قیمت نفت در چهار هفته گذشته با رشد حدود ۲۰ درصدی همراه بوده؛ رشدی که طلای سیاه را به اوج دو و نیم سال گذشته رساند و در عین حال پیامهایی از آینده خاورمیانه با خود به همراه دارد. زیرا بازار طلای سیاه که در میان بازارهای کالایی بیشترین حساسیت را به تغییرات ژئوپلیتیک دارد، با رشد قیمت اخیر به مثابه دماسنجی است که به واسطه آن میتوان شدت ریسکهای موجود در خاورمیانه را سنجید و آینده قیمت نفت را تخمین زد.
تحولات قیمتی این روزهای بازار نفت در حالی با نوسانی اندک همچنان در اوج قرار دارد که تحلیلها نشان میدهد سطوح قیمتی فعلی برای طلای سیاه از توجیه بنیادین قوی برخوردار نیست و این ریسکهای ژئوپلیتیک در خاورمیانه هستند که از قیمتهای فعلی حمایت میکنند.
نیک باتلر، ستوننویس فایننشال تایمز در این زمینه عقیده دارد «چنانچه ریسک درگرفتن نزاعی جدید در خاورمیانه از بین رود، هیچ عامل بنیادینی در بازار وجود ندارد که بتواند قیمت نفت را بالاتر از ۵۰ تا ۵۵ دلار حفظ کند. اما اگر جنگی میان دو قدرت بزرگ خاورمیانی، یعنی ایران و عربستان رخ بدهد، قیمت نفت بسیار فراتر از چیزی خواهد بود که اکنون شاهد هستیم».
ناتوانی عوامل بنیادین بازار
اما چرا باتلر معتقد است عوامل بنیادین نمیتواند رشد قیمتهای کنونی را توجیه کند. در ادامه به آمارهایی اشاره میشود که این ادعا را تایید میکند.
بر اساس گزارشهای موجود، واردات نفت خام چین بهعنوان عاملی اثرگذار بر تقاضا، در ماه اکتبر از سطح بیسابقه ۹ میلیون بشکه در روز در سپتامبر، به ۳/ ۷ میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. در همین حال طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، تولید نفت خام این کشور در هفته منتهی به سوم نوامبر، به ۶۲۰/ ۹ میلیون بشکه در روز رسیده که رکورد بیشترین رشد هفتگی از سال ۱۹۸۳ را به ثبت رسانده است. صادرات نفت خام آمریکا نیز در حال حاضر به بیش از ۲ میلیون بشکه در روز رسیده که به معنای افزایش عرضه از سوی این کشور است.
هرچند در سمت عرضه نمیتوان عملکرد مثبت کشورهای عضو اوپک و همراهانشان در کاهش عرضه نفت خام و سیگنالهای مثبت آنها برای گسترش طرح کاهش تولید را نادیده گرفت، اما این بخش نیز تحت تاثیر افزایش تولید از سوی لیبی و نیجریه با چالشهایی مواجه است. این دو کشور عضو اوپک در حالی به دلیل مشکلات داخلی از حضور در توافق کاهش تولید معاف شدهاند که در ماههای اخیر به شکل متناوب موفق به افزایش تولید شدهاند.
افزایش تولید این دو کشور به معنای خنثی شدن تلاش اوپک برای کاهش تولید است.نگاهی به عوامل یاد شده نشان میدهد بازار نفت در چند هفته گذشته به لحاظ تکنیکال، با هیچ تحول چشمگیری همراه نبوده است. به این ترتیب در شرایطی که هم عرضه و هم تقاضا روندی رو به رشد دارند و تغییر چشمگیری نیز در سطح ذخایر جهانی نفت خام رخ نداده، حصول این نتیجه قطعی به نظر میرسد که «هیچ اتفاقی که بتواند رشد ۲۰ درصدی قیمت نفت خام را توجیه کند، در بازار طلای سیاه رخ نداده است».
بنابراین تنها توجیهی که برای جهش ۲۰درصدی قیمت نفت باقی میماند، تنشهای اخیر در خاورمیانه است. این تنشها از تحولات سیاسی داخلی در عربستان سعودی آغاز شد و تا اتهام حمله موشکی ایران به فرودگاه بینالمللی ریاض و دخیل دانستن کشورمان در انفجار خط لوله نفت در بحرین ادامه پیدا کرد.
ریسک عراق
از سوی دیگر، باید به اتفاقاتی که در هفتههای گذشته در شمال عراق و در جریان همهپرسی استقلال کردستان عراق رخ داد اشاره کرد. افزایش تنشها میان دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان ریسک کاهش تولید و عرضه از سوی این منطقه را به همراه داشت.
بعد از برگزاری انتخابات استقلال کردستان عراق، ترکیه برای نشان دادن مخالفت خود با این همهپرسی، قطع صادرات نفت خام اقلیم کردستان از طریق خط لوله جیهان -کرکوک را مطرح کرد. اما از دو هفته گذشته و با فروکش کردن تنشها میان اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق، جریان صادرات نفت شمال این کشور به حالت عادی بازگشته است و پایانههای جنوب این کشور نیز آماده افزایش صادرات ۲۰۰ هزار بشکهای هستند.
با این حال تنشها میان دولت مرکزی و اقلیم همچنان به شکل قطعی پایان نیافته است.به این ترتیب بهنظر میرسد افزایش قیمتهای اخیر نفت را نمیتوان تنها در تعادل فزاینده عرضه و تقاضا در بازار فیزیکی جستوجو کرد. در واقع معاملهگران در شرایط فعلی بر اساس ریسک اتفاقاتی که در آینده میتوانند رخ دهند، قیمتها را تعیین میکنند.
ترس اصلی بازار نفت
فراتر از وضعیت عراق، مساله بالقوه جدیتری که در خاورمیانه برای بازار نفت وجود دارد؛ مساله عربستان سعودی است. بازداشتهای گسترده در خاندان سلطنتی آلسعود که منجر به پاکسازی مخالفان و رقبای محمدبنسلمان، ولیعهد جوان سعودی شد، در حالی در تاریخچه این خاندان بیسابقه است که احتمال تداوم آن در آینده وجود دارد.
در کنار تحولات عجیب داخلی در عربستان سعودیکه از سوی محمد بنسلمان در جریان است، نگرانکنندهترین عامل برای بازار نفت، افزایش تنشها بین تهران و ریاض است. اگرچه ایران و عربستان از دیرباز رقیب یکدیگر در منطقه بودهاند، اما طی دو سال گذشته و تحت عملکرد پادشاهی جدید در عربستان سعودی، این رقابت از سوی سعودیها شکلی تهاجمی به خود گرفته است. از همینرو بهنظر میرسد عربستان سعودی سعی دارد از هر فرصتی برای ایجاد تنشی جدید با ایران بهره ببرد.
شلیک موشک از سوی مبارزان یمنی به سمت فرودگاه بینالمللی ریاض در حالی از سوی مقامات سعودی به ایران ارتباط داده شد که مسوولان ایران این ادعا را بهشدت تکذیب کردند. بعد از این اتفاق، استعفای سعد حریری، نخستوزیر لبنان که در خاک عربستان رخ داد، باعث طرح اتهامهایی تازه علیه ایران شد که به نوبه خود باعث افزایش تنشها میان دو کشور شده است.
تنشهای یاد شده در حالی از سوی سعودیها علیه ایران طرحریزی و هدایت میشود که ستوننویس فایننشالتایمز عقیده دارد «هرگونه منازعه مستقیم با ایران میتواند ریسک و تخریب زیادی برای رهبران سعودی به همراه داشته باشد، اما هیچچیز غیرممکن نخواهد بود بهخصوص اگر سعودیها احساس کنند در این منازعه از حمایت آمریکا برخوردار هستند. در واقع این نگرانی اصلی بازار نفت است».
به عقیده باتلر، وقوع یک درگیری مستقیم میان عربستان سعودی و ایران میتواند چندین میدان نفتی و تاسیسات مرتبط با آنها را در هر دو سوی خلیجفارس تحتتاثیر قرار دهد. در عین حال تنگه هرمز که یکی از مهمترین مسیرهای ارسال نفت به سراسر جهان است نیز تحتتاثیر درگیریهای احتمالی قرار خواهد گرفت و این به معنای ایجاد اخلال در حمل و ارسال حدود ۱۹ میلیون بشکه نفت در روز خواهد بود. تمام این موارد نشاندهنده هزینههایی است که جنگ جدید در خاورمیانه برای دولتها به همراه خواهد داشت. نیک باتلر با اشاره به اینکه «جنگ یک گزینه غیرمنطقی است»، مینویسد «اما آیا منطق، نیروی حاکم در خاورمیانه است؟»
پالایشیهای بورس از دوربین نفت
با توجه به آنچه اشاره شد، قیمت نفت تنها در صورتی میتواند رشد بیشتری را تجربه کند یا حتی سطوح فعلی را حفظ کند که تنشها در خاورمیانه ادامه یابد و به تقابل مستقیم تبدیل شود. در غیر این صورت، اصلاح و بازگشت قیمت نفت برنت به کانال 50 دلاری دور از انتظار نیست.
در این میان، نشانههای تکنیکال و تحولات بازار آتی نفت نیز شرایط حساسی را تداعی میکند که ممکن است یک سیگنال منفی ریزش ناگهانی قیمتها را رقم بزند.
یکی از دلایل رشد قیمتی نمادهای پالایشی را میتوان صعود قیمت نفت عنوان کرد. گرچه نظرات تحلیلی با نگاه فعالان بازار به رشد قیمت نفت متفاوت است. اهرم دوم رشد قیمتی سهام پالایشی صعود نرخ ارز مبادله بود. در این میان بعضا به نوسانات شکاف قیمتی محصولات با نفت در بازار جهانی نیز اشاره میشود. در این رابطه، مطالعه گزارش عوامل اصلی سودسازی در 6 پالایشگاه توصیه میشود.
از اواخر مهر شاخص این گروه رشد 12 درصدی را در کمتر از یک ماه به ثبت رسانده است. با وجود حمایت عوامل مختلف باید گفت اثر نفت بر فضای روانی معاملهگران اهمیت ویژهای خواهد داشت (نشات گرفته از خاطره تاریخی بازار در معاملات این گروه). بر این اساس در صورت عدم پایداری سطوح فعلی قیمت نفت، اصلاح قیمتی در گروه پالایشی سناریوی محتملی خواهد بود.