دنیای اقتصاد: استیون سیمون؛ تحلیلگر ارشد شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی که نشریه «فارنافرز» آن را منتشر کرد با هشدار نسبت به نتایج منفی و زیانبار دشمنی ترامپ در قبال ایران تاکید کرد که دولت کنونی آمریکا هیچ استراتژی منسجمی را در برابر ایران دنبال نمیکند. او در این مطلب مینویسد: دونالد ترامپ در حالی از توافق هستهای خارج شد که ایران هرگز این توافق بینالمللی را نقض نکرده است.
جدا از ارزیابی پوچ و ناآگاهانه ترامپ از برجام مبنیبر بدترین توافق تاریخ، دستاویز او برای خروج از برجام اقدامات «خصمانه» ایران در منطقه بود که هیچگونه ارتباطی با توافق هستهای نداشت. ترامپ از نظر لحن و سیاست بهنظر میرسد که آمریکا را وارد نوعی رقابت تسلیحاتی با ایران کرده است. او در ماه ژوئیه خطاب به همتای ایرانی خود هشدار داد که این کشور با عواقبی مواجه خواهد شد که کسی در طول تاریخ مانند آن را ندیده است.
ترامپ این آرزو را در سر میپروراند که نهتنها قدرت ایران را محدود کند بلکه نفوذ منطقهای آن را کاهش دهد و آن را خلع سلاح کند. با توجه به اینکه نظام ایران بنابر دلایل راهبردی و ایدئولوژیک نمیتواند برخی از محدودیتها را تحمل کند بهنظر میرسد ترامپ با این درخواستها بهدنبال تغییر رژیم در ایران است. اجرایی کردن چنین هدفی مستلزم تلاشهای فراوان و احتمالا آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه است.
جنگی که ترامپ عزم لازم را برای انجام آن ندارد و در افکار عمومی داخلی نیز از حمایت لازم در اینباره برخوردار نیست. بهجای تعیین یک استراتژی منسجم در قبال ایران، رفتار خصمانه ترامپ علیه این کشور بازتابی از وسواس عجیب و ناسالم او در قبال ایران بهدلیل نگرانیهای بیجای او از تهدیدات تهران علیه منافعملی واشنگتن و متحدان آن در منطقه است.
خطری که امروز جود دارد آن است که در میان غبار تهدیدات گزافهگویانه و چرخشهایی که در سیاست انجام میگیرد ترامپ میتواند ایالاتمتحده را بهسوی جنگی دیگر سوق دهد. اما با اینکه لحن ترامپ بسیار خطرناک است، عناد بی حد و اندازه دولت او ریشه در ناتوانی عمیقی دارد که به سال ۱۹۷۹، زمانی که انقلاب اسلامی در ایران رخ داد بازمیگردد. زمان آن رسیدهاست تا واشنگتن راهی را برای حل و فصل اختلافات خود با تهران دنبال کند.
آسیاتایمز نیز در مطلبی با اشاره به ناکارآمد بودن سیاستهای ناپخته دونالد ترامپ در قبال ایران مینویسد: ترامپ تلاش میکند تا با زورگویی به توافق بهتری با ایران نسبت به توافق هستهای که در دوران باراک اوباما به امضا رسید، دست یابد. باید توجه داشت که کرهشمالی بهدنبال خروج از انزوا بود بهویژه که روسیه و چین نیز در حال همکاری با ترامپ برای افزایش فشارها بر پیونگ یانگ بودند، حال آنکه ایران در انزوا نیست.
تنها دوماه پس از خروج پرسر و صدای ترامپ از برجام، ایران با ۱۰ کشور عضو سازمان آسهآن در سنگاپور پیمان مودت به امضا رساند که انتظار میرود زیربنای افزایش روابط اقتصادی میان ایران و این سازمان باشد. همچنین در هفته جاری نیز ایران و روسیه توانستند با موفقیت کنوانسیون حقوقی خزر را به امضا برسانند.
در واقع شرایط کنونی بینالمللی در راستای منافع ایران است. در همین حال تنشهای تجاری آمریکا با چین، جنگ سرد نوین در روابط واشنگتن-مسکو، تضعیف اتحاد فراآتلانتیکی و جایگاه بیاعتبار ترامپ بهعنوان یک دولتمرد در دید رهبران جهان در راستای منافع تهران خواهد بود.
اگرچه همانطور که تاریخ به اثبات رساندهاست ایران برای محافظت از منافع ملی و اصلی خود روی هیچ کشور دوستی حسابی باز نمیکند. تهران در برخی از مواقع نمیتواند از عوامل مساعد به نفع خود استفاده کند اما از سوی دیگر این عوامل منافع کلیدی این کشور را تعیین نمیکنند. در همین مورد برنامهموشکی ایران یک عامل بازدارنده غیر قابل مذاکره برای این کشور بهشمار میآید و سیاستهای منطقهای این کشور نیز بهنوعی میتواند حکم ارتقای امنیت آن را در فضای کنونی منطقهای داشته باشد.
علاوهبر این آیا ایران مقصر آغاز جنگ در سوریه و عراق است؟ تنها کافی است نگاهی به جنایات جنگی که در یمن انجام میشود کرد که باعث کشته شدن هزاران کودک یمنی شده است؟ آیا ایران این اقدامات را انجام دادهاست؟
بررسی دوباره برخی از بخشهای تاریخ، پیشبینی اقدامات ایران در ماههای پیشرو را سادهتر میکند. تحریمهای آمریکا از زمان بروز انقلاب اسلامی ایران یک واقعیت ژئوپلیتیک بوده است. غرب نیز اغلب با خواستههای آمریکا در برابر ایران همراهی کرده و از داشتن روابط نرمال با ایران خودداری کرده است.در آن زمان روسیه در تقابل با آمریکا بود و چین نیز از موقعیت کنونی خود در قامت یک ابرقدرت فاصله زیادی داشت.
دولتهای همسایه ایران که اهل سنت و اقتدارگرا بودند از دموکراسی اسلامی ایجاد شده در ایران واهمه داشتند یا در برابر خواستههای آمریکا سر فرود آوردند. با وجود تحریمها ایران مجبور به ورود به جنگی ۸ ساله با صدام حسین دیکتاتور سابق عراقی شد که از حمایت آمریکا بهره میبرد. ایران با این حال در جنگ پیروز شد و روند بازسازیهای این کشور نیز در دهه ۹۰ میلادی براساس داشتههای خود این کشور انجام شد.
در این میان تروریسم ابزاری بود که آزادانه برای بیثباتسازی ایران بهکار برده شد. در ۲۷ ژوئن ۱۹۸۱ آیتالله خامنهای مورد حمله تروریستی قرار گرفت. مجاهدین خلق که مسوولیت اغلب ترورهای انجام شده در ایران را برعهده داشت اکنون روابط دوستانهای را با جان بولتون، مشاور امنیتملی ترامپ و رودی جولیانی، وکیل او دارد.
بنابراین خاطرات ناخوشایندی از آمریکاییها در ذهن ایرانیها نقش بستهاست. نخستین نقطه عطف برای ایران با تصمیم جورج دبلیو بوش برای حمله به عراق آغاز شد و پس از آن اکثریت شیعه در این کشور به قدرت رسیدند.ما نباید امروز نیز انتظار رفتار متفاوتی را از ایران داشته باشیم. در واقع اکنون قدرت ملی ایران در بالاترین سطح خود است.
البته در جامعه ایران نارضایتیهایی وجود دارد؛ اما آیا در ایالاتمتحده و اسرائیل نیز این نارضایتیها وجود ندارد؟ اعتراضهایی که بهتازگی در ایران انجام شد، قابل مقایسه با اعتراضهای سال ۲۰۱۱ و اعتراضهای اجتماعی که علیه نتانیاهو انجام شد نیست.
نکته ماجرا آنجاست که این اعتراضها میتواند در ایران انجام شود. اینگونه اعتراضها تنها تحت یک رهبری منتخب و دموکراتیک میتواند صورت بگیرد. امید بستن به تغییر نظام سیاسی در ایران آرزویی است که مقامهای آمریکایی از گذشته به آن دل بستهاند. اگرچه بهنظر میرسد که باراک اوباما با مطالعه ایران به این موضوع پی برده بود که او با مردمی ملیگرا مواجه است.
موضوع ایران میتواند اهمیت ریاستجمهوری ترامپ را مورد پرسش قرار دهد و همچنین پیامدهایی را برای امنیت اسرائیل در پی داشته باشد. اوباما باید اختلافات با ایران را حل میکرد. اکنون بهنظر میرسد که برای رسیدن به این مرحله باید تا زمان خروج ترامپ از کاخ سفید به انتظار نشست.
در همین رابطه نیز بخوانید:
اشتباه ژئوپلیتیک دونالد ترامپ/ تحلیل واشنگتن اگزماینر (خبرگزاری تسنیم)
خساراتی که آمرریکا باید به ایران بپردازد/ لیلا جنیدی؛ معاون حقوقی رییس جمهوری (روزنامه ایران)
چگونه باید با ترامپ روبهرو شد؟/ حسین درخشان (روزنامه شرق)