به گزارش «دنیای بورس»، دنیایاقتصاد نوشت: هفتهنامه اکونومیست طرح روی جلد جدیدترین شماره خود در آستانه انتخابات آمریکا را به این پرسش معطوف ساخته است که چرا باید بایدن رئیسجمهور این کشور شود.
اکونومیست با اشاره اینکه ترامپ در طول چهار سال یک رئیسجمهور ویرانگر بوده است که سیاستهای او بنیادیترین ارزشهای آمریکایی را به زیر کشیده است و در آخر نیز پاندمی کرونا ۲۳۰ هزار قربانی در این کشور بر جای گذاشت، نوشت اگرچه بایدن را نمیتوان فرشته شفادهنده امراض کهنه جامعه آمریکایی دانست، اما او میتواند تکههای از همگسیخته یک کشور را در کنار یکدیگر قرار دهد و آن را در مسیر مصالحه و ثبات هدایت کند.
این نشریه انگلیسی مینویسد: کشوری که دونالد ترامپ را در سال ۲۰۱۶ راهی کاخسفید کرد غرق در شکاف و ناخشنودی بود. کشوری که این بار نیز از آن خواسته میشود تا او را در کرسی ریاستجمهوری حفظ کند حتی بیش از آن زمان ناخشنود و شکافزده است. تحت چهار سال ریاستجمهوری ترامپ خصومت و خشم در عرصه سیاسی افزایش یافته است و پاندمی کرونا نیز در میان تمامی درگیریها، خودستاییها و دروغها جان ۲۳۰ هزار تن را در آمریکا ستانده است. اغلب این شرایط نتیجه عملکرد ترامپ است.
اما جو بایدن توانایی لازم را برای قدم نهادن در مسیری دارد تا بتواند تکههای یک کشور از هم گسیخته را بار دیگر در کنار یکدیگر قرار دهد. به همین دلیل است که اگر اکونومیست حق رای داشت، به جو بایدن رای میداد. ترامپ و دولتش بهعنوان حافظان ارزشهای آمریکا، شعور جمعی ملت و صدای این کشور در جهان، به طرز ناخوشایندی توانایی این کار را نداشتهاند. بدون ویروس کووید-۱۹ سیاستهای ترامپ میتوانست به سادگی دوره دوم ریاستجمهوری را نیز برای او به ارمغان بیاورند.
سابقه ترامپ در عرصه داخلی آمریکا شامل کاهش مالیاتها، مقرراتزدایی و انتصاب تعدادی از قضات محافظهکار در دیوان عالی این کشور بود. پیش از پاندمی کرونا دستمزدها بین یکچهارم فقیر کارگران آمریکایی با رشد سالانه ۷/ ۴ درصدی مواجه شده بود. اطمینان در میان کسبوکارهای کوچک به بالاترین حد در ۳۰ سال اخیر رسیده بود.
با محدودسازی مهاجرت او آنچه پایگاه رای وی درخواست کرده بودند را به آنها داد. آمریکا داعش را در هم کوبید و توافقنامههای صلح نیز میان اسرائیل و برخی از اعراب به امضا رسیدند. شرکای ناتو هزینههای خود در این پیمان نظامی را افزایش دادهاند و چین نیز میداند که از این پس کاخسفید این کشور را مهمترین دشمن خود قلمداد میکند.
این فهرست اما جای اعتراض فراوان نیز دارد. کاهش مالیاتها به نوعی عقبگرد بودند. برخی از مقرراتزداییها به ویژه برای محیطزیست آسیبهایی در پی داشتند. تلاشها برای اصلاحات سیستم سلامت نیز با سقوط روبهرو شدند.
کودکان مهاجر از والدین خود جدا شدهاند. در زمینه چالشهای سیاستخارجی نظیر ایران و کره شمالی نیز ترامپ بهتر از همان هیات حاکمه واشنگتن که از تمسخر آن لذت میبرد، عمل نکرده است. با این حال مشکل اساسی با ترامپ بنیادیتر از این مسائل است. او در چهار سال اخیر به همان ارزشها و اصولی که آمریکا را به بهشتی برای مردمش و الگویی برای جهان بدل کرده بود، بیحرمتی کرد.
بایدن اما شخصیتی میانهرو، نهادگرا و مایل به اجماع است که او را به بهترین گزینه ضد ترامپ بدل میکند تا بتواند برخی از صدماتی را که او در طول چهار سال ایجاد کرده است ترمیم کند. بایدن البته قادر نخواهد بود به دشمنی و کینهای که برای دههها در جامعه آمریکایی ریشه دوانده است پایان دهد، اما او میتواند زمینهساز راهی مصالحهساز باشد.
او اگرچه نسبت به دولت کنونی چپتر است اما فردی انقلابی نیست. وعده ساخت بهتر آمریکای او به ارزش دو تا سه تریلیون دلار خواهد بود که میتواند بخشی از افزایش هزینههای سالانه در حدود 3 درصد از تولید ناخالص داخلی باشد. مالیاتهای جدید او برای اقشار متمول و شرکتها گزاف خواهند بود اما تنبیهی نیستند. او گشایشهایی را در زمینه آموزش، سیستم سلامت و مهاجرت کلید خواهد زد.
سیاست بایدن در قبال تغییرات آبوهوایی نیز به سرمایهگذاری در این بخش و افزایش مشاغل آن ختم خواهد شد. او به مشورت کارشناسان گوش میدهد و همچنین شخصیتی چندجانبهگرا است و بر خلاف ترامپ هدفگراتر است. ترامپ در چهار سال اخیر یک رئیسجمهور ویرانگر بوده است. جو بایدن قطب متضاد او است. اگر بایدن انتخاب شود، البته که موفقیت تضمین شده نیست، اما وی در حالی از پلههای کاخسفید بالا خواهد رفت که وعده ارزشمندترین موهبتی که دموکراسیها میتوانند داشته باشند را با خود به همراه دارد: نوسازی.