لنگیدن ارز یا سیاست ارزی؟
بازار ارز با آخرین بخشنامههای بانک مرکزی عملا به کما رفته است. تکلیف عرضه و تقاضای ارز حتی برای گروههای واجد شرایط نیز به طور عجیبی نامعلوم و تاریک است. در این موقعیت گمانهزنیها و اظهارات جسته گریخته فعالان اقتصادی مبنی بر عدم کارایی سیاست اتخاذ شده از دو جنبه به این بازار و سایر بازارها ضربه خواهد زد. نخست اینکه به طور قطع ارز مبادلهای افزایش یافته و هزینههای تامین کالاهای به اصطلاح ضروری برای شرکتها و کل اقتصاد افزایش خواهد یافت که آثار خود را در افزایش نرخ این محصولات نشان میدهد و دوم اینکه شرکتهای صادرکننده یا ارز خود را به این سیستم تزریق نمیکنند یا با تزریق با معادل دلاری ۴۲۰۰ تومان از مزیت استفاده از ارز گرانتر بی بهره خواهند شد. نکته دیگری که در این بخش نباید از آن غافل شد، بهبود شرایط برای واردات و کاهش توان رقابت تولیدات داخلی با نمونههای خارجیست. هرچند از منظر شفافسازی گردش ارز و مبارزه با سیستم پولشویی گام بزرگی برداشته شدهاست اما تعیین نرخ ۴۲۰۰ تومان برای دلار و تنظیم سایر ارزها بر این مبنا در وهله اول و امکان بالای عدم تمکین فعالان ارزی از این سیاست در وهله دوم احتمال شکست این تصمیمگیری را تا حد قابل توجهی بالا خواهد برد. تنها دستاورد این تصمیم کاهش التهابات ارزی و خروج مردم عادی از این بازار و سفتهبازی پنهان صرافیهاست. این دستاورد با توجه به حفظ توجه مردم به این بازار و روشن نشدن ساز و کار ارزی برای افراد عادی نیز ممکن است فقط در کوتاهمدت باقی بماند و پس از آن با یک بینظمی در خرید و فروش ارز و گسترش معاملات در بازار سیاه همراه باشیم کما اینکه در همین مدت کوتاه نیز نرخ دلار و سایر ارزها توسط برخی نهادهای غیررسمی اعلام شده و بعضا دارای تفاوتهای بسیار است. رویدادی که از سوی معاون اول رییس جمهور با عبارت قاچاق از آن یاد شده و در حال حاضر نوعی تخلف محسوب میشود.
بورس گیج
معاملات سهام در روزهای اخیر به معنای واقعی کلمه گیج است. سهامداران و سرمایهگذاران بدون توجه به پتانسیلهای سودآوری در سهمهای مختلف بیش از پیش به رفتار عمومی توجه میکنند و آن را به عنوان ملاکی در خصوص ارزندگی یا عدم ارزندگی قیمتها در سطوح فعلی به حساب میآورند. تقویت فشار فروش یا خرید در نمادهای بورسی پس از گذشت مدتی به طور کامل خود را در قیمت سهام و شاخص کل نشان میدهد که این خود به نوعی موید رفتار گلهایست. از سویی نمیتوان به فعالان بورسی برای اتخاذ چنین تصمیماتی خرده گرفت چرا که در فضای پر از ابهام بروز چنین پدیدهای اجتنابناپذیر است. اما در همین فضا نباید از این نکته غافل شد که شرکتهای بورسی در حال فروش محصولات خود در بازار هستند و ریسک بزرگی خصوصا در مورد قیمت جهانی کامودیتیها و نفت، شرکتهای مزبور را تهدید نمیکند.
قیمتهای جهانی و سیگنال بورس کالا
قیمت جهانی روی پس از تجربه یک شوک قابل توجه و رسیدن به مرز ۳۰۰۰ دلار بار دیگر با کاهش موجودی انبارها مواجه شد و مسیر صعودی در پیش گرفتهاست (قیمت فعلی ۳۱۳۳ دلار است) و احتمال افزایش آن وجود دارد. آخرین قیمت مس در بازار فلزات لندن ۶۸۸۲ دلار است. آخرین قیمت نفت برنت و WTI به ترتیب در سطوح ۷۱.۵۷ و ۶۶.۴۴ دلار معامله شدهاست.
عدم عرضه محصولات فلزی در بورس کالا به طور خاص و تاثیرپذیری از قیمتهای کاهشی در برخی مقاطع نیمه ساخته فولادی در بازارهای داخلی به نوعی گارد تدافعی را در میان اهالی بورسی به راه انداختهاست. اما اگر روند نزولی قیمت این محصولات به سقوط خاصی منجر نشود نمیتوان از ارزندگی سهام شرکتها مربوط در وضعیت کنونی چشمپوشی کرد. در همین راستا خواندن گزارش مقاومت بازار کالایی در برابر سیاست ارزی خالی از لطف نیست. در مورد شرکتهای پالایشی نیز افزایش نرخ دلار مبادلهای کماکان اهرم قدرتمند سودآوری به شمار میآید و این مورد در کنار قیمتهای جهانی نفت شرایط را بهتر خواهد کرد و میتواند اثر فرمول کنترلی محتمل شرکت پالایش و پخش را خنثی کند.