دنیای بورس- به نقل از بلومبرگ: دونالد ترامپ بارها در توییتهای خود به این مسئله اشاره کردهاست که چین هزینه وضع تعرفههای آمریکا را روی کالاهای خود پرداخت میکند. او دوشنبه این هفته در تاریخ 5 آگوست توییت کرد: اینکه آمریکاییها چیزی بابت اعمال تعرفهها پرداخت نمیکنند یک امر واضح برای همگان است و اکنون با وضع این تعرفهها دهها میلیارد دلار در اختیار آمریکاست.
بار تعرفهها بر دوش مصرفکنندگان امریکایی
اما ترامپ در این مورد در اشتباه است و تنها بر مواضع مطلوب خود تاکید میکند. به نظر میرسد وی میخواهد کمپانیهای چینی قیمت محصولات خود را برای از بین بردن اثر تعرفهها کاهش دهند. در چشمانداز زیبای تصویر شده توسط ترامپ، کمپانیهای چینی تمام بار این تعرفهها را به دوش میکشند. وضع تعرفهها توسط فدرال رزرو بر واردات کالای تخفیف خورده چینی، بهترین شرایط ممکن است و نتایج زیر را در بر دارد: درآمد بیشتر برای دولت، آسیب ندیدن مصرفکننده آمریکایی و فشار بر رقیب چینی!
اما این اتفاق رخ نخواهد داد. تحلیلهای اقتصادی نشان میدهد که مصرفکنندگان آمریکایی تمام هزینههای اعمال تعرفههای تجاری را به دوش خواهند کشید. این اتفاق به دلیل عدم کاهش قیمتها توسط کمپانیهای چینی رقم میخورد. حاشیه سود بنگاههای چینی در حال حاضر بسیار محدود است و آنها عملا جایی برای اعمال تخفیفهای فروش ندارند.
دیدگاه مبهم؛ اهداف متناقض ترامپ
چرا چین باید دقیقا همان کاری را انجام دهد که ترامپ میخواهد؟ آیا این رویداد رئیس جمهور را خوشحال نمیکند؟
در جواب این سوال باید گفت، خیر. زیرا چین به طور موثر قیمت محصولات خود را با تضعیف نرخ ارز داخلی (یوان) کاهش دادهاست و ترامپ از این موضوع خشمگین است. در همین راستا وزارت خزانهداری آمریکا رسما چین را به دستکاری ارزی متهم کرد. در حالی که بیانیه خزانهداری امریکا تاثیر زیادی ندارد، باعث خشمگین شدن چینیها و سختتر شدن رسیدن به یک توافق تجاری خواهد شد.
نکته نگرانکننده در این خصوص این است که رئیس جمهور آمریکا دیدگاه مشخصی در خصوص نحوه کارکرد تجارت خارجی و حتی هدف نهایی خود ندارد و متعاقبا نحوه دستیابی به این هدف را نمیداند. وی با این کار آمریکا را به یک جنگ ارزی وارد کردهاست که انتهای نامشخصی دارد. بعد از کاهش ارزش یوان، بازار سهام آمریکا ریزش 2 درصدی را در تاریخ 5 آگوست به ثبت رساند. فلیپ لوی، یکی از اعضای شورای مشاوران اقتصادی جرج بوش که در حال حاضر از اقتصاددانان ارشد شرکت حمل و نقل بینالمللی فلکس پورت (Flexport) است در این خصوص میگوید: ما در حالی وارد جنگ تجاری با چین شدهایم که برنامه مشخصی برای خروج از آن نداریم. برنامه خروج به این شکل تصویر شدهاست که ما تعرفهها را بر علیه آنها وضع خواهیم کرد و آنها تسلیم خواهند شد و در نهایت ما خوشحال خواهیم بود. اما کسی در این مورد حرفی نمیزند که اگر آنها تسلیم نشدند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در این قسمت کمی بیشتر در خصوص کاهش ارزش یوان صحبت خواهیم کرد. کاهش ارزش یوان از ماه اپریل (از ابتدای سال 98) تاکنون به 5 درصد رسیدهاست. این موضوع به معنی کاهش قیمت محصولات تولید شده با قیمتگذاری یوان نسبت به دلار است. در نگاه اول به نظر میرسد کاهش نرخ یوان، نیاز ترامپ برای بی اثر شدن وضع تعرفهها بر مصرفکنندگان آمریکایی را برآورده میکند. علاوه بر این با کاهش قدرت خرید یوان، چینیها فقیرتر و آمریکاییها ثروتمندتر میشوند. اما این نگاه ترامپ به موضوع است و دارای مشکلات اساسیست. کاهش ارزش یوان، قدرت رقابت چین برای افزایش سهم بازار در قیاس با آمریکا را افزایش میدهد. در نتیجه هدف ترامپ برای افزایش مشاغل آمریکاییها در مقیاس کلان با شکست مواجه خواهد شد.
این جزئیات وضعیت پیش روی ترامپ را روشنتر میسازد. وی میخواهد از شهروندان آمریکایی در مقابل افزایش قیمت کالاهای مرتبط با تعرفهها حمایت کند. در عین حال در تلاش برای کاهش سهم بازار چین است. این اتفاق تنها زمانی رخ میدهد که شهروندان آمریکایی بابت خرید محصولات چینی پول بیشتری پرداخت کنند و به عبارتی «درد پرداخت» بیشتری را متحمل شوند و بنابراین به سمت محصولات آمریکایی بروند. ترامپ نمیتواند دو منظور خود را به صورت همزمان عملیاتی کند. در همین رابطه منزی چین، استاد دانشگاه ویسکانسین در رشته اقتصاد بخش عمومی میگوید: "اگر وی در تلاش برای تشویق مشاغل و تولید داخلی با روش دور نگه داشتن سایر کشورهاست، وضع تعرفه این هدف را میسر میکند. اما تضاد منافع در نهایت منجر به وارد آمدن آسیب به گروهی خواهد شد."
آیا چین نرخ یوآن را دستکاری میکند؟
بیانیه خزانهداری امریکا در رابطه با تعریف چین به عنوان عامل دستکاریکننده نرخ ارز یکی دیگر از موارد امتناع در مقابله با واقعیت است. در حالی که چین در گذشته ارزش ارز ملی خود را به هدف کسب مزیت رقابتی به صورت ناعادلانهای تضعیف میکرد، در سالهای اخیر در خلاف جهت عمل کرده است: پشتیبانی و تقویت یوآن در مقابل نیروهای بازار که بر این نرخ فشار وارد میکنند.
دلیل آن که نرخ برابری دلار به یوآن طی این هفته از آستانه حساس 7 واحدی عبور کرد به این خاطر است که چین از این حمایت پا پس کشیده است. به عبارتی دیگر و به صورت خلاصه: از دستکاری در نرخ ارز خود دست کشیده است! و این دقیقا همان کنشی است که خزانهداری ایالات متحده به آن برچسب دستکاری نرخ ارز زده است.
در بیانیه 5 آگوست وزارت خزانهداری امریکا آمده است که: استیو منوچین وزیر خزانهداری این کشور در همکاری با صندوق بینالمللی پول تلاش خواهد کرد تا مزیت رقابتی ناعادلانهای که در اثر اقدامات اخیر چین پدید آمده است را از بین ببرد. با این حال بعید به نظر میرسد که IMF در این پروسه همگام با امریکا قدم بردارد.
ترامپ میگوید که چین در تجارت بد رفتار میکند و حق با اوست: برای مثال با حفاظت از شرکتهای داخلی در رقابت و آن هم در شرایطی که شرکتهای امریکایی و دیگر کمپانیهای خارجی را مجبور به واگذاری مالکیت داراییهای فکری خود طی پروسه رقابت میکند. همچنین در این مورد نیز حق با اوست که روسای جمهور سابق امریکا، چه دموکرات و چه جمهوریخواه نتوانستهاند امتیازات لازم را از چینیها بگیرند. مساله اینجاست که استراتژی شلخته و بیپروای ترامپ در رابطه با چین، برقراری یک توافق محکم تجاری را نه تنها آسانتر نساخته؛ بلکه دشوارتر ساخته است.
رئیس جمهور چین در این مرحله از جنگ، نمیتواند امتیازات بزرگی را به ترامپ بدهد، زیرا این موضوع را به عنوان تسلیم در برابر یک متجاوز خارجی درک میکند. همچنین ترامپ نیز نمیتواند ائتلاف با سایر کشورها برای اعمال فشار بیشتر بر چین را به کار بگیرد؛ چرا که تصمیم گرفته مستقیما و نه از طریق سازمان تجارت جهانی با چین مقابله کند.
آن کروگر، رئیس سابق بخش اقتصادی بانک جهانی میگوید « این اشتباه عظیمی از سوی ترامپ بود که به جای شکایتهای قانونی به WTO اعلام کرد که وارد یک جنگ تجاری با چین شده است».
چرا امریکا نمیتواند بر ائتلاف جهانی علیه چین حساب باز کند؟
در ماه آوریل رابرت اشتایگر استاد کالج دارتموث و آدیتا ماتو از بانک جهانی مقالهای منتشر کردند که تغییر رفتار امریکا را دارای دو جنبه عنوان میکرد. جنبه اول به تغییر رویکرد امریکا از قانونمحوری به قدرتمحوری در دوران ترامپ اشاره دارد. اما در زاویه دیگر آنها به این مساله اشاره میکنند که این تغییر رویکرد امریکا نهایتا تعهد دیگر کشورها به قانونمحوری را نیز مختل خواهد کرد و نتیجه هژمونی چین در یک دوره زمانی خواهد بود.
طی هفتههای جاری، بزرگترین عدد در رابطه با بازارهای مالی نرخ برابری دلار و یوآن خواهد بود. در روز 6 آگوست بانک مرکزی چین نرخ برابری دلار به یوآن را زیر مرتبه 7 اعلام کرد و همچنین ابراز داشت که قصد دارد اوراق بهادار یوآن را در هنگکنگ عرضه کند. مسالهای که باعث تقویت یوآن در خارج ارز مرزهای چین میشود. با این وجود نرخهای اعلام شده توسط بانک مرکزی چین در رابطه با برابری نرخ دلار به یوآن طی 2 روز اخیر از مرتبه 7 عبور کرده است.
ترامپ حق دارد که در رابطه با یوآن ضعیفتر نگران باشد. اگر چه این موضوع مصرفکنندگان امریکایی را در برابر رشد قیمتها محافظت میکند در مقابل باعث گرانتر شدن محصولات امریکایی در چین میشود و باعث صدمه دیدن صادرکنندگان امریکایی میشود. نتیجه آن که یک یوآن ضعیفتر میتواند اسلحهای بسیار قدرتمند برای چین باشد.
در شرایطی که جنگ تجاری برای همه صادرکنندگان امریکایی نتیجه بدی به بار داشته، به خصوص کشاورزان را تحتتاثیر قرار داده است. چین در مقابله با تعرفه 10 درصدی ترامپ بر روی 300 میلیارد دلار کالای وارداتی از چین که از ابتدای سپتامبر عملیاتی میشود خرید محصولات زراعی از امریکا را متوقف کرده است.
راجر جانسون، رئیس اتحادیه ملی کشاورزان امریکا، میگوید: استراتژی دگرگونی و مخاصمهجویی مداوم ترامپ "تنها اوضاع را بدتر کرده است".
محدودیتهای چین برای تضعیف بیش از پیش ارز ملی
سردبیر بخش اقتصادی بلومبرگ میگوید: با توجه به پیشرفت نامطلوب مذاکرات تجاری با امریکا، چین با تضعیف بیشتر یوآن امتیاز چندان دیگری برای از دست دادن ندارد. "منطقی است که فرض کنیم چینیها شانس کمی برای حصول یک توافق برد-برد در مذاکرات تجاری قائل باشند. این بدان معنی است هزینه سیاسی تضعیف یوآن کاهش پیدا کرده است. بنابراین ترامپ میتواند تضعیف نرخ یوآن را توبیخ کند؛ اما چین توجهی نخواهد کرد.
نکته دیگر آن که تضعیف خفیف و حداقلی یوآن میتواند به عنوان یک راهحل برای چین عمل کند. اما تضعیف بیش از حد یوآن میتواند سبب شود تا سرمایهگذاران چینی و خارجی برای فرار از از دسترفته بیش از پیش سرمایههایشان زودتر از چین خارج شوند. بر اساس یک آمار قبلی، چین در سال 2015 حدود 1000 میلیارد دلار برای تقویت یوان خرج کرده است تا مانع از «پرواز سرمایهها» شود.
به نظر میرسد مشکلات چین در تقابل تجاری با امریکا کاملا برای دونالد ترامپ خوشایند است: "هزاران کمپانی در حال ترک چین هستند". نکته آنجاست چیزی که برای چین بد است لزوما برای امریکا خوب نیست. در جنگ تجاری همه بازندهاند.