در تحلیلهای مربوط به نرخ ارز و دلایل جهشهای ناگهانی و زیانبار آن در کشور ما، دو دیدگاه متفاوت به چشم میخورد. گروهی معتقدند که زمینهساز این جهشها، فزونی نرخ تورم در کشور ما بر نرخ تورم در کشورهای طرف معامله ما است. از این دیدگاه، تفاضل نرخ تورم داخلی و خارجی، اصلاح تدریجی نرخ ارز را ضروری میکند. دیگر از این سیاست دولتهای ما حمایت میکنند و سرکوب نرخ ارز را به نفع اقتصاد و تولید کشور میدانند.
اما از دیدگاه گروه نخست چنانچه این اصلاح صورت نگیرد و با دخالت بانک مرکزی در بازار، نرخ ارز «سرکوب» شود، پس از مدتی تفاضل انباشتهشده تورم داخلی و خارجی به انبار باروتی تبدیل میشود که دیر یا زود و با یک «تلنگر»، منفجر میشود و جهشهای خسارتبار نرخ ارز را پدید میآورد.
اما ماجرای بحث و رویکرد نظری گروه دوم در خصوص سیاستهای نرخ ارز در این نکته جای میگیرد که سالهاست برخی با سوء تعبیر از دیدگاه «جان مینارد کینز» در رابطه با تخریب ارزش پول این واژه را معادل تضعیف ارز داخلی در اثر صعود قیمت ارز تفسیر کردهاند. نتیجهگیری ناشی از این دیدگاه حمایت از تثبیت نرخ ارز برای جلوگیری از فرسایش پول است. این در حالی است که با توجه به زمینه مطرحشدن پدیده «تخریب پول» در یادداشتهای کینز بهنظر میرسد که از نگاه کینز تخریب پول پدیدهای است که در اثر نیروی فرساینده تورم اتفاق میافتد، نه در اثر افزایش نرخ ارز.
تفصیل گزارش مربوط به تحریف تاریخی را اینجا بخوانید.
یادداشت فرخ قبادی؛ اقتصاددان درباره کینز، لنین و ارز
همچنین بخوانید: تازهترین وضعیت بازار ارز در ایران