محاسبات شاخص در علوم آماری تعریف شده است و دست بردن درآنها محدودیتهای خاص خود را دارد. بهنظر میرسد بهترین راه برای محاسبه درست شاخص بهطوری که نماینده بیطرفی از وضعیت بازارها باشد؛ اصلاح اطلاعات ورودی برای محاسبات آن است؛ که این اصلاح اطلاعات ورودی نیاز به اصلاح ساختارهای از پیش تعیین شده و گاهی قدیمی بازار کشور دارد. برای مثال همان طور که گفته شد تعاریفی مانند حجم مبنا، دامنه نوسان و... متناسب با رشد بازار تعدیل نشدهاند و ناگزیر سایر محاسبات و تحلیلها را نیز تحتتاثیر قرار دادهاند.