به گزارش «دنیای بورس»، دنیای اقتصاد نوشت: بازار سرمایه و به ویژه بورس تهران در حالی روزهای پر از نوسان را تجربه میکند که دیگر خبری از کسب سودهای رویایی در این بازار نیست. روند قیمتها در بازارهای جهانی، نرخ ارز، مذاکرات، تعیین متغیرهای بودجه و ارقام اثرگذار بر بنگاههای اقتصادی در کنار اخبار وضعیت تعاملات کشور با شرکای بینالمللی از جمله مهمترین محرکهایی است که رفتار بازار سرمایه را تحتتاثیر قرار داده و نوسان را در این بازار تشدید کرده است.
در همین راستا استقرار حاکمان جدید کاخ سفید و رخدادهای احتمالی پیرامون آن میتواند چشماندازهای مختلفی را پیش روی سرمایهگذاران و نوسانات بازار قرار دهد.
اگر چه به نظر میرسد ایدئولوژی واحدی بر سیاستهای کلان ایالات متحده درخصوص ایران و آینده آن در میان سیاستگذاران این کشور تصویر شده باشد؛ اما روش اجرایی متفاوت و ابعاد مختلف مواضع اعلامی دوطرف، میتواند فضای سیاسی حاکم و انتظارات از فضای اقتصاد کشور و بنگاههای اقتصادی مهم را در کوتاهمدت و بلندمدت تحتتاثیر قرار دهد.
در واقع این موضوع بهطور طبیعی نوسانات مثبت و منفی را در روند بازار سرمایه و سهام شرکتها در پی خواهد داشت. در این راستا فعالان بازار سرمایه معتقدند وعدههای اعلامی سکاندار جدید کاخ سفید درخصوص سیاستهای خارجی به خصوص در قبال ایران موجب تقویت فضای خوشبینی سرمایهگذاران شده است و برخی نیز به گشایشهای نسبی عوامل امید دارند.
در این راستا یکی از خوشبینیها بازگشت به برجام است. اما سوال اصلی این است که آیا بایدن به برجام برمیگردد؟ در جواب این سوال باید گفت این موضوع بستگی به تصمیمات آتی آمریکا دارد که «بایدن» سیاست خارجی را در چه مسیری قرار خواهد داد.
اما در این میان همچنان فاکتور نرخ ارز بهعنوان یکی از محرکهای مهم و تاثیرگذار بر وضعیت درآمدهای بنگاههای اقتصادی و پیدایش فضای رونق و رکود یا تعادل بازار سرمایه بسیار حائز اهمیت است.
پیامدهای کاهش تحریمها
- احسان رضاپور نیکرو | فعال بازار سرمایه
جریانات و افت و خیزهای بازار سرمایه معلول رخدادهایی است که بخشی از آن ریشه درمسائل کلان اقتصادی کشور دارد و در قالب فاکتورهایی نظیر متغیرها و مفروضات اساسی بودجه، وضعیت نقدینگی، رشد اقتصادی، تورم، بهره بانکی و قواعد و قوانین مالی و کلان اقتصاد، شرایط بازارهای سرمایهپذیر و فرصتها و تهدیدهای هر یک بوده و بهتبع آن بنگاههای اقتصادی را متاثر میسازد.
بخش دیگر، ریشه در چشماندازهای بازار سرمایهپذیر، متاثر از اوضاع سیاسی و امنیتی دارد که بهعنوان ریسکهای سیستماتیک مهم، نوسانات و هیجاناتی را به بازارها و فرصتهای سرمایهگذاری تحمیل میکند.
مروری بر چالشهای کنونی بازار
روند قیمتهای جهانی، نرخ ارز، مذاکرات و تعیین متغیرهای بودجه و ارقام اثرگذار بر بنگاههای اقتصادی در کنار اخبار وضعیت تعاملات کشور با شرکای بینالمللی از جمله مهمترین محرکهایی است که رفتار کوتاهمدت بازار سرمایه را تحتتاثیر قرار داده است.
بازار سرمایه با نرخهای جهانی کالاها و ارز نیمای ۲۴ هزارتومانی فعلی، در سطح تولید و فروش امروز در محدوده شاخص یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی در کنار خوشبینی نسبی که به گشایشهای احتمالی حاکم است، در بسیاری از نمادها جذابیتهای بنیادین را داراست.
از طرفی دیگر شاخصهای تکنیکال نیز از قرارگیری بسیاری از نمادها در شرایط فروش هیجانی حکایت دارد که نمیتواند چندان پایدار بماند. این یعنی بازار با متغیرهای فعلی در بسیاری از نمادها دارای جذابیت است.
اما برخی نگرانیهای ناشی از تغییرات با اهمیت و تحمیل هزینههای جدید به بنگاهها در بودجه سال آینده یا افزایش عرضهها با هدف تامین مالی شرکتها در دو ماه پایانی سال ۱۳۹۹ در کنار ریزش پیاپی شاخص و تقویت فضای بیاعتمادی در بین سهامداران، موجب احتیاط و عقبنشینی گروه زیادی از سرمایهگذاران شده و این در حالی است که استقرار حاکمان جدید کاخ سفید و تحرکات پیش و زمان انتخابات آتی ایران و مواضع و رخدادهای احتمالی پیرامون آن میتواند چشماندازهای مختلفی را پیش روی سرمایهگذاران و نوسانات بازار قرار دهد.
از آنجا که در هفتههای اخیر در مقالات و یادداشتهای مختلفی درخصوص اثرات بودجه بر روند اقتصاد کلان و اثرات انتظاری آن در بازار سرمایه و سایر فرصتها صحبت شده، در این یادداشت قصد داریم تحولات بازار سرمایه و بنگاهها را از منظر تاثیرات استقرار رئیسجمهور جدید ایالات متحده و اثرات روانی و اقتصادی آن مورد بررسی اجمالی قرار دهیم.
اثرات کاهش تهدیدات و تحریمها بر بنگاهها
اگر چه به نظر میرسد رسالت و ایدئولوژی واحدی بر سیاستهای کلان ایالات متحده درخصوص ایران و آینده آن در میان سیاستگذاران این کشور تصویر شده باشد.
اما روش اجرایی متفاوت و ابعاد مختلف مواضع اعلامی دو طرف؛ میتواند فضای سیاسی حاکم و انتظارات از فضای اقتصاد کشور و بنگاههای اقتصادی مهم را در کوتاهمدت و بلندمدت تحت تاثیر قرار دهد که این موضوع بهطور طبیعی نوسانات مثبت و منفی را در روند بازار سرمایه و سهام شرکتها در پی خواهد داشت.
بهصورت کلی برخی از عواملی که با درجات مختلف از محل اوضاع درهم تنیده سیاست خارجی کشور و تحریمها به شرکتها تحمیل شده عبارت هستند از:
- سایه ناامنی ناشی از تهدیدها و تحریمها بر احتیاط سرمایهگذاران بزرگ و اثرات آن بر توسعه و بهبود وضعیت تکنولوژیکی بنگاه ها
- مشکلات ناشی از دسترسی و تامین مواد اولیه وارداتی در مقدار، هزینه و زمانبندی عادی و متعارف
- مشکلات در فروش محصولات با انصراف یا عقبنشینی مشتریان قبلی و تحمیل هزینههای بازاریابی جدید
- تخفیفات با اهمیت در نرخ فروش محصولات نسبت به سایر رقبای منطقه ای
- مشکلات و هزینههای جانبی تحمیلی ناشی از عدم امکان وصول مبالغ فروش
وعدههای اعلامی سکاندار جدید کاخ سفید درخصوص سیاستهای خارجی به خصوص در قبال ایران موجب تقویت فضای خوشبینی سرمایهگذاران شده و برخی معتقد هستند با گشایشهای نسبی عوامل اشاره شده در بالا میتواند با بهبودهای جدی مواجه باشد.
اگر چه ضرب الاجلهای داده شده از سوی ایران و اقدامات و تحرکات طرفین در ماههای اخیر موجب شده برخی تحقق زودهنگام این وعدهها را کم احتمال ارزیابی کنند، اما به نظر میرسد با توجه به شرایط اقتصادی داخلی کشور و همچنین لحاظ کردن شیوه و استراتژی جدید طرف مقابل میتوان به بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی، در فرآیندی که احتمالا در آن قرارداریم خوش بین بود.
اما همان طور که در ابتدا به آن اشاره شد، فاکتور نرخ ارز بهعنوان یکی از محرکهای مهم و تاثیرگذار بر وضعیت درآمدهای بنگاههای اقتصادی و پیدایش فضای رونق و رکود یا تعادل بازار سرمایه بسیار حائز اهمیت است.
تا جایی که چشمانداز کاهشی نرخ ارز طی ماههای آینده بهعنوان یکی از مهمترین فاکتورهایی بیان میشود که برخی از سرمایهگذاران را از سرمایهگذاری در سهام شرکتهای تاثیر پذیر از نرخ ارز که بخش عمدهای از شرکتها را در صنایع مختلف شامل میشود، منصرف کرده یا به احتیاط مضاعف واداشته است.
برخلاف آنچه در رسانهها درخصوص هدف قیمت ارز در محدودههای کمتر از ۱۵ هزار تومان تبیین میشود، آنطور که مولفههای اقتصاد کلان کشور ایجاب میکند و سیاستگذار ارزی به ایفای نقش بازارگردانی در بازار ارز مشغول است: پایداری نرخ دلار در محدودههای کمتر از ۱۸هزارتومان طی یک بازه حداقل ۳ ماهه تقریبا ناممکن ارزیابی میشود، اما سایه آن در کوتاهمدت میتواند رفتار سرمایهگذاران در کلیه بازارها از جمله تحرکات سهام شرکتها را در بازار سرمایه متاثر سازد.
اما باید توجه داشت برآیند بهبود در هر یک از عوامل اشاره شده در بندهای فوق حتی در صورت کاهش ۱۰ تا ۱۵ درصدی نرخ ارز، که به دلیل تاثیر احتمالی افزایش دسترسی به منابع، محتمل و منطقی به نظر میرسد میتواند ارقام فروش شرکتها را در بازه زمانی میان مدت با بهبود بیشتر نسبت به وضعیت فعلی مواجه سازد و این موضوع باعث شده تحلیلگران بازار سرمایه به تقویت بازار و پیدایش روند صعودی مجدد طی ماههای آتی خوش بین باشند.
در این راستا و جهت انتخاب گزینههای مطلوب و دارای پتانسیل افزایشی، مطالعه گزارشهای ۹ماهه شرکتها و گزارشهای عملکردی ماهانه آتی شرکتها میتواند راهنمای خوبی باشد همچنین ریزشهای پیاپی برخی نمادها نیز که خارج از منطقهای اقتصادی آنها رخداده فرصتهایی را برای سرمایهگذاران فراهم خواهد ساخت که این موارد در کنار هم میتواند دسترسی به بازدهی بیش از سایر بازارهای سرمایهپذیر قانونی و معمول را برای سرمایهگذاران طی ۶ ماه آتی امکانپذیر کند.
دو قطبی سهام ریالی و دلاری
- مهدی مدنی | کارشناس بازار سرمایه
بورس تهران بعد از روند صعودی پرشتابی که در ابتدای امسال پیش گرفت از مرداد ماه وارد فاز نزولی شد. این روند نزولی در بازار طبیعی بود و بعد از رشد غافلگیرکنندهای که شاخص بورس از خود به یادگار گذاشت، در پیش گرفتن چنین روندی دور از ذهن نبود.
روند صعودی بورس از تیر ماه سال ۹۷ با سهام متوسط و کوچک شروع شد و معمولا سهام بزرگ و شاخصساز رشد شارپی و چندبرابری خود را در انتهای روند انجام میدهند. در تیرماه و اوایل مردادماه تابلوی معاملات، نشان دهنده خروج پولهای بزرگ هوشمند و خستگی این سهام از رشد بود.
در ادامه نیز با انتشار اخباری از صندوق دارا دوم و انتشار اوراق نفتی و تایید و تکذیب چندباره این اخبار، باعث کاهش اعتماد مردم به بازار و خروج نقدینگی از بورس شد.
در کنار آن،قوانین جدیدی بر بازار وضع شد که در تشدید روند نزولی بیتاثیر نبود، اما به مرور و با طولانی شدن روند نزولی شاخص بورس در پاییز نیز بازار انتخاب بایدن را پیشخور کرده و نگرانی سهامداران در این بازار افزایش یافت و به دنبال تصمیمهای هیجانی اقدام به فروش سهام و خروج از این بازار کردند.
به محض مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا و انتخاب بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، انتظار بر این بود که بازار به دلیل کاهش هیجان، سمت و سوی اصلی خود را پیدا کند و شاهد ایجاد تعادل در معاملات باشیم. اما اخیرا نوسانات زیادی را حتی با انتشار گزارشهای مثبت شرکتها شاهد هستیم.
پیشبینی پیروزی بایدن، بورس را برای مدتی کوتاه تحتتاثیر قرار داد، ولی بعد از آن به مسیر اصلی برگشتن معاملات در گرو تعیین تکلیف برجام است. در واقع بازار منتظر سمت و سوی برجام است.
موضوعی که اکنون در بازار سهام وجود دارد گذر از دوران ترامپ و ورود به عصر حداقل چهار ساله بایدن است. آثار این انتقال در کوتاهمدت ممکن است بازارهایی را که از تورم به رونق رسیده بودند را با یک دوره رکود قیمتی مواجه کند.
اثر این انتقال قدرت در بین فعالان بازار سهام و حتی سایر بازارها انتظار از احیای برجام، تغییر ساختاری در نظام تحریمها، کاهش ریسکهای سیستماتیک و هزینههای تحمیل شده بر صنایع است.
خوشبینی به احیای برجام باعث کاهش انتظارات تورمی شده و بازارها را مدتی در رکود میبرد و جریان پولهای هوشمند را به حالتی از توقف موقت پیش ببرد که این موضوع میتواند محرک یک دوره رکود پساتورمی باشد.
اما سوال اصلی این است که آیا بایدن به برجام برمیگردد؟ در جواب این سوال باید گفت این موضوع بستگی به تصمیمات آینده آمریکا در سیاست خارجی دارد، واقعیت این است که عمق و گستردگی منازعاتی که الان در ایالات متحده در جریان است، به اینها اجازه نخواهد داد که اولویتشان برجام و مساله ایران باشد. اگر بایدن تحتتاثیر سیاستهای قبلی باشد با توجه به اینکه دموکراتها هم سابقه خوبی در قبال رابطه با ایران ندارند باید از هرگونه خوشبینی مفرط در قبال برجام برحذر باشیم.
از سوی دیگر برجام از همان روز اول توافق به بادی بند بود و نه تنها جمهوریخواهان آمریکا آن را جدی نمیگرفتند، بلکه در کنگره دموکراتهایی مانند شومر، منندز، کاردن و منچین با آن مخالفت کردند. حتی اهمیت ایدئولوژی را در کارکرد نظامهای سیاسی هم نباید نادیده گرفت و این موضوع آشتی ایران و آمریکا را اگر ناممکن نباشد بسیار سخت میکند.
همچنین اگر توافقی هم بشود ایران مایل است توافق نهایی و متمرکز روی قضیه هستهای باشد و اگر آمریکا به دنبال محدود کردن توان موشکی و نفوذ منطقهای باشد ایران زیر بار نخواهد رفت.
اما یکی از تهدیدهای بسیار مهم که برای بازار سرمایه وجود دارد، نرخ سود سپرده است؛ نرخ سود سپرده بالا برای بازار سرمایه ایران مطلوب نیست و علاوه بر رویکرد اتخاذ شده ایران و آمریکا در قبال برجام میتواند روند بازار را تحتتاثیر خود قرار دهد. اما ابهامات سختی که در حوزه سیاستهای پولی و مالی وجود دارد، فضا را در حوزه تحلیل مشکل میکند.
در انتها درخصوص چشمانداز دوساله بازار سرمایه باید گفت اگر نرخ سود سپرده و تنشهای سیاسی بازار را تهدید نکند تا نزدیک عید سهام شاخصساز و بزرگ نوسان خواهند داشت ولی سهام کوچک رشد خوبی خواهند داشت، اما بعد از عید و تا نزدیک انتخابات ریاست جمهوری انتظار داریم روند صعودی سهام بزرگ شروع شود و شاخص نیز میتواند تا سقف قبلی حرکت کند.
شکست سقف قبلی بازار بستگی به موضع بایدن در قبال برجام دارد. اگر شرط و شروطی در کار باشد و مذاکرات به بنبست بخورد عملا فرقی بین بایدن و ترامپ نخواهد بود و تورم انتظاری که پیش خواهد آمد روند صعودی بازارها را پرشتاب خواهد کرد.
اما اگر بایدن به برجام بازگردد، سهام ریالی به خصوص خودروییها و بانکیها یک دوره رشد خوب را تجربه خواهند کرد، اما پولهای بزرگ هوشمند کمکم از بازارهای مختلف خارج و در بانکها پارک خواهند شد. در مورد سهام دلاری نیز باید گفت هرچند با احیای برجام، صادرات محصولات این شرکتها در بازار جهانی بیشتر میشود.
اما اهرم اصلی رشد سود اینها متاثر از نرخ دلار است و صادرات در بلندمدت اثر سودآوری خود را خواهد گذاشت. هرچند بورس دیگر نمیتواند همچون ماههای نخست سال جاری روند صعودی پرشتابی را تجربه کند اما نسبت به بقیه بازارهای موازی جذابتر خواهد بود.
بازگشت صادرات نفت؟
- سعید آسمانی | کارشناس بازار سرمایه
در ماههای اخیر، پیشبینی نتایج انتخابات آمریکا تاثیرات قابلتوجهی بر بازار سرمایه ایران داشته است؛ به گونهای که با بررسی رویدادهای انتخاباتی آمریکا مشاهده میکنیم، ترامپ تا حدی مورد استقبال اهالی بازار سرمایه بود که البته بیشتر به دلیل سیاستهای خروج از برجام و رشد نرخ دلار بوده است.
با تغییر نظرسنجیها و پیشی گرفتن بایدن، بازار سرمایه ریزش سنگینی را تجربه کرد، به گونهای که میتوان گفت، تاثیر روی کار آمدن بایدن در بازار سرمایه ایران در قیمت سهام شرکتها پیشخور شده است. اما آیا واقعا این پیشبینی برای کاهش قیمتها و ریزش بازار با انتخاب بایدن به جای ترامپ در بازار درست بوده است؟
ریسک تنشهای سیاسی و مداخله نظامی
حضور ترامپ اگرچه در کوتاهمدت با توجه به تاثیراتی که برای افزایش قیمت دلار در کشور ما و در واقع بیارزشتر شدن ریال داشت تاحدی مورد استقبال بازار سرمایه بود، اما باید در نظر گرفت بدترین نوع ریسکی که بازار سرمایه میتواند با آن مواجه باشد، ریسک تنشهای سیاسی بینالمللی و مداخله نظامی است.
بهطور مثال با شهادت سردار سلیمانی در سال گذشته بازار سرمایه یکدست قرمزی داشتیم که حتی برخی از فعالان قدیمی بازار هم به دنبال نقد کردن سرمایه خود بودند. در واقع مهمترین رکن برای سرمایهگذاری بلندمدت بحث ثبات بازار و امنیت سرمایه است.
تنشهای سیاسی همراه با روی کار بودن دولت جمهوریخواه در آمریکا همواره به گونهای بوده که جنگهای منطقه خاورمیانه در زمانی رخ داده که دولتهای جمهوریخواه در راس کار بودهاند.
وضعیت بازار جهانی
بررسی بازارهای جهانی نشاندهنده این مطلب است که مهمترین عامل تاثیرگذار بر این بازار، اقتصاد آمریکا و چین و روابط این دو کشور است. روابط پرتنش دولت ترامپ و چین همواره اثر منفی بر اقتصاد جهانی داشته و کشور ما نیز بهعنوان کشوری که یکی از مقاصد مهم صادراتیاش بنادر چین است، اثر مستقیمی از این تحولات میپذیرد.
با توجه به پیشبینی ثبات اقتصاد چین بعد از کشف واکسن کرونا و پایان سیاستهای پرتنش ترامپ علیه دولت این کشور باید منتظر بازاری با رشد تولید و افزایش شاخصهای اقتصادی نظیر شاخص مدیران در این کشور باشیم که با رشد تولیدات و تاثیری که بر نرخهای جهانی دارد، به نظر میرسد روند رو به رشد قیمتهای جهانی کالاها ادامهدار باشد.
تحریمها
البته باید دید در ماههای ابتدایی دولت بایدن، ایران در چه حد میتواند در بحث صادرات و فروش نفت موفق باشد و از تغییر دولت در آمریکا سود ببرد.
اگر این تغییرات مشکلات موجود برای صادرات و انتقال پول را کمتر کند و با در نظر گرفتن تجربه سالهای اخیر برای دور زدن تحریمها و بدبینیهای به وجود آمده درخصوص برجام و بدعهدیهای دولت ترامپ درخصوص برجام و وجود برخی خطوط قرمز درخصوص به رسمیت شناختن رژیم اشغالی و سیاستهای منطقهای، به نظر میرسد حتی اگر مذاکراتی برای برجامی مجدد شکل بگیرد، بعید است در دولت اول دموکراتها به نتیجه برسد. بنابراین نباید خیلی به توافقات بزرگ در طول سالهای پیش رو خوشبین بود.
نرخ دلار
اختلاف قیمت دلار آزاد و نیمایی در طول این سالها بالا بوده است؛ به گونهای که بهطور میانگین دلاری که شرکتهای بورسی برای مبادلات خود در نظر میگیرند، در سالهای گذشته اختلاف بالایی با دلار آزاد داشته است.
این اختلاف در ماههای اخیر بسیار کم شده و حتی با پیشبینی کاهش قیمت دلار به محدوده زیر ۲۰هزار تومان، بعید به نظر میرسد که دلار نیمایی به زیر ۱۸ یا ۱۹ هزار تومان برسد. به این ترتیب در مقایسه با سالهای گذشته، مبادلات شرکتها به زیر قیمتهای مبادلاتی در نظر گرفته شده در صورتهای مالی سالهای گذشته نمیرسد.
بر این اساس با ثبات اقتصاد جهانی و افزایش نرخهای جهانی و بهبود وضعیت صادراتی شرکتها، نه تنها کاهش قیمت دلار پوشش داده خواهد شد، بلکه برخی از شرکتها از پتانسیلهای به وجود آمده برای بهبود وضعیت سودآوری خود استفاده خواهند کرد.
اقتصاد ایران
اقتصاد کشور به شدت به نفت وابسته است. با روی کار آمدن بایدن و بررسی مذاکرات کشورهای عضو اوپک، به نظر میرسد اقداماتی درخصوص کاهش عرضه نفت از سوی اعضا بهخصوص عربستان برای افزایش قیمت نفت در حال انجام است.
از طرفی سیاستهای اخیر وزارت نفت و فعالیتهای اخیر در حوزه استخراج نفت، نشان میدهد که تلاشی برای استخراج حداکثری نفت جهت افزایش صادرات نفتی کشور در جریان است که با توجه به پیشبینی افزایش قیمت نفت، به نظر میرسد اقتصاد کشور وضعیت رو به رشدی از نظر درآمدی داشته باشد.
البته برای پیشبینی تاثیرات رویدادهای سیاسی بر بازار سهام باید این موضوع را در نظر گرفت که رویدادهای پیش رو از جمله نتیجه بررسی FATF، سیاستهای دولت در قبال بازار سرمایه، سیاستهای مالیاتی، نرخ سود بانکها و... حتی ممکن است تاثیرات به مراتب بااهمیتتری نسبت به نتیجه انتخابات در آمریکا بر بازار سرمایه داشته باشند.
بهطور مثال اظهارنظرهای غیرکارشناسی و سیاستهای اشتباهی که این روزها درخصوص بازار سرمایه انجام شده، بیاعتمادی فعالان بازار سرمایه را به دنبال داشته که باید تمهیدات ویژهای در این خصوص در نظر گرفته شود. در واقع به مراتب بازار بسیار بزرگتری در مقایسه با سالهای قبل داریم که مدیریت آن امری سختتر است.
اما از همین پتانسیل به وجود آمده، بهعنوان شاهکلید نجات اقتصاد و توسعه کشور میتوان استفاده کرد. از طرفی بررسی گزینههای دولت بایدن در کابینه و معرفی برخی اسامی مثل وندی شرمن این شائبه را ایجاد میکند که سیاست خارجه دولت بایدن بسیار نزدیک به دولت اوباما خواهد بود. اما به هرحال به نتیجه رسیدن مذاکرات در این دولت را بسیار بعید میدانم.
فرصتسوزی نکنیم!
- میلاد خوشزبان | کارشناس ارشد مالی
دقیقا به خاطر نمیآورم، اما فکر میکنم قبل از روی کار آمدن ترامپ و در یکی از مناظرههای انتخاباتیاش بود که از پاره کردن برجام صحبت کرد. فردای آن روز یا پس از انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهور و حتی بعد از وعدههایش مبنی بر خروج از توافق هستهای، برخی روزنامهها و نشریات مجددا از تیتر نخنماشده «فرجام برجام» استفاده کردند.
دیر زمانی نیست که از آن روزها گذشته و با بازگشت دوباره بایدن -اینبار اما بهعنوان رئیسجمهور- نگاهها مجددا به برجام برگشته است. موضوعی که قاعدتا قرار نبود آنقدر پیچیده شود، اما شد و هنوز هم کسی از سرانجام آن تیتر نخنما شده اطمینان ندارد.
بدون شک برجام یکی از متغیرهای اساسی حال حاضر است که میتواند تاثیر بسزایی بر اقتصاد ایران و بازارهای مالی و همچنین بازار سرمایه داشته باشد. در واقع تفاوت اصلی ترامپ و بایدن برای اقتصاد ایران در برجام خلاصه شده است.
برای برجام در دوره بایدن میتوان دو سناریوی توافق و عدم توافق در نظر گرفت. حصول توافق، کاهش خطر جنگ و به تبع آن کاهش ریسک سیستماتیک را به دنبال خواهد داشت که اتفاق مثبتی برای بازار سرمایه خواهد بود.
از طرفی خود توافق میتواند منجر به کاهش انتظارات تورمی شود، اگرچه این موضوع تکمتغیره نیست و باید به متغیرهای دیگری همچون برآورد کسری بودجه سال بعد نیز توجه داشت که خود این متغیر نیز میتواند باعث افزایش انتظارات تورمی شود.
در صورت توافق، نفت ایران مجددا بهصورت رسمی وارد بازار جهانی میشود و امکان فروش بیشتر نفت (آن هم بدون تخفیفها و هزینههای اضافی ناشی از دور زدن تحریم) فراهم خواهد شد. فروش بیشتر نفت به معنی ورود بیشتر ارز حاصل از فروش به داخل کشور خواهد بود.
همچنین در صورت توافق و آزاد شدن منابع ارزی بلوکه شده میتوانیم شاهد افت قیمت دلار و سپس ثبات بیشتر قیمت ارز و کم شدن هیجانات این بازار باشیم.
به علاوه با افزایش دسترسی به ارزهای خارج از کشور، دست بانک مرکزی در اجرای سیاستهای ارزی باز خواهد شد. با توجه به ریزشهای پیدرپی اخیر بورس، کاهش قیمت دلار احتمالا نمیتواند محرک ریزش بیشتر قیمتها در بازار سرمایه باشد، چراکه احتمال افت قیمت دلار به کمتر از ۲۰ هزار تومان ضعیف به نظر میرسد و بازار این عدد را از قبل پیشخور کرده است.
با مجموع این اتفاقات میتوان انتظار داشت که در صورت تحقق این سناریو و با ثباتی که در بازار ارز ایجاد میشود، رفتار هیجانی کمتری را شاهد باشیم و جذابیتهای سفتهبازی کمتر شود. این اتفاق میتواند به تحلیل بهتر و دقیقتر صنایعی که از نرخ ارز متاثر میشوند کمک کند.
از طرفی با کاهش جذابیت سرمایهگذاری در این بازار، تا حدی از جذابیت سرمایهگذاری در طلا و سکه نیز کاسته خواهد شد. با کمفروغ شدن جذابیت این بازارها، احتمالا از این منظر نیز اقبال به بورس بیشتر خواهد شد.
ارزنده بودن بسیاری از نمادها در قیمتهای فعلی و جذابیت نسبت قیمت به عایدی (P / E) پیشرو، خود میتواند مزید بر علت باشد. با بازگشت طرفین به برجام و اتصال به شبکه بانکی بینالمللی، امکان نقل و انتقالات پولی آسانتر شده و بانکها نیز از این امر منتفع خواهند شد.
با ورود خودروسازان خارجی و از سرگیری قراردادهای همکاری مشترک با خودروسازان داخلی، صنعت خودرو نیز میتواند از انتقال دانش و سرمایهگذاری خارجی منتفع شود.
خودروسازی ایران نیاز به یک خانهتکانی اساسی دارد و این اتفاق میتواند با ورود شرکتهایی همچون پژو سیتروئن، فیات کرایسلر و ایجاد خطوط مشترک تولید یا مونتاژ (چه بسا برای کل منطقه) اتفاق بیفتد. اما برجام یکی از متغیرهایی است که ریاست جمهوری بایدن بر آن اثرگذار است.
متغیر دیگری که در این دوره میتواند بازارهای مالی را در دنیا تحتتاثیر قرار دهد، قیمتهای جهانی کامودیتیها هستند که خود از چند منظر میتوانند طی دوره حضور بایدن تحتتاثیر قرار بگیرند.
اکنون با به دست گرفتن سنا توسط دموکراتها و تحقق «موج آبی» حالا آنها هر سه مرکز قدرت را در دست دارند و این امر میتواند منجر به تصویب بسیاری از برنامههای مالی دولت بایدن شود. از طرفی فدرال رزرو نیز فعلا قصد افزایش نرخ بهره را ندارد.
برآیند این اتفاقات میتواند منجر به تضعیف بیشتر دلار شود که در این صورت قیمت کامودیتیها افزایش خواهد یافت. از طرفی بایدن مدافع سرسخت «تغییرات اقلیمی» است و گامهای جدیای نیز در این خصوص برداشته است.
انتصاب جان کری از سوی بایدن به سمت جدیدی در کابینه تحت عنوان نماینده رئیسجمهور در امور تغییرات اقلیمی، یکی از این گامهای جدی است. توجه ویژه بایدن به انرژیهای سبز و دوستدار محیطزیست میتواند منجر به تغییرات زیادی در برخی صنایع همچون خودروسازی و حرکت بیشتر به سمت خودروهای الکتریکی شود.
برنامههای محیطزیستی بایدن منجر به افزایش تقاضا و قیمت در بسیاری از فلزات همچون مس خواهد شد. مضاف بر افزایش قیمتهای جهانی، با رفع تحریمها شرکتهای داخلی نیز میتوانند به لحاظ مقداری بیشتر بفروشند و دیگر تخفیفی بابت دور زدن تحریمها یا کارمزد اضافی نپردازند.
از آنجا که بورس تهران حساسیت بالایی نسبت به قیمت کامودیتیها دارد و شرکتهای شاخصساز که از جمله شرکتهای کامودیتیمحور هستند، افزایش احتمالی در قیمت این کالاها منجر به افزایش شاخص کل خواهد شد.
در پایان اینکه بایدن یکی از فاکتورهای اثرگذار بر بورس تهران است که برخی از مهمترین متغیرهای این فاکتور بررسی شدند. اما ناگفته پیداست که عوامل دیگری نیز در آینده بورس تاثیرگذار هستند که باید آنها را هم در نظر گرفت.
بهعنوان مثال در سال جاری ریسکهایی بودهاند که از طرف مسوولان به بازار سرمایه تحمیل شدهاند، از اتفاقات و دعواهای داخلی مربوط به صندوق پالایش گرفته تا بخشنامه اخیر مربوط به نحوه قیمتگذاری محصولات فولادی، همگی در مقاطعی بازار را بسیار ملتهب کردهاند.
بنابراین حتی اگر سناریوهای خوشبینانه مورد نظر در زمان بایدن اتفاق بیفتد، اما ما نتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و درگیر چنین دعواهایی میان دستگاههای مختلف بر سر موضوعات مشابه یا موضوعاتی هچون FATF شویم، فرصتسوزی خواهیم کرد. باید قبول کنیم که گاهی ریسکهای سیستماتیک داخلی بازار ما بسیار بیشتر از ریسکهای خارجی است! بنابراین باید امیدوار باشیم که با فرض تحقق گشایشهای اقتصادی در زمان بایدن، این فرصت را در اقتصاد و بازار سرمایه از دست ندهیم.