دنیای بورس: تقریبا همه چیز در شرایط کنونی برای معاملهگران سهام خیلی بدیهی شده است. هر چه درباره ریسکهای بورس گفته میشود برای آنها محلی از اعراب ندارد و همگی تنها سناریویی که در ذهن خود دارند صعود ادامهدار سهام است. در این میان اگر بخواهیم فقط به الگوهای سنتی اتکا کنیم از بخش قابل توجهی از بازدهی بازار جاماندهایم و باید سایر سناریوها را مورد بررسی قرار داد.
فتح 400 هزار واحد به چهارشنبه موکول شد؟
روز گذشته اشاره شده بود که بورس تهران سهشنبه حساسی را در پیش دارد و مطابق با انتظارات تقریبا عمده صفهای خرید به خصوص در نمادهای مورد توجه بازار عرضه شدند و اما قدرت تقاضا بیتشر بود و عرضههای پرفشار در نهایت مانع از این نشد که این نمادها با صف خرید معاملات را به پایان برسانند. در بخش دوم گزارش روز گذشته در خصوص معاملات سهشنبه اشاره شده بود که سناریو قدرتنمایی حقیقیها مطرح است ولی با توجه به عدم داشتن برآوردی از توان این نقدینگی در سهام ترجیح بر این است که شناسایی سود مدنظر قرار گیرد تا بتوان برآورد بهتری از نقدینگی را به دست آورد و در خصوص رویه آتی تصمیمگیری کرد. همچنین لزوم توجه به نمادهایی که بهانههایی تازه مانند رشد قیمت کالاها در بازار جهانی را دارا هستند مورد اشاره بود.
در حالی به استقبال معاملات چهارشنبه میرویم که با وضعیت معاملات امروز همچنان احتمال فتح ابرکانال 400 هزار واحد مهیا است. به خصوص با سیگنالها از بازار جهانی و رشد قیمت کالاها و عدم عقبنشینی دلار در بازار آزاد و همچنین رشد دلار نیمایی تا محدوده 12 هزار تومان امکان فتح ابرکانال جدید وجود دارد.
رشد بورس تا کجا؟
هجمه سنگین نقدینگی میتواند به راحتی تمامی تحلیلها از قیمت سهام را زیر سوال ببرد. امروز نیز به خوبی هجمه نقدینگی توانست از سد حقوقیها عبور کند. اما آیا فردا این موضوع ادامه خواهد داشت؟ واقعا نمیتوان پاسخ دقیقی در این خصوص داشت علت آن نیز به خرد بودن قابل توجه حجم سنگین نقدینگی (تعداد زیاد معاملهگران حقیقی) و همچنین احتمال ورود منابع جدید بازمیگردد. روزانه بین 2 تا 3 هزار میلیارد تومان سهام تنها در معاملات خرد بورس دست به دست میشود. اثر این حجم نقدینگی که چندین ماه است در بورس جولان میدهد را باید در متغیرهای کلان مانند حجم نقدینگی کل کشور رصد کرد. یا اینکه بخشی از نقدینگی از سپردهها خارج شده و به سمت سهام آمدهاند که اطلاعاتی از آن در دست نیست. یا به صورت کلی شاهد رشد شدید کل حجم نقدینگی کشور هستیم که به واسطه آن سهم بورس از جذب نقدینگی بیشتر از سایر بازارها بوده است. در این فضای گنگ و عدم اطلاعات کافی باید گفت واقعا مشخص نیست که توان نقدینگی که در بورس در حال خرید سهام است چقدر است.
از منظر نسبت قیمت به درآمد باید گفت که بسیاری از نمادها از سطوح ارزندگی خود خارج شدهاند. بعضی به سراغ ارزش جایگزینی شرکتها و صنایع رفتهاند که بعضا شاهد هستیم که رشد قیمت سهام در برخی از شرکتها حتی این بخش را پیشخور کرده است و این در حالی است که هیچ رابطه معناداری میان حجم سرمایهگذاری با میزان بازدهی انتظاری وجود ندارد. اما سناریویی که باعث میشود نتوان اظهارنظر قاطعی در خصوص آینده سهام داشت دقیقا به فضای ملتهب اقتصاد کشور بازمیگردد. گرچه بانک مرکزی بر بازار ارز مسلط است و ادعای کنترل تورم در اقتصاد کشور وجود دارد اما در سالهای قبل نیز چنین وعدههایی داده میشد ولی رویه حدود دو سال اخیر اقتصاد کشور وضعیت متفاوتی را نشان میدهد.
در واقعیت سناریو عدم ثبات برای اقتصاد کشور میتواند مسیر ادامه صعود سهام را باز کند و نمیتوان این موضوع رد کرد. اما واقعا تا چه حد میتوان پیشبینی دقیقی از آینده بازار ارز یا نرخ تورم یا کنترل بانک مرکزی بر حجم نقدینگی کشور داشت. باز کردن این بخش به یک گزارش مفصلی نیاز دارد اما بسیاری از این موارد علاوه بر قدرت سیاستگذار به عوامل سیاسی نیز گره خورده است و تمام ماجرا تنها به نحوه سیاستگذاری محدود نمیشود. بر این اساس همانطور که در بخش قبل امکان ارائه تخمینی از قدرت نقدینگی در سمت خرید سهام وجود نداشت در اینجا نیز به حدی عوامل سیاسی در معادلات دخیل شدهاند که امکان پیشبینی را زیر سوال میبرند.
تکسناریو قطعی ریزش سهام
بر این اساس ممکن است فردا (چهارشنبه) نقدینگی بتواند از سد عرضهها عبور کند ولی ممکن است این موضوع محقق نشود. اما به صورت مشخص شدت عرضهها در معاملات فردا نیز سنگین است و حتی ممکن است موج شناسایی سود قدرتمندتری را شاهد باشیم. پس از قدرتنمایی شگفتانگیز نقدینگی در معاملات امروز واقعا باید مسیر معاملات را دنبال کرد چون ممکن است حجم نقدینگی فراتر از انتظارات با منطقی با بدون منطقی، و تنها بر اساس تجربه ماههای اخیر (سودهای رویایی در بورس) به سمت سهام هجوم آورند و بار دیگر صفهای خرید سنگین سهام را تشکیل دهد.
در میان سناریوهایی که میان فعالان بازار از آینده سهام مطرح میشود، نکات جالبی را میتوان مشاهده کرد. تقریبا دیگر نمیتوان عامل اقتصادی مشخصی جز ادامه التهاب ادامهدار در اقتصاد کشور را در حمایت از قیمت سهام عنوان کرد. اما سناریو بازگشت آرامش کامل به اقتصاد کشور از نگاه برخی از فعالان بدون سیگنالهای غیراقتصادی و کاهش تنشهای سیاسی ممکن نیست و بر این اساس احتمال مذاکره دوباره برای کاهش تنشها نیز از نگاه بورسبازان عامل مثبت برای افزایش اعتماد به اقتصاد کشور و بورس است. اگر بنا باشد که تنشها ادامه پیدا کند نیز برخی انتظار التهاب ادامهدار اقتصاد کشور را مطرح میکنند و به دنبال آن سناریو رشد قیمت سهام به دنبال موجهای تورمی و کاهش ارزش پول ملی از زبان فعالان بازار مطرح میشود. احتمال تحریم شدیدتر از نگاه فعالان بازار اگر بتواند به فروشهای صادراتی ضربه وارد کند دقیقا تاییدکننده ادامه فضای ملتهب است و به این ترتیب با رشد نرخ فروش کالاهای صادراتی به دنبال تضعیف ریال احتمالا کاهش مقدار فروش جبران میشود.
اما از همه رفتارها و حرف و حدیثهایی که میان فعالان بازار شنیده میشود تنها یک سناریو به صورت مشخص واکنش منفی سهامداران و فروش دستهجمعی را به دنبال دارد و آن نیز احتمال وقوع جنگ و درگیری مستقیم است. این موضوع شاید تنها رفتاری بود که عقبنشینی نقدینگی از بازار را به دنبال داشت. این موضوع نیز در هفته گذشته با خریدهای چند هزار میلیارد تومانی حقوقیها فروکش کرد.
بورس همچنان امنتر از سایر بازارهای مینماید
نقدینگی کنونی در حال سنجش بازارهای مختلف است. گرچه بورس بیش از 120 درصد رشد داشته و هشدارهای حباب فعال شدهاند اما سرمایهگذار بازارهای رقیب را با بورس مقایسه میکند. این سرمایهگذار با خود مرور میکند که آیا خرید ارز میتواند اطمینان کافی را برای سرمایه وی ایجاد کند؟ به این ترتیب در بررسی سناریوهای مختلف به اینجا میرسد که سناریو کاهش تنشهای سیاسی و مذاکرات مجدد به هیچوجه از روی میز حذف نشده است. سکه و طلا نیز از ارز تبعیت میکنند و در شرایطی که سناریو درگیری نظامی مستقیم مطرح نیست ریسک حضور در بازار ارز با احتمال نزول به دنبال سیگنالهای سیاسی را بالا میبیند. از طرفی سرمایهگذاری که لذت سرمایهگذاری در سهام با قدرت نقدشوندگی بالا و همچنین بازدهیهای خارقالعاده را طی یک سال گذشته زیر زبانش مزه کرده دلیلی ندارد سرمایه خود را در مسکن قفل کند. حتی مسکن را در پایین لیست موقعیتهای سرمایهگذاری قرار میدهد زیرا حتی در سناریو درگیری نظامی نیز قدرت نقدشوندگی بیش از پیش کاهش مییابد و بر این اساس همچنان سهام ارجحیت دارد. از طرفی سرمایهگذاران در فضایی که میزان کلاهبرداری و مکانهای غیرمعتبر به شدت افزایش یافته است رغبت کمتری به سرمایهگذاری در بخشهای اینچنینی دارند. علاوه بر این سرمایهگذاران عنوان میکنند که سرمایهگذاری در بخش تولید نیز با توجه به نامشخص بودن آینده اقتصادی کشور فعلا توجیهی ندارد. تمام مواردی که در اینجا مورد اشاره قرار گرفت روایتهای بازاری است که در خصوص جذابیت بورس مطرح میکنند. در خصوص بانک نیز احتمال تورمهای افسارگسیخته مدنظر این فعالان قرار گرفته و عنوان میکنند که ممکن است بار دیگر نرخ سود واقعی منفی از محل سرمایهگذاری در بانک حاصل شود.
بر این اساس نقدینگی دلایل کافی را برای هجوم به بازار دارد اما آیا واقعا نمیتوان گفت که قطعا به سمت بازار جلب میشود. سرمایهگذاری که مفهومی از ارزشگذاری سهام را درک کند هراس بیشتری را خواهد داشت و اتفاقا سرمایهگذاری که حتی الفبای اولیه از ارزش اورق بهادار سهام را نمیداند به راحتی در شرایط کنونی تصمیم به خرید میگیرد و اتفاقا سود میکند. در این کش و قوس طبیعی است که نتوان پیشبینی دقیقی از معاملات فردا داشت و باید منتظر ماند که نقدینگی به کدام سمت کشیده میشود و هر چه زمان بیشتر میگذرد و رشد بیشتری را در سهام شاهد باشیم طبیعتا همزمان آشنایی بیشتری با واقعیتهای سهام و هراس از کاهش بازدهی به دست آمده ایجاد میشود و همین موضوع میتواند اتفاقا موج منفی را در سهام رقم بزند. بر این اساس معاملات فردا را حتی با دقت بیشتری دنبال میکنیم زیرا در کنار عوامل اقتصادی مانند بازار جهانی موج اخبار سیاسی مانند فعال شدن مکانیسم ماشه نیز مطرح است و تنها عامل مهم در شرایط کنونی واکنش عمومی به این عوامل است.