گاو شیرده بورس
وقتی رشد شاخص صنایع بورس را از اول سال تاکنون مورد بررسی قرار دهیم، صنعت زراعت با سه نماد «زپارس» ، «زمگسا» و «سیمرغ» با رشد بیش از 534 درصد در صدر صنایع بورسی قرار میگیرد. در این صنعت نماد شرکت سیمرغ از ابتدای تیرماه در بورس تهران پذیرش شدهاست و در فاصله 6 ماه رشد 222 درصدی را به ثبت رسانده است که با توجه به تاثیر زیاد روی شاخص صنعت به عنوان بزرگترین شرکت این گروه، به عنوان یک وزنه سنگین باعث ثبت رکوردهای بیشتر رشد شاخص صنعت شدهاست. دیگر نمادهای این گروه «زمگسا» با رشد قیمت 304 درصد و «زپارس» با رشد قیمت 367 درصد قرار دارند که هنوز نیز با برتری محسوس تقاضا نسبت به عرضه همراه هستند و سهامداران آنها در بازههای میان مدت سودهای بسیار خوبی را کسب کردهاند. ارزش بازار این صنعت در بورس امروز از مرز 4 هزار میلیارد تومان عبور کرد این اتفاق در حالی رخ میدهد که مجموع سودهای 9 ماهه «سیمرغ» و «زپارس» و سود 6 ماهه «زمگسا» تا پایان شهریور سال جاری در مرز 60 میلیارد تومان قرار دارد و به نظر میرسد مجموع سود این شرکتها تا پایان سالهای مالی مربوطه از 150 میلیارد تومان عبور نکند که میتواند معیار خوبی برا تشخیص ارزش بازار صنعت یاد شده و فاصله آن با محدودههای ارزندگی باشد. هرچند در شرایط فعلی قدرت پول تعیین کنندهترین عامل برای حرکتهای قیمتیست و تغییر جهت بازار علاوه بر تغییر رویکرد تدریجی سرمایهگذاران، نیازمند گذشت زمان است.
تجدید ارزیابی داغ میشود؟
فردا قرار است در هیئت دولت موضوع افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها و نحوه عملکرد آن برای سال آینده مطرح شود. اگرچه طرح این موضوع در دستور کار است اما تصمیمگیری نهایی در این خصوص بعید است در این جلسه به نتیجه برسد. بنابراین احتمال میرود طی روز آینده باز هم سهام درگیر این مسئله با نوسانهای قیمتی همراه شوند. گروه خودرویی، برخی از بانکها و تک نمادها از برخی صنایع بورسی میتوانند در این جریان با تغییر و تحولات قیمتی به صورت مقطعی مواجه شوند. انتظار میرود چرخشهای نقدینگی زیادی را در نمادهای شرکتهای یاد شده حول اخبار این رویداد داشته باشیم.
لزوم تفکیک صنایع
گروه خودروسازی و قطعات اگرچه در یک زنجیره تولید قرار دارند و رفتار آنها کاملا به یکدیگر مربوط است اما رفتار قیمتی و فراز و فرودهای شرکتها با توجه به سایه سنگین ارزش بازار غولهای خودرویی تا حد زیادی باعث خطای معاملهگران بورسی میشود. در همین راستا شاخص صنعت خودروسازی و ساخت قطعات با ارزش بازار فعلی 50 هزار میلیارد تومان، در بر گیرنده 5 نماد بزرگ «خودرو»، «خساپا»، «خبهمن»، «خپارس» و «خزامیا» با مجموع ارزش بازار فعلی بیش از 32 هزار میلیارد تومان است و 23 نماد دیگر قطعهسازی تنها ارزش بازار 18 هزار میلیارد تومانی دارند. ایراد وارده به عدم تفکیک خودروسازان از قطعهسازان و عدم تفکیک نمادهای آنها در شاخصهای مستقل این است که حرکت قیمتی خودروسازان بزرگ تعیین کننده روند شاخص صنعت خودروسازی و ساخت قطعات است و حرکتهای پرشتاب قیمتی در نمادهای قطعهسازی تاثیر کمی بر روند شاخص گروه دارد که رشد قیمت آنها را مخفی میکند.
میانگین ارزش معاملات دی
با گذشت 6 روز کاری از ابتدای دیماه تاکنون، مجموع ارزش معاملات خرد روزانه در بورس به عدد خیره کننده 15275 میلیارد تومان رسیدهاست که متوسط روزانه ارزش معاملات 2545 میلیارد تومانی از ابتدای دهمین ماه سال تا امروز را نشان میدهد. این عدد از آن جهت جالب است که بدانیم ارزش معاملات خرد بورس تهران در فروردین امسال در همین حوالیست. ابرموجهای نقدینگی در بورس تهران که تمام معادلات ساختاری ارزشگذاری و ذهنیت منسجم حرکتهای منطقی قیمتها را بر هم زدهاست و ترکیب هیجان و طمع را بدون نگاه به آینده و ترس لازم برای ورود به سهمها را بدل به رقابت پنهانی برای کسب سود هرچه بیشتر در کمترین زمان ممکن کردهاست. این اتفاق در صورت عدم افزایش شناوری بازار میتواند هشدار خطر برای تالار شیشهای باشد. امری که بارها به آن اشاره شدهاست و افزایش سرعت گردش نقدینگی در بازار اجازه فکر کردن و پرداختن به ریسکهای ناشی از آن را تا حد زیادی از معاملهگران روزانه گرفته است. نکته جالب توجه در این خصوص خالص تغییر مالکیت 900 میلیارد تومانی حقوقی به حقیقی در بازه زمانی 6 روز کاری از ابتدای دی تاکنون است.
بزرگها مصوناند؟
یکی از توصیههای کارشناسان به سرمایهگذاران، تغییر پورتفو به سمت سهامیست که با پشتوانه بنیادی هنوز در محدوده حباب قیمت قرار نگرفتهاند و از این منظر میتوانند به عنوان گزینههای مناسب برای خرید معرفی شوند. اگرچه ریسک ریزشهای بزرگ در این شرکتها وجود ندارد و اصلاح قیمتها به عنوان یک عامل جذابیت قیمتی در این سهمها مطرح است اما لازم است به این مطلب توجه شود که در زمان ریزشهای سنگین بازار و فشارهای زیاد برای عرضه سهام در سمت فروش، جو بورس به لحاظ روانی منفی خواهد شد و سهام شرکتهای بزرگتر نیز نمیتوانند از این ریزشهای قیمتی مصون بمانند. اگر بازار سهام را به مثابه مجموعهای از خریداران و فروشندگان در نظر بگیریم، در موقعیتهای فشار فروش، سمت تقاضا برای خرید شتاب به خرج نمیدهد و تحت تاثیر فضای منفی تا آرام شدن فضا عقب مینشیند. عقب نشستن تقاضا در حضور سهامداران پر هیجان برای عرضه میتواند تمام سهمها را با ریسک عرضههای بدون تقاضا مواجه کند و از این حیث پرداختن به سهام بنیادی و ارزنده در سطوح فعلی قیمتی تنها زمانی معنیدار خواهد بود که افق سرمایهگذاری بیش از یکسال باشد. در غیر اینصورت تحمل اصلاح قیمتی در عین ارزندگی سهام و رصد مداوم روند قیمتها موج جدیدی از فروشندگان را حتی در سهام بنیادی و اصلاح شده به وجود خواهد آورد.