- نیما نامداری | تحلیلگر
در هفتههای اخیر مقامات دولتی مختلفی خبر دادهاند که قرار است به زودی سهام برخی استارتآپهای فناوری اطلاعات در فرابورس عرضه شود. افزایش تعداد عرضه اولیه سهام شرکتها به خصوص شرکتهایی که ماهیت فناورانه دارند اتفاق مثبتی برای بازار سرمایه است؛ چون هم به تنوعبخشی سهام در بازار کمک میکند و هم عمق بازار را افزایش میدهد.
اما نحوه برخورد پارهای مدیران با این موضوع به گونهای است که میتواند برخی نگرانیها را ایجاد کند.
پذیرش عرضه سهام یک شرکت در بازار سرمایه ماهیتا یک مساله فنی است که باید طبق ضوابط و روالهای سازمان بورس انجام شود. یعنی شرکت متقاضی باید امیدنامه و دیگر اسناد خود را ارائه دهد و پس از راستیآزمایی و ارزیابی این اسناد اگر وضعیت آن شرکت با الزامات بورس همخوان بود، طبعا عرضه سهام انجام خواهد شد.
اعمال هر گونه فشار غیرفنی و سیاسی و رسانهای به هیات پذیرش و دیگر ارکان پذیرش کار درستی نیست. تردیدی نیست روال پذیرش در سازمان بورس اشکالات جدی دارد و کند عمل میکند. این اشکالات هم ساختاری هستند، هم قانونی و هم سیاستی، ضمن اینکه اشخاص درگیر در این فرآیند هم لزوما بیاشکال نیستند.
اما بهتر است به جای از اعتبار انداختن نهاد مسوول و روالها و ضوابط مربوطه، فرآیند پذیرش اصلاح شود. استفاده از فشار نهادهای حاکمیتی و روشهای غیررسمی برای حل معضلات این فرآیند باعث از اعتبار افتادن فرآیند پذیرش میشود و تالی فاسدهای دیگری بهدنبال خواهد داشت.
اگر هیات پذیرش بورس با عرضه سهام این استارتآپها براساس استدلالهای فنی و با در نظر گرفتن منافع سرمایهگذاران در بورس و در فضایی شفاف موافقت کرده است که دیگر نیازی به این همه مصاحبه و تشکیل کارگروه و دستورات از بالا نیست. اگر هم این هیات با عرضه سهام این استارتآپها موافق نیست، باید دلایل آن را شنید و سپس قضاوت کرد.
برخی از مقاماتی که در این خصوص مصاحبه میکنند و وعده میدهند اساسا مسوولیتی در فرآیند پذیرش شرکتها در بورس ندارند و شاید حتی به روال و منطق آن هم احاطه نداشته باشند. عرضه سهام یک شرکت در بورس را نباید به یک مساله سیاسی و حیثیتی تبدیل کرد.
بسیاری از شرکتهای موفق در دنیا هستند که بهصورت سهامی خاص اداره میشوند. اینکه شرکتی سهامی عام شود ضرورتا به معنای یک موفقیت برای آن شرکت نیست. تبدیل کردن یک موضوع فنی و مالی در حیطه بنگاهداری به نمرهای در کارنامه مدیران دولتی هم کار درستی نیست.
البته اینکه باب عرضه سهام استارتآپها در بورس باز شود اتفاق خوبی است. به هر حال IPO یکی از روشهای رایج خروج سرمایهگذاران خطرپذیر یا همان VCها از استارتآپها است و خوب است که این روش در ایران هم رایج شود. اما این را نباید به نماد موفقیت یا شکست یک سیاست یا یک دولت تبدیل کرد.
در شرایط امروز بورس که ارزش سهام شرکتهای ورشکسته هم رشد میکند قطعا عرضه سهام استارتآپها که معمولا برند خوبی هم دارند با استقبال بازار روبهرو خواهد شد. اما از این استقبال هیچ نتیجه خاصی نمیشود گرفت و فایده مشخصی هم برای کلیت اکوسیستم استارتآپی کشور ندارد.
اگر احیانا این تصور وجود دارد که با عرضه سهام این شرکتها مشکل تامین نقدینگی آنها که مشکل جدی و مهمی هم هست حل خواهد شد این تصور اشتباه است. متاسفانه سهم تامین مالی شرکتها از رونق این روزهای بورس تقریبا صفر است. محاسبات نشان میدهد کمتر از یک درصد نقدینگی در گردش در بازار سرمایه وارد شرکتها شده و تقریبا همه این نقدینگی صرفا میان خریداران سهام دست به دست میشود. عرضه سهام این استارتآپها هم حداقل در کوتاهمدت کمکی به رفع مشکل نقدینگی آنها نخواهد کرد.
اگر هم هدف از این کار هدایت بخشی از نقدینگی موجود در بازار بورس به سوی استارتآپها است راه درست آن تسهیل شکلگیری صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه (VC) در بورس است. متاسفانه بهدلیل اشکالات جدی در ضوابط و فرآیندهای فرابورس (که متولی مجوزدهی و نظارت بر VCهاست) در سالهای اخیر استقبال چندانی از این صندوقها نشده و عملا سرمایهگذاران فعال در اکوسیستم استارتآپی تمایلی به استفاده از ظرفیت بازار سرمایه نشان ندادهاند.
در مجموع باید از عرضه سهام هر شرکتی در بورس استقبال کرد. استارتآپها هم خارج از این قاعده نیستند اما دور زدن ضوابط و پیچیده و تبلیغاتی کردن این فرآیند نهتنها کمکی به اقتصاد کشور نمیکند، بلکه کار را برای استارتآپهای بعدی که قرار است این مسیر را در فضایی طبیعی و نرمال طی کنند سختتر هم خواهد کرد.