به گزارش «دنیای بورس»، دنیای اقتصاد نوشت: یک کارشناس مسائل چین با بیان اینکه تعامل ایران با اقتصاد جهانی در شرایط کنونی نزدیک به صفر است، به تحلیل چرایی نیاز به رفع تحریمها و تصویب FATF برای همکاری با چین پرداخت.
محسن شریعتینیا عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با انتخاب، گفت: یکی از کریدورهای چهارگانه پروژه ابریشم در طرح عملیاتی آن که توسط دولت چین منتشر شده از ایران میگذرد؛ کریدور چین-آسیای مرکزی- غرب آسیا-مدیترانه. اتفاقا این کریدور از ایران وارد ترکیه میشود. این دو کشور نقش کلیدی در این کریدور دارند.
در دوره اجرای برجام چینیها برای سرمایهگذاری ۵میلیارد دلاری در توسعه این کریدور با ایران به توافقاتی دست یافتند که با خروج آمریکا از برجام، اجرایی شدن آن متوقف شد. اگر آمریکا به برجام بازگردد امکان احیای این کریدور وجود دارد.
این کارشناس مسائل چین افزود: تعامل ایران با اقتصاد جهانی در شرایط کنونی نزدیک به صفر است و عبور یک خط آهن یا عبور نکردن آن چندان تغییری در این وضعیت ایجاد نمیکند . مادامی که کشور با تحریم مواجه است سایر رقبا به راحتی موقعیتها را صاحب میشوند.
شریعتینیا در پاسخ به این پرسش که شنیده شده مسیر اصلی راهآهن چین به اروپا، ایران را احتمالا دور خواهد زد و در ازای آن یک راهآهن دیگر بین ایران و پاکستان و ترکیه و چین جایگزین خواهد شد و این موضوع چقدر صحت دارد، گفت: هرازگاهی چنین موجهای رسانههای در مورد از دست رفتن فرصتهای ژئواکونومیک ایران شکل میگیرد و پس از مدتی فروکش میکند. روشن است که ایران از روندهای اقتصاد جهانی به شدت عقب افتاده است.
او افزود: تحریمها، کشور را به حاشیه اقتصاد جهانی راندهاند. اما در مورد خطوط نقلوانتقال ریلی کالا بین چین و اروپا توجه به چند نکته اهمیت دارد. نخست آنکه حدود ۹۰ درصد تجارت جهانی کالا از طریق دریا صورت میگیرد. تا آیندهای قابل پیشبینی دریا نقش مسلط خود در حملونقل را تداوم خواهد بخشید. بنابراین وقتی از حملونقل ریلی و جادهای صحبت میشود تنها در مورد ۱۰ درصد تجارت جهانی صحبت میکنیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در مگاپروژه ابریشم چین نیز کریدورهای ریلی نقش کلیدی ایفا نمیکنند. چین در پی ایجاد یک زنجیره ارزش جهانی-منطقهای در قالب این طرح کلان است و زیرساختهای حملونقل ریلی بخش کوچکی از آن را تشکیل میدهند. در این قالب ۴ کریدور در مسیر خشکی بین چین و اروپا طراحی شده است. کریدور چین-قزاقستان-روسیه-اروپا تا حدی فعال است و سایر کریدورها فعلا روی کاغذ هستند.
البته مسیر این کریدورها با توجه به موقعیت کشورها، نااطمینانیها و تحولات کلان پیوسته درحال تغییر است. در این شرایط، «دور زدن» معنای چندانی ندارد ؛ زیرا نااطمینانی در روابط ایران و اقتصاد جهانی به حدی بالاست که اساسا شرکتها برای سرمایهگذاریهای میانمدت در این کشور یا استفاده از پتانسیلهای آن چندان فکر نمیکنند.
وی افزود: هر شرکتی که بخواهد فعلا در زیرساختهای ترانزیتی ایران سرمایهگذاری کند یا ایران را بهعنوان مسیر ترانزیت انتخاب کند احتمالا با تحریم مواجه میشود. ممکن است شرایط با آمدن بایدن متفاوت شود. بنابراین اینکه توطئهای شکل گرفته و ایران دور زده شده عمدتا ریشه در توطئهانگاری دارد که البته در کشور ما متاسفانه بنیانهای قدرتمندی هم دارد.
تعامل ایران با اقتصاد جهانی در شرایط کنونی نزدیک به صفر است و عبور یک خطآهن یا عبور نکردن آن چندان تغییری در این وضعیت نمیدهد. مادامی که کشور با تحریم مواجه است سایر رقبا به راحتی موقعیتها را صاحب میشوند.
این تحلیلگر مسائل چین همچنین در پاسخ به این پرسش اگر بنا باشد تجارت ایران و چین افزایش پیدا کند و موضوع توسعه مسیرهای ترانزیتی در راه باشد؛ تجارت بین ایران و چین با توجه به عدم پذیرش fatf از سوی ایران چگونه خواهد بود، تصریح کرد: اقتصاد جهانی مجموعهای از قواعد را دارد که به کندی تغییر میکند.
کشورهای متوسط چون ایران، ترکیه و دیگران در این حوزه قاعده پذیرند و نمیتوانند قاعده گذار شوند. نظام مالی بینالمللی بخشی از قواعد اقتصاد جهانی است و با وجود نقش انحصاری آمریکا در آن ۱۹۰ کشور در قالب آن دادوستد میکنند.
این نظام در ۱۰ سال آینده احتمالا تغییر نمیکند. چین هم از این قاعده مستثنی نیست. این کشور حدود ۵ تریلیون دلار تجارت خارجی دارد. این تجارت در قالب همین نظام مالی صورت میگیرد. بانکهای چینی نظام مالی متفاوتی ندارند.
آنها هم همین قواعد را پذیرفتهاند و در تعامل با کشورهای دیگر این قواعد را لحاظ میکنند. به گفته شریعتینیا، بعد بینالمللی حاکمیت اقتصادی کشور به گروگان گرفته شده است. نباید با این موضوع سطحی برخورد کرد. تداوم این گروگانگیری میتواند زیرساختهای اقتصاد و قدرت کشور را نابود کند.
ایران نیاز دارد حاکمیت اقتصادی خود را به سرعت احیا کند و با استفاده از امکانات اقتصاد جهانی با دیگران تعامل نماید. زیبنده ایران نیست که کالای اساسی با واسطه عراق تامین شود و چین در ازای خرید نفت کالا بدهد. این وضعیت باید تغییر کند. نباید با محکمات منافع ملی برخورد سطحی کرد.