دنیای بورس: دیگر کسی جرات ندارد که تحلیل منفی در برابر ادامه رشد قیمتی سهام ارائه کند. نرخ دلار از میانه کانال 15 هزار تومان نیز عبور کرد و این موضوع بهانه و محرک خوبی برای رشد قیمتی سهام فراهم آورده است. به این ترتیب رشد نرخ دلار علاوه بر افزایش تقاضا در سهام کالایی موج تقاضا در سهام غیرکالایی را نیز تقویت کرده است. این محرک در کنار قدرت نقدینگی که چند ماه است مجالی به اصلاح نداده است اثر سایر ریسکها را کمرنگ کرده و تنها مسیر صعودی پرشتاب را برای سهام هموار ساخته است. از چند ماه قبل که بورس مسیر صعودی را در پیش گرفته بود برای تحلیلگران مختلف این سوال مطرح بود که چرا و چگونه سهام رشد میکند در حالیکه عمده نمادها وارد محدوده حباب قیمتی شدهاند و هیچعاملی برای حمایت از قیمت سهام مشاهده نمیشود. در هفته گذشته، پس از انتشار ترازنامه ماهیانه بانک مرکزی به بررسی مسیر آتی بورس و دلار پرداخته شده بود و همانطور که اشاره شد سرعت رشد نقدینگی کشور بالاتر از میان بلندمدت است و همچنین نکته جالب توجه اینکه سهم معاملهگران خرد از نقدینگی کشور روز به روز در حال افزایش است. بر این اساس عنوان شده بود که گرچه در ماههای اخیر عامل حمایتی بنیادی از رشد قیمت سهام مشاهده نشده است اما به تدریج باید در انتظار رشد نرخ دلار بود که میتواند سطوح قیمتی سهام را تا حدی توجیه کند. این موضوع میتواند اثرات خود را در تورم نیز منعکس کند گرچه که مدیران بانک مرکزی به انتظار تورم 20 درصدی در سال آینده اشاره کردهاند.
ادامه جذابیت بورس در عدم قطعیتها
آمار صادراتی از برخی پتروشیمیها نیز به کاهش حجم صادرات به دنبال قطعی خوراک اشاره دارد که فارغ از اثر بر سودآوری شرکت باید به اثر کلان آن در کاهش درآمد ارزی کشور توجه داشت که ضعف سمت عرضه را به دنبال دارد. در مطلب مزبور علت افزایش سهم بورس از نقدینگی کشور نیز وجود شرایط عدم قطعیت در متغیرهای سیاسی و اقتصادی اثرگذار عنوان شد. این موضوع در گزارشهای ماههای اخیر نیز البته مورد اشاره قرار گرفته بود. فضای گنگ مبهمی که برای سرمایهگذار در اقتصاد کشور وجود داشت معمولا بهترین راه سرمایهگذاری را به بازار سهام ختم میکرد. از طرفی اطمینان کافی نسبت به ثبات اقتصاد کشور وجود ندارد که به دنبال آن و پس از جهشهای متوالی قیمتی سهام و افزایش ریسک سرمایهگذاری در بورس، برای کاهش ریسک بر سرمایه خود بتوان به نرخ بدون ریسک بازار پول و همچنین بازار اوراق اعتماد کرد. بر این اساس فعال اقتصادی در ماههای اخیر با این موضوع مواجه میشد که اگر موج تورمی دیگر بنا باشد در اقتصاد کشور مشاهده شود (منظور از موج، نرخ تورم بالاتر از نرخ میانگین چند دهه اخیر است) نرخ واقعی منفی بازار پول جذابیت برای سرمایهگذاری ندارد. اما از سوی دیگر همین فعال اقتصادی اطمینان کافی از برنامه سیاسی و اقتصادی دولت در مواجهه با وضعیت نابسامان اقتصاد نداشت تا به پشتوانه آن به بازار ارز و سکه اعتماد کند. بر این اساس حتی احتمال خیلی پایین آغاز دور جدید مذاکرات سیاسی یا امید به تصمیمات عقلانی در سطوح بالادست اقتصاد کشور مانع از آن میشد که بار دیگر به فکر سرمایهگذاری در بازار ارز باشد. در بازار مسکن نیز حجم سنگینی از سرمایه در کنار نگرانی از آغاز فاز رکود و قفل شدن سرمایه در نقدشوندگی پایین این بازار باعث میشد که سرمایهگذار از این بازار نیز روی برگرداند. در این شرایط بورس به عنوان گزینه برتر انتخاب شد و دلیل اصلی افزایش سهم بورس از نقدینگی را میتوان به سرایت این تفکر در کل جامعه دانست که البته برای عموم جامعه آنچه از بورس جلب توجه میکرد رشدهای بدون توقف بورس و جذابیت سرمایهگذاری و کسب سودهای رویایی از این بازار بود.
مولفههای اقتصادی به حمایت از سهام آمدند؟
در هفتههای اخیر نیز دلار بار دیگر افسار پاره کرد حتی قیمت 16 هزار تومان را نشانه گرفت. گرچه همچنان از فتح این قیمت ناکام مانده است و حتی احتمال عقبنشینی دلار با بازگشت آرامش نسبی به اقتصاد کشور وجود دارد (البته ویروس کرونا خود یک ریسک سنگین برای تشدید التهاب در اقتصاد کشور است) اما به هر حال دلار با رشد خود بخشی از رشدهای اخیر بورس را توجیه کرد. اما اینکه ادامه مسیر سهام چیست به سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی در وضعیت ملتهب کنونی اقتصاد کشور، سیاستهای سازمان بورس و مدیران اقتصادی کشور در استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه یا افزایش تعداد عرضههای اولیه سنگین برای تامین مالی هلدینگهای بالادستی یا دولت و مواردی از این دست وابسته است. برای مثال اگر چند عرضه اولیه سنگین بتواند حجم نقدینگی سنگینی را به خود جذب کند میتوان به کاهش محسوس التهاب سهام امیدوار بود در غیر این صورت همچنان سیاستگذار اقتصاد کشور با سیگنالهای هشدار را از انتظارات بورسبازان در هفتههای آتی نیز دریافت کند.
دو نکته پایانی از دیدهبان پایان هفته
اما با دو نکته دیدهبان چهارشنبه را به پایان میرسانیم. نکته نخست به اپیدمی کرونا که به تدریج به کل کشور سرایت کرده مرتبط است. ابتدا از عموم جامعه درخواست میشود که حتما به توصیههای بهداشتی که بارها و بارها تکرار شده است توجه داشته باشید؛ یکی از مهمترین آنها شستشو مداوم دستها طی روز است. اما کرونا در حال اثرگذار بر اقتصاد کشور است. به این ترتیب اگر بنا باشد که مرزهای زمینی و هوایی کشور از سمت کشورهای همسایه بسته شود این موضوع حتی میتواند اثری به مراتب سنگینتر از تحریمهای آمریکا را بر اقتصاد کشور رقم بزند و همین موضوع میتواند التهاب بازار ارز را بالا نگه دارد. به این ترتیب بورس در دو گانگی قرار میگیرد که از طرفی فشار قابل توجه بر عملکرد واقعی بنگاهها و شرکتهای بورسی است و از سوی دیگر سیگنال دلار، تا این لحظه که بورس به پشتوانه نقدینگی افسارگسیخته مسیر صعودی را انتخاب کرده است اما نمیتوان ریسک کرونا را به صورت کامل نادیده گرفت و توصیه میشود که سرمایهگذاران نیمنگاهی به این موضوع داشته باشند.
اما نکته دوم و پایانی به انتظار از صعود سهام بازمیگردد. واقعا انتظار رشد سهام تا کجا وجود دارد. فعلا که آنچه برای فعال بورسی ترسیم شده است انتظار برای رشد قیمتی سهام تا بینهایت است که این موضوع دقیقا همسان با بیثباتی اقتصاد کشور و تکرار تجربهها تلخ برخی از اقتصادهای با وضعیت اسفناک کنونی در جهان است. اما رصد متغیرهای پولی گرچه از افزایش سرعت رشد نقدینگی حکایت دارد فعلا بیثباتی ادامهدار اقتصادی در میان گزینهها نیست. بر این اساس باید پذیرفت که سهام از خطوط قرمز ارزندگی عبور کرده و بسیاری از نمادها با متغیرهای کنونی اقتصادی قابل توجیه نیستند در نتیجه همچنان باید سهم اصلاح قیمتی سهام را درنظر گرفت گرچه مشخص نیست که اصلاح کی و کجا آغاز میشود اما شاید بتوان گفت اگر اقتصاد کشور از مسیر پرتلاطم کنونی عبور کند (با سیگنال افت بخشی از رشد اخیر دلار) یا ناظر بورس حداقل وظیفه خود در عرضههای اولیه را به انجام برساند شاید تا حدودی از التهاب بازار سهام نیز کاسته شود.