گزارشی درباره سازوکار اختلاف برجامی ایران و اروپا

مکانیزم ماشه چیست؟ پیامدهای آن برای ایران

با تشدید تنش میان ایران و امریکا در هفته های گذشته و البته فشارهای امریکا بر اروپا، حالا اما پرسش این است که مکانیزم سازوکار اختلاف برجامی چیست و چه پیامدهایی دارد.

به گزارش «دنیای بورس» به نقل از دنیای اقتصاد، خاورمیانه و در راس آن ایران، هفته‌های پرالتهابی را پشت سر می‌گذارند. تنش‌ها بین ایران و آمریکا و همچنین هم پیمانان آن طی چند وقت گذشته بالا گرفته بود، اما پس از ترور سردار سلیمانی توسط دولت آمریکا، دومینوی اتفاقات، با سرعت بیشتری در حال رخ دادن است و هر لحظه می‌توان منتظر خبر جدیدی بود. دولت ترامپ پس از خارج شدن از برجام، تاکنون سعی کرده سیاست فشار حداکثری را بر ایران اعمال کند و با تحریم‌های سنگین علیه ایران بتواند خواسته‌های خود را به کرسی بنشاند.

 اکنون آمریکا با فشار بر کشور‌های اروپایی، خواسته است آنها نیز از برجام خارج شده تا این فشار، بیش از پیش شود. اقدامی که به مکانیزم ماشه موسوم است. این اصطلاح از نظریه بازی‌ها در علم اقتصاد برگرفته شده که در آن، بازیگر در یک بازی تکرار شونده که در ابتدا با دیگر بازیگران همکاری می‌کند، به هنگام دیدن استراتژی دیگر بازیگران بازی، می‌تواند استراتژی ماشه را به کار بسته و به حالتی غیر از حالت اولیه توافق برگردد.

موضوعی که برجام را می‌توان به عنوان مثالی از آن یاد کرد. در بند‌های برجام قید شده است که  اگر یکی از طرف‌های برجام به این جمع‌بندی برسد که طرف دیگر به تعهدات ذکر شده در این توافق پایبند نیست پس از شکایت و دادن مهلت به طرف مقابل، در صورت برطرف نشدن خواسته هایش می‌تواند از این توافق خارج شود. در این پرونده سعی کردیم با استفاده از نظر کارشناسان، به بررسی این مکانیزم و پیامد‌های آن بپردازیم.

 

واقعیت‌های راهبردی در دیپلماسی

ابراهيم متقي | استاد دانشگاه تهران

برنامه جامع اقدام مشترک را می‌توان به‌عنوان نتیجه «ماراتن دیپلماتیک» دانست. مذاکرات ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در شرایطی آغاز شد و تداوم یافت که ایران به ارتقای موقعیت اقتصادی و راهبردی خود در محیط منطقه‌ای امید داشت.

انگاره نئولیبرال‌های عرصه دیپلماتیک و سیاست خارجی ایران مبتنی بر این ذهنیت بود که انعطاف‌پذیری دیپلماتیک در حوزه هسته‌ای می‌تواند مطلوبیت‌های اقتصادی و راهبردی را برای ایران به وجود آورد. در روزهای بعد از تصویب برجام، مقام‌های اجرایی ایران به این موضوع اشاره داشتند که جهان و ایران بعد از برنامه جامع اقدام مشترک از امنیت بیشتری برخوردار شده است.

واقعیت‌های سیاست بین‌الملل خود را بر ذهنیت و ادراک خوش‌بینانه زمامداران تحمیل می‌کند. برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۱۳۹۴ با رویکردهای مختلفی انجام شد. کارگزاران اجرایی دولت، وزارت امورخارجه و تیم مذاکره‌کننده در فرآیند دیپلماسی هسته‌ای امیدوار بودند با پایان فرآیند دیپلماتیک، زمینه برای تحقق اهداف اقتصادی و راهبردی ایران در شرایط همکاری‌جویانه فراهم خواهد شد.

اشتیاق جامعه ایران به فضای پسابرجام به‌گونه‌ای بود که واقعیت‌های راهبردی ساختار قدرت و روندهای سیاست خارجی آمریکا را منعکس نمی‌کرد.

۱. زمینه‌های آغازین تهدید ایران به اجرای مکانیزم ماشه: مکانیزم ماشه در برنامه جامع اقدام مشترک و قطعنامه ۲۲۳۱ نهفته است. کسانی که براساس نگرش حرفه‌ای وارد مذاکرات هسته‌ای با ایران شدند، به این موضوع واقف بودند که سیاست‌های آمریکا بعد از برجام نمی‌تواند ادامه پیدا کند. برجام را هیچ‌یک از نهادهای سیاسی و ساختاری آمریکا تصویب نکرد. در‌حالی‌که برنامه جامع اقدام مشترک مورد پذیرش نهادهایی همانند مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و شورای‌عالی امنیت ملی در ایران قرار گرفته است.

در چنین شرایط و فضایی، ایران تعهداتی را مورد پذیرش قرار داد که منجر به اجرای پروتکل الحاقی می‌شد. پروتکل الحاقی چالش‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران را به گونه تدریجی افزایش داد. اگرچه جان کری و محمدجواد ظریف وعده جهان امن‌تری را بعد از برجام داده بودند، اما چنین وضعیتی برای ایران نتیجه‌ای جز تورم، بحران‌های اجتماعی، فشارهای امنیتی و تهدیدات راهبردی ایجاد نکرده است.

تهدید کشورهای اروپایی به اجرای مکانیزم ماشه را می‌توان یکی دیگر از نشانه‌هایی دانست که چالش‌های برجام برای امنیت اجتماعی، ‌اقتصادی و راهبردی ایران را منعکس می‌کند.

هم‌اکنون تمامی مراحل پیش‌بینی‌شده برای پایان یافتن تحریم‌ها براساس وعده‌های ارائه‌شده از سوی کارگزاران دیپلماتیک ایران سپری شده است. در این فرآیند نشانه‌ای از امید برای اعاده موقعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در تعامل مؤثر و سازنده با سیاست بین‌الملل مشاهده نمی‌شود.

بسیاری از سازوکارهای اعمال‌شده علیه ایران بیانگر آغاز محدودیت‌های جدید در برابر الگوهای کنش راهبردی ایران محسوب می‌شود. اقتدار سیاسی و امنیتی ایران در فضای لوایح تنظیم‌شده از سوی کنگره آمریکا و محدودیت‌های اعمال شده از سوی دونالد ترامپ به چالش کشیده شده است.

۲. نشانه‌های سیاست عملی در تهدید به مکانیزم ماشه: تجربه سیاست بین‌الملل نشان می‌دهد هر گاه کشوری در چنین وضعیتی قرار گیرد، با چالش‌های محدودشونده جدید و فرآیندهای نوینی از دیپلماسی اجبار روبه‌رو خواهد شد. ساختار سیاسی و قانون‌گذاری آمریکا در دسامبر ۲۰۱۵ سه موضوع محدودکننده را تبدیل به قانون و فرآیندهای قانونی محدودکننده برای تحقق اهداف راهبردی گروه‌های محافظه‌کار، لابی‌های اسرائیل‌محور و لابی‌های عرب‌محور کرده است. هریک از این محدودیت‌ها بخشی از دیپلماسی اجبار آمریکا در آینده سیاست اقتصادی و راهبردی علیه ایران بوده است.

اقدامات کنگره‌ آمریکا در دسامبر ۲۰۱۵ معطوف به اعاده تحریم‌های اقتصادی ایران بوده و این موضوع با واکنش فراگیر نهادها و کارگزاران سیاست خارجی ایران روبه‌رو شده است. درباره علت شکل‌گیری چنین فرآیندی قالب‌های تحلیلی متعددی وجود دارد. مبنای نظری و تحلیلی چنین رویکردی را می‌توان بر اساس سنت‌های تاریخی سیاست تحریم آمریکا و چگونگی تنظیم برنامه جامع اقدام مشترک و اتصال آن به قطعنامه ۲۲۳۱ دانست.

در نگرش آمریکایی‌ها، تحریم به‌عنوان یکی از سازوکارهای کم‌هزینه برای محدودسازی قدرت بازیگران رقیب در سیاست بین‌الملل محسوب می‌شود.تحریم‌های جدید علیه ایران، درباره موضوعات موشکی و روندهایی است که از آن به‌عنوان نقش ایران در حمایت از تروریسم نام برده می‌شود.

هر یک از این اقدامات دارای ریشه‌های تاریخی خاص خود بوده و زمینه‌های لازم برای ایجاد محدودیت علیه ایران در گذشته را به‌وجود آورده است. ۲۲۵ نماینده کنگره آمریکا از رئیس‌جمهور درخواست کرده‌اند که از منابع مالی توقیف شده ایران مبلغ ۷/ ۱ میلیارد دلار برداشت شود تا زمینه توزیع آن بین افرادی به‌وجود آید که در سال ۱۹۸۲ و در روند انفجار مقر تفنگداران دریایی آمریکا در لبنان کشته شدند.

این درخواست متعاقب لایحه بودجه ۲۰۱۶ آمریکاست که از محل درآمدهای دولت آمریکا به‌عنوان جریمه شرکت‌هایی که با ایران روابط اقتصادی در دوران تحریم داشته‌اند، مبالغی اختصاص یافته است. قانون تحریم جدید ایران به‌موجب قطعنامه ۲۲۳۱ و در ارتباط با فعالیت موشکی ایران به‌ویژه آزمایش موشکی عماد انجام گرفته است. مقامات ایرانی بر این اعتقادند که قطعنامه ۲۲۳۱ ارتباطی با برنامه جامع اقدام مشترک ندارد.

در حالی‌که نگرش آمریکایی‌ها کاملا متفاوت بوده و آنان بر این موضوع تأکید دارند که مقامات رسمی ایران قطعنامه ۲۲۳۱ را براساس ماده ۲۵ منشور ملل متحد پذیرفته‌اند. آنچه را که بوریس جانسون در قالب ضرورت پذیرش طرح جدید دونالد ترامپ بیان می‌کند، معطوف به نشانه‌هایی از پروتکل‌پلاس و برجام‌پلاس خواهد بود.

چنین فضایی ادامه سازوکارهایی است که کارگزاران دیپلماتیک کشور در قالب پیروزی سیاسی و اقتصادی برای جمهوری اسلامی مورد پذیرش قرار داده‌اند.

۳. کاهش تعهدات برجامی ایران و مکانیزم ماشه: برنامه جامع اقدام مشترک به گونه‌ای تنظیم شده که هرگونه تغییر در سیاست‌های ایران با واکنش‌های شدیدتری همراه شود. زمانی که دونالد ترامپ از برجام خارج شد، تصور آن بود که ایران تنها عضو متعهد برجام باقی خواهد ماند.

اگر ایران به کاهش تعهدات مبادرت می‌کرد، باید در انتظار فشارهای راهبردی جدیدی باقی می‌ماند که در فضای ژانویه ۲۰۲۰ علیه ایران اعمال شده است. واقعیت‌های موجود بیانگر آن است که اروپا براساس نگرش ساختاری خود به سازوکارهایی توجه دارد که با رویکرد دیپلماسی اجبار و تحریم‌های شکننده ترامپ هماهنگی دارد.

مقامات دیپلماتیک ایران امیدوار بودند که ترامپ را براساس «دیپلماسی مماشات» متقاعد کنند که گروه ذی‌نفوذی در کاخ سفید وجود دارد که مانع همکاری وی با ایران است. در‌حالی‌که چنین الگوهایی بخشی از سیاست رسمی دولت ایالات‌متحده در هر دورانی خواهد بود. ظریف در آگوست و سپتامبر ۲۰۱۹ همواره از نفوذ «تیم ب» در سیاست خارجی و حوزه امنیت ملی آمریکا صحبت می‌کرد. در‌حالی‌که واقعیت‌های سیاست رسمی دولت آمریکا بر نشانه‌هایی از ترور، تهدید و تحریم‌های شکننده قرار دارد.

۴. ارزیابی اثربخشی کاهش تعهدات برجامی ایران: میزان اثربخشی کاهش تعهدات برجامی به میزان فشار حاصل از اقدامات ایران بر راهبرد دفاعی و امنیتی آمریکا بستگی دارد. مقام‌های آمریکایی به این موضوع اشاره دارند که فشار حداکثری علیه ایران منجر به انعطاف پذیری بیشتر ایران خواهد شد، در حالی‌که ایران تلاش دارد تا اقدامات متقابل در ارتباط با سیاست‌های امنیتی ترامپ را در قالب کاهش تعهدات برجامی پیگیری کند.

توییت «نه، مرسی» ترامپ بیانگر این واقعیت است که در شرایط موجود، هیچ‌گونه نشانه‌ای از انعطاف‌پذیری در سیاست عملی ترامپ نسبت به ایران وجود ندارد. بنابراین طبیعی به نظر می‌رسد محدودیت‌های بیشتری در چارچوب تهدیدات مربوط به مکانیزم ماشه و در قالب فشار حداکثری ترامپ علیه ایران در دستور کار

قرار گیرد.  در شرایط بعد از کاهش تعهدات برجامی ایران، دیپلماسی اجبار ایالات‌متحده در محدودسازی و مقابله با قدرت ایران ادامه یافته است. هرگونه تحریم اقتصادی مبتنی بر فرآیندی طولانی‌مدت بوده که فرصت لازم به حوزه دیپلماسی برای اتخاذ سازوکارهای جدید را می‌دهد. در این فرآیند، سازوکارهای اعاده تحریم‌های اقتصادی ایران براساس «الگوی ماشه» پیش‌بینی شده است. ترور سردار سلیمانی و توییت «نه، مرسی» در ارتباط با پیشنهاد مذاکرات مشروط ظریف بیانگر آن است که کاهش تعهدات برجامی ایران نتوانست واکنش مؤثری در برابر سیاست‌های آمریکا ایجاد کند.

در این فرآیند، ایالات‌متحده با اعمال فشارهای اقتصادی و کشورهای اتحادیه اروپا از طریق واکنش سیاسی شدید نسبت به ایران، مانع اثربخشی سیاست ایران برای کسب دستاوردهای جدید شده است. در فرآیند تصمیمات جدید ایران،‌ مقامات آمریکا همانند گذشته، از اعطای تسهیلات مالی به ایران ممانعت کرده‌اند. آمریکا و اروپا مانع انتقال منابع مالی جدید به ایران شده و هیچ‌گونه نشانه‌ای از ارائه اعتبارات اقتصادی به ایران مشاهده نمی‌شود.

۵. امکان‌پذیری اعمال مکانیزم ماشه علیه ایران: مکانیزم ماشه در ادبیات فولکلوریک ایران به معنای «وضعیت بدتر از بد» محسوب می‌شود. کشورهای اروپایی بر این اعتقادند که کاهش تعهدات برجامی گام پنجم ایران به منزله مقدمه‌ای برای خروج از برجام محسوب می‌شود. چنین اقدامی براساس قطعنامه ۲۲۳۱ و مفاد برجام، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک جدید را در ارتباط با ایران اجتناب‌ناپذیر می‌کند.

کشورهای روسیه و چین نیز اگرچه از سیاست آمریکا و اروپا در مورد نادیده گرفتن حقوق اقتصادی و راهبردی ایران بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک دارای رویکرد متفاوتی با آمریکا هستند، اما آنان تحلیل و تفسیر حمایتی از ایران نداشته‌اند.اگرچه کشورهای اتحادیه اروپا، روسیه و چین، اقدامات آمریکا را در قالب نادیده گرفتن حقوق ایران برای تعلیق تحریم‌ها نادرست می‌دانند، اما چگونگی واکنش آنان در برابر کاهش تعهدات برجامی ایران، وضعیت متناقضی را به‌وجود آورده است.

در شرایط موجود، سیاست آمریکا بر تداوم فشارهای حداکثری برای تغییر در سیاست‌های ایران تکیه دارد. اگرچه دونالد ترامپ را می‌توان در زمره‌ شخصیت‌هایی دانست که از سازوکارهای کنش هیجانی بهره می‌گیرد، اما امکان‌پذیری بازگشت ترامپ به برجام بسیار محدود خواهد بود.

نتیجه: تهدید کشورهای اروپایی به اجرای مکانیزم ماشه به مفهوم واقعیت‌های سیاست بین‌الملل محسوب می‌شود که در سال‌های گذشته از چشم دیپلمات‌های ایرانی همواره پنهان مانده است. رفتار دیپلماتیک براساس اهداف سیاست خارجی و امنیتی کشورها تنظیم می‌شود.

مایکل پنس در دیدار با نظامیان ایالات‌متحده و در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۰ به این موضوع اشاره داشت که دولت آمریکا زیرساخت‌های ماموریت آنان را فراهم می‌کند. پنس همچنین اظهار کرد که ایران به گونه مرحله‌ای مواضع خود را تغییر داده و از الگوهای انعطاف‌پذیرتری حمایت خواهد کرد.

اظهارات «برایان هوک» مشاور ارشد مایکل پمپئو و مدیر «گروه اقدام ایران» بیانگر آن است که ایالات‌متحده همانند دوران باراک اوباما از سازوکارهای دیپلماسی اجبار بهره گرفته است.آمریکا به این موضوع واقف شده است که نمی‌تواند رویارویی کم‌هزینه با ایران داشته باشد. به همان گونه‌ای که واقعیت‌های راهبردی ایران را نمی‌پذیرد. مذاکره با ایران برای درک متقابل نخواهد بود. ایران و آمریکا نمی‌توانند به نشانه‌هایی از اعتمادسازی در زمان محدود دست یابند.

اگرچه دیپلماسی بخشی از ضرورت سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود. ایران ناچار است موقعیت خود در سیاست بین الملل را براساس سازوکارهای دیپلماتیک پیگیری کند.در عین حال ضرورت‌های راهبردی ایجاب می‌کند که در برابر سیاست تهاجمی و دیپلماسی اجبار آمریکا، از سازوکارهایی استفاده شود که اولا ماهیت نامتقارن داشته، ثانیا بخشی از مزیت نسبی ایران باشد، ثالثا بتواند اثربخشی لازم را در برابر آمریکا و سایر بازیگران گروه ۱+۵ به جا گذارد.

بهره‌گیری از سازوکارهایی همانند خروج از NPT شکل جدیدی از محدودیت‌های اقتصادی و راهبردی علیه ایران را ایجاد می‌کند. در شرایطی که ایران ذخایر راهبردی خود را در چارچوب برجام از دست داده، سازوکارهای فرانهادی، چالش‌های پرشدت‌تری را علیه ایران ایجاد می‌کند.

 

تهدید خروج از NPT

یوسف مولایی | استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه تهران

بیش از بیست سال است که سیاست خارجی و حتی داخلی ایران در چنگال پرونده هسته‌ای گرفتار شده است. علت اصلی این گرفتاری عدم شناخت و گاه بی‌اعتنایی به نظم بین‌المللی و نادیده گرفتن نقش قدرت‌های بزرگ در مدیریت امور جهانی در حوزه‌های مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی است.

تصمیم‌گیری‌های راهبردی در ایران در پشت درهای بسته و در فضای متفاوت از واقعیت‌های دنیای مدرن صورت می‌گیرد و وزن حق‌مدار محوری و ارزش باوری بسیار سنگین است درحالی‌که نظم جهانی برآیند موازنه قدرت، تعامل و رقابت بازیگران بین‌المللی با هدف تامین حداکثر منافع برای خودشان است.

در این بین تنظیم سند برجام و گنجاندن آن در داخل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت یکی از ظرفیت‌های نظام بین‌الملل است که ایران می‌توانست از این ظرفیت قبل از ارجاع پرونده به شورای امنیت و تصویب قطعنامه‌های شش‌گانه ذیل فصل هفتم استفاده کند.

پذیرش توصیه‌های FATF و از جمله تصویب کنوانسیون پالرمو و کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم CFT-International convention for the suppression of the financing of terrorism و همکاری با گروه ویژه اقدام مالی (the financial action task force )نیز استفاده از ظرفیت نظام بین‌المللی جهت تامین منافع ملی است.

جالب‌توجه است که فدراسیون روسیه که در خیلی از مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی با ایران همسویی دارد یکی از نقش‌آفرینان موثر و با نفوذ FATF با ایالات‌متحده آمریکا همکاری سازنده‌ای دارد.

در این بین اجرای بعضی از قطعنامه‌های شورای امنیت همانند قطعنامه ۲۱۹۹ و ۲۲۵۳ مستلزم رعایت استانداردهای FATF و من‌جمله تهیه لیست سیاه و خاکستری است. با پیشنهاد مشترک روسیه و آمریکا در شورای امنیت تصویب شده است و این قطعنامه‌ها و استانداردهای FATF مکمل یکدیگر هستند. 

تصمیم‌سازان ایران اگر قبل از شروع فعالیت هسته‌ای، فرصت‌ها و تهدیدهای معاهده NPT و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و حساسیت‌های جامعه بین‌المللی و به‌ویژه قدرت‌های بزرگ را به‌درستی مورد ارزیابی قرار می‌دادند، آنگاه می‌توانستند هزینه‌های سنگین سرمایه‌گذاری در این صنعت را از طریق همگرایی با نظام بین‌الملل به‌شدت کاهش دهند.

نگاه ایران به جایگاه ایالات‌متحده آمریکا در نظام بین‌الملل از آغازین روزهای انقلاب تاکنون واقع‌بینانه نبوده است، به همین دلیل در چنگال هیولای تحریم‌های ظالمانه و نفسگیر آمریکا گرفتار آمده است.

ایران بر این باور بود که با خروج آمریکا از برجام، اتحادیه اروپا، چین و روسیه می‌توانند حداقل بخشی از خواسته‌های ایران در مقابله و دور زدن تحریم یکجانبه را تامین کنند؛ درحالی‌که اتحادیه اروپا به رغم داشتن اراده و انگیزه لازم در همکاری با ایران برای حفظ برجام در نظام بین‌الملل از توان، قدرت و منافع لازم برای مقابله با آمریکا برخوردار نیست و فشار ایران به آن اتحادیه برای تسریع در اجرای INSTEX (ابزار و مکانیزم مبادلات تجاری) در عمل نتیجه ملموسی به‌همراه نداشت.

اروپایی‌ها به‌رغم اعلام آمادگی برای اجرایی کردن مکانیزم ویژه مالی در مقابله با تحریم‌های یکجانبه آمریکا تاکنون نتوانسته‌اند رضایت‌مندی ایران از عملکرد خود را به‌دست آورند. نتیجه اینکه ایران برای اعمال فشار بیشتر تاکنون پنج گام در عقب‌نشینی و بازگشت به شرایط قبل از تنظیم سند برجام برداشته است و اکنون در موقعیتی قرار دارد که اتحادیه اروپا پایبندی او به برجام را زیر سوال برده است.

نظام برجام و سازمان و ساختار آن در حال فروپاشی است و اروپایی‌ها که از این امر به‌شدت نگران هستند به‌عنوان یک سیاست بازدارندگی ایران را تهدید به به‌کارگیری مکانیزم ماشه کرده‌اند.

مطابق این ساز‌وکار چنانچه هریک از اعضای گروه ۱+۵ معتقد باشد که ایران تعهدات خود بر طبق برجام را رعایت نکرده و چنانچه آن عضو معتقد باشد که موضوع مصداق «عدم‌پایبندی اساسی به تعهدات برجامی» است، آن عضو می‌تواند موضوع را فیصله نیافته و به‌عنوان مبنای توقف کلی یا جزئی از اجرای تعهداتش وفق برجام قلمداد کرده یا به شورای امنیت سازمان ملل متحد ابلاغ کند که معتقد است موضوع مصداق عدم پایبندی اساسی به‌شمار می‌آید. متعاقب این ابلاغ، شورای امنیت برای تداوم لغو تحریم‌ها رای‌گیری می‌کند.

چنانچه قطعنامه فوق‌الذکر ظرف ۳۰ روز از تاریخ ابلاغ به تصویب نرسد، آنگاه مفاد قطعنامه‌های سابق شورای امنیت مجددا اعمال خواهد شد. برجام ضمانت اجرایی موثری برای هریک از اعضای ۱+۵ پیش‌بینی کرده است به‌طوری‌که هر یک از اعضا بدون داشتن دلیل محکمه‌پسند و مستند قانونی به صرف ادعا و شکایت می‌تواند برجام را از هستی ساقط کند ولی ایران حتی با داشتن دلایل قانع‌کننده بازهم نمی‌تواند از ظرفیت برجام و ماده ۳۶ و ۳۷ آن برای دفاع از حقوق خود و ملزم کردن اعضای ۱+۵ به ایفای تعهداتشان استفاده کند.

ایران به هر دلیل و به هر صورتی که تعهدات برجامی خود را به‌صورت جزئی یا کلی رعایت نکند به‌عنوان ناقض برجام معرفی خواهد شد و علاوه بر تحریم‌های سازمان متحد شورای امنیت، تحریم‌های اتحادیه اروپا نیز برقرارخواهد شد و ایالات‌متحده آمریکا هم با قوت قلب بیشتری تحریم‌ها را تشدید خواهد کرد.

از سوی دیگر زمینه برای ایجاد اجماع جهانی فراهم خواهد شد و ایالات‌متحده آمریکا با استفاده از ابزارهای حقوقی بین‌المللی سیاست‌های فشار حداکثری خود را با هزینه کمتری به اجرا خواهد گذاشت.

در کنار فشارهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و بین‌المللی را نیز تشدید خواهد کرد. نتیجه اینکه خروج از برجام برای ایران هیچ منفعتی دربرنخواهد داشت، بلکه عمق و دامنه فشارها را بیشتر خواهد کرد.

فروپاشی برجام موقعیت ایران را برای هرگونه گفت‌و‌گویی با اتحادیه اروپا، روسیه و چین تضعیف، حلقه تحریم‌ها را تنگ‌تر و به محاصره اقتصادی بدل خواهد کرد و ایران را هرچه بیشتر در انزوای بین‌المللی قرار خواهد داد؛ این مسیری است که اسرائیل و آمریکا برای آن ریل‌گذاری کرده‌اند. ایران نباید قطار سرنوشتش را روی ریل‌های آمریکا حرکت دهد. خروج از برجام یا تضعیف برجام از طریق برداشتن گام‌های بیشتر به سوی گذشته راه‌حلی برای مقابله با تحریم‌های یکجانبه آمریکا نیست.

سیاست آمریکا، سوق دادن ایران به طرف عکس‌العمل‌های پرهزینه است. به عبارت دیگر مطلوب آمریکا این است که فرآیند فشار حداکثری را تسریع کند. از این منظر تهدید ایران به خروج از NPT خوشایند آمریکاست. خروج ایران از NPT شلیک ناامنی به نظم جهانی است؛ مساله‌ای که قدرت‌های بزرگ و اعضای دائم شورای امنیت آن را تحمل نخواهند کرد و حتی چین و روسیه در صدور قطعنامه‌های شورای امنیت در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد در کنار آمریکا خواهند ایستاد.

همچنان‌که در گذشته و در صدور ۶ قطعنامه فصل هفتمی پرونده هسته‌ای با آمریکا همراهی کرده‌اند. خروج از NPT یک اقدام غیرمسوولانه است که مشکل بزرگی بر مشکلات فعلی کشور اضافه می‌کند. ایران نمی‌تواند نظم بین‌المللی را تغییر دهد و حتی قادر نیست که پایه‌های آن را سست کند. همچنان‌که ایالات‌متحده آمریکا و هیچ قدرت دیگری نمی‌تواند به تنهایی آن را تغییر دهد.

تغییرات نظم بین‌المللی فرآیند بسیار پیچیده‌ای است که برآیند توازن قدرت‌ها در سطح جهانی است. کشورها با شناخت نظم بین‌المللی رفتارهای خود در مناسبات بین‌المللی را به نحوی تنظیم می‌کنند که منافع ملی خود را پایدار ‌کنند.

تامین اهداف ملی در نظم بین‌المللی بستگی کامل به میزان قدرت و توانمندی‌هایی دارد که هر کشوری با استفاده از ظرفیت‌ها و منابع ملی تولید و نقش خود را در ایجاد نظم بین‌المللی متکی به توازن نیروها ایفا می‌کند. از این‌رو رقابت برای کسب قدرت بیشتر ادامه دارد و نظم بین‌المللی آن را مدیریت می‌کند. ایران برای پاسداری از منافع ملی در چارچوب نظم بین‌المللی باید قدرت ملی‌اش را افزایش دهد.

منبع اصلی قدرت ملی نیروی انسانی است. در این بین رضایت‌مندی مردم و علاقه‌مندی آنها به مشارکت فعال در سرنوشت ملی که خروجی آن افزایش تولید ناخالص ملی، استحکام هرچه بیشتر پایه‌های حاکمیت، امنیت، همبستگی ملی، کاهش بیکاری، تورم، فساد و شکاف طبقاتی است، بسیار اهمیت دارد.

همچنین این مساله به میزان بسیار زیادی توان ملی ایران در رویارویی با مشکلات خارجی و قدرت چانه‌زنی در گرفتن سهم عادلانه از بازار جهانی را افزایش داده و موجب استحکام جایگاه ایران در سلسله مراتب نظام بین‌المللی می‌شود. به عبارت دیگر کلید حل معمای هسته‌ای و بقیه معماهای مربوط به ایران، توجه هرچه بیشتر به مسائل ملی و رعایت حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم است.

 

انعطاف‌پذیری در سیاست‌های اروپا

طهمورث غلامی | کارشناس مسائل آمریکا

پس از یک سال سیاست صبر ایران در مقابل سیاست فشار حداکثری آمریکا، تهران در اولین سال خروج آمریکا از برجام یعنی از ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، طی پنج گام کاهش تهدات هسته‌ای خود در برجام را آغاز کرد. گام پنجم و آخرین گام ایران در اواسط دی ماه برداشته شد. خلاصه گام‌های پنج‌گانه ایران این است که تهران دیگر محدودیت در تحقیق و توسعه، نصب سانتریفیوژ و میزان غلظت اورانیوم که طبق برجام اعمال شده بود را نمی‌پذیرد.

در نگاه اول چنین به نظر می‌رسد که با توجه به انجام گام‌های پنج‌گانه توسط ایران دیگر دلیلی برای بقای برجام نمانده است و برجام باید فرو می‌پاشید، اما این‌گونه نشد. به نظر می‌رسد کشورهایی اروپایی با درک شرایط ایران، با عقب‌نشینی از مواضع اولیه خود تلاش می‌کنند با تکیه بر صبر و خویشتن‌داری سیاست انعطاف‌پذیری در مواجهه با ایران در پیش گیرند تا از یکسو از افزایش تنش جلوگیری کنند و از سوی دیگر با امید به آینده منتظر پایان ریاست‌جمهوری ترامپ باشند.

بعد از اینکه ایران گام سوم کاهش تعهدات هسته‌ای خود را در نیمه شهریور انجام داد به نقل از گاردین گزارش شد که سه قدرت اصلی اروپایی حاضر در برجام به ایران پیغام داده‌اند که اگر گام بعدی کاهش تعهدات هسته‌ای ایران «معنادار» و «جدی» باشد، آنها از برجام خارج خواهند شد. این خبر توسط مقامات کشورهای اروپایی و حتی ایران تکذیب نشد، اما ایران گام چهارم را نیز عملی کرد، ولی کشورهایی اروپایی از برجام خارج نشدند.

واقعیت این است که مقامات سه کشور اروپایی گام چهارم کاهش تعهدات هسته‌ای ایران را بسیار مهم ارزیابی کردند و مواضع کلامی آنها حاکی از این است که آنها به اندازه کافی اقدام ایران را معنادار و جدی ارزیابی کرده‌اند. رئیس‌جمهور فرانسه اقدام ایران را «تغییر عمیق» در مواضع ایران نامید و مدعی شد که این اولین بار است که ایران اقدامی انجام می‌دهد که به صراحت نشان از قصد این کشور برای خروج از برجام دارد. وزیر خارجه بریتانیا اقدام ایران را تهدیدی برای امنیت ملی کشور خود معرفی کرد.

علاوه بر این کشورهای اروپایی با حضور در نشست فوق‌العاده آژانس در ۱۶ آبان ماه نگرانی خود را از اقدامات ایران اعلام کردند. بر این مبنا باید گفت که شواهد و مدارک حاکی از این است که گام چهارم کاهش تعهدات هسته‌ای ایران برای کشورهای اروپایی بسیار مهم و جدی بوده است اما آنها برخلاف تهدید اولیه از برجام خارج نشدند.

در تحولی دیگر پس از اینکه ایران گام پنجم و پایانی خود را انجام داد، سه کشور اروپایی از توسل به مکانیزم ماشه سخن گفتند که بعد از دو ماه می‌توانست منجر به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران شود. هرچند کشورهایی اروپایی و ریاست سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کردند که توسل به مکانیزم ماشه الزاما به معنی بازگشت تحریم‌ها نیست.

در این میان اخباری هم منتشر شد که بعد از برداشته شدن گام پنجم توسط ایران، ایالات‌‌متحده اروپا را تهدید کرده که اگر به مکانیزم ماشه علیه ایران متوسل نشوند، آمریکا تعرفه واردات خودرو از اروپا را تا ۲۵ درصد افزایش می‌دهد. خروجی اقدامات ایران، مواضع اعلامی پیشین اروپا و تهدید به تحریم اروپا توسط آمریکا این نکته را به ذهن می‌رساند که اروپا چاره‌ای جز توسل به مکانیزم ماشه ندارد.

اما یک هفته پس از طرح فعال شدن مکانیزم ماشه، جوزپ بورل مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتشار بیانیه‌ای، مهلت سازوکار ماشه برای ایران را تمدید کرد و مدعی شد به دلیل پیچیدگی مسائل وقت بیشتری نیاز است.

 حال سوال اساسی این است که چرا کشورهای اروپایی برخلاف آنچه پیش‌تر تهدید کرده بودند، در عمل اقدامی انجام ندادند. پاسخ به این سوال با دلایل زیر می‌تواند قابل توجه باشد:

سیاست اطمینان‌دهی ایران: مقامات عالی کشور مانند رئیس‌جمهور همزمان با گام‌های پنج‌گانه، تلاش کرده‌اند که چند اطمینان مهم به دیگر دولت‌ها بدهند که این اطمینان‌دهی سبب احتیاط در مواضع کشورهای اروپایی شد. اطمینان‌دهی مقامات ایران شامل این موارد بود؛ جمهوری اسلامی ایران همچنان مایل به حفظ برجام است؛ کاهش تعهدات هسته‌ای ایران کاملا برگشت‌پذیر است؛ کاهش تعهدات هسته‌ای ایران زیر نظر کارشناسان و بازرسان آژانس انجام می‌گیرد.

روشن است که اروپا از کاهش تعهدات ایران که زیر نظر آژانس باشد هرچند راضی نیست، اما استقبال می‌کند و به برگشت ایران به برجام امیدوار است. بیشترین مزیت برجام برای اروپا این است که فعالیت‌های ایران زیر نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است که سبب شده آنها از کم و کیف فعالیت‌های هسته‌ای ایران اطلاع داشته باشند. در صورت فروپاشی برجام و اخراج کارشناسان آژانس توسط ایران نه تنها دسترسی به فعالیت‌های هسته‌ای ایران دشوار می‌شود، بلکه حتی ممکن است ایران و غرب را به سمت تنش و تقابل نظامی سوق دهد.

امید کشورهای اروپایی به مذاکره ایران و آمریکا: کشورهای اروپایی و به‌ویژه فرانسه مشوق گفت‌وگوی بین ایران و آمریکا هستند. از طرفی، کشورهای اروپایی به خوبی می‌دانند که خروج آنها از برجام در واکنش به اقدامات ایران، صرفا سبب بسته شدن روزنه مذاکره بین ایران و غرب می‌شود.

نگرانی اروپا از تشدید تنش: با تشدید تنش‌ها در روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در ماه‌های اخیر، نگرانی از وقوع برخوردی نظامی میان دو کشور، افزایش چشمگیری یافته است. کشورهای اروپایی بیش از همه نگران منتهی شدن تنش‌های موجود در منطقه به برخوردی نظامی میان ایران و آمریکا هستند.

عبور نکردن جمهوری اسلامی ایران از خطوط قرمز‌های احتمالی اروپا: به احتمال زیاد کشورهای اروپایی برای خود مشخص کرده‌اند که ایران باید چه اقدامات هسته‌ای انجام دهد که کشورهای اروپایی ناگزیر به خروج از برجام شوند. به عبارت دیگر آنها درباره کاهش تعهدات هسته‌ای ایران برای خود خطوط قرمزی تعریف کرده‌اند که اگر ایران آن خطوط را نقض کند، خروج از برجام گزینه نهایی آنها خواهد بود.

مواردی مانند عدم همکاری با کارشناسان و بازرسان آژانس، غنی‌سازی اورانیوم بالای ۲۰ درصد، از سرگیری گسترده و روبه جلوی فعالیت‌های هسته‌ای در فردو و... از جمله مواردی می‌تواند باشد که کشورهای اروپایی آن را به مثابه خطوط قرمز خود تعریف کرده‌اند.

تهدیدات جمهوری اسلامی ایران: به دنبال برداشته شدن گام پنجم توسط ایران و طرح مکانیزم ماشه توسط اروپا، مقامات عالی ایران از فروپاشی برجام و خروج از NPT سخن گفتند. رئیس‌جمهور پیش‌تر از طریق نامه به کشورهای اروپایی درباره خروج از NPT هشدار داده بود. وقتی این تهدید به شکل علنی و عمومی توسط وزیر خارجه ایران نیز اعلام شد، برای اروپا روشن شد که ایران در خروج از NPT در صورت فعال شدن مکانیزم ماشه درنگ نخواهد کرد که این مساله در صورت وقوع می‌توانست به معنی تشدید بیشتر تنش‌ها و حتی احتمال وقوع جنگ باشد.

در جمع‌‌بندی باید گفت که به‌رغم خویشتن‌داری ایران و اروپا، امروزه برجام هم از طرف ایران به‌خاطر گام‌های پنج‌گانه، هم توسط اتحادیه اروپا به‌خاطر ناتوانی در عمل به تعهدات و هم توسط آمریکا به‌خاطر فشار به ایران و اروپا تحت فشار قرار دارد و سیاست صبر و امید دو طرف ایرانی و اروپایی الزاما تضمین‌کننده دوام آن نیست.

 

خروج از ان.پی.تی چه عواقبی برای ایران دارد؟

خبر آنلاین : یک کارشناس سیاست خارجی معتقد است که در شرایط کنونی برای ایران بودن یا نبودن در npt فرق زیادی ندارد چرا که شدیدترین تحریم ها اعلام شده و اگر هم خارج شود، این تحریم ها کماکان پا برجا خواهند بود و از این نظر چیزی برای کشور ما تغییر نخواهد کرد.

روز سه شنبه طرح خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد. موضوع خروج از این رژیم حقوقی بین المللی پس از آن بر سر زبان ها افتاد که کشورهای غربی بدون اینکه به هیچ یک از تعهدات خود در برجام وفادار باشند، بحث فعال شدن مکانیسم ماشه و برگشت تحریم های شورای امنیت برای ایران را پیش کشیدند. در ایران دو دیدگاه نسبت به این موضوع وجود دارد.

در دیدگاه اول خروج از  npt یک حق برای ایران در نظر گرفته شده که باید از آن استفاده شود تا بر اساس آن فشارها به دیگر کشورها افزایش یابد. دیدگاه بعدی اما معتقد است که از این موضوع می شود به عنوان برگ برنده استفاده کرد اما خروج از یک رژیم حقوقی مانند  npt می تواند عواقب و دردسرهایی هم داشته باشد و در عین حال اعتبار ایران را در مجامع بین المللی از بین ببرد. در خبرانلاین با نوذر شفیعی، کارشناس مسائل بین الملل در خصوص مزایا و معایب طرح موضوع خروج از  npt  به گفتگو نشستیم:

 

به نظر می رسد که یک رویکرد در ایران وجود دارد که مایل است از امکان خروج از npt به عنوان یک کارت تهدید استفاده کند. پیگیری این موضوع از سوی کشورمان در شرایط فعلی چه عواقب یا مزایی برای ما دارد؟

روال معمول این است و در npt  هم آمده که اگر کشوری احساس کند، بودن در npt مصالحش را به خطر می اندازد، بعد از اینکه تصمیم به خروج گرفت باید سه ماه قبل از خروجش آژانس بین المللی انرژی اتمی را در جریان امر قرار دهد .

خروج از npt امر پیجیده و سختی نیست و در متن آن این اختیار برای کشورها وجود دارد که اگر مصالح آنها تامین نشد آن را ترک کنند. اگر کشوری مانند ایران یا هرکشور دیگر بخواهد واقعا از npt خارج شود، باید به اعضا و این سازمان ثابت کند که چه نوع از مصالحش با ماندن در آن به خطر افتاده است.

مثلا ایران می تواند اعلام کند که آزادی استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای از کشور ما گرفته شده و بدون استناد به مفادnpt  و جنبه های حقوقی آن npt ایران را متهم به انحراف از فعالیت های هسته ای کرده و اینکه ایران با وجود حضور در npt و قبول ممنوعیت ها دچار تحریم های شدید شده است.

واقعیت این است که در شرایط کنونی برای ایران بودن یا نبودن در npt فرق زیادی ندارد چرا که شدیدترین تحریم ها اعلام شده و اگر هم خارج شود، این تحریم ها کماکان پا برجا خواهند بود و از این نظر چیزی برای کشور ما تغییر نخواهد کرد.

 

ایران چطور می تواند ثابت کند که از حضور در npt بهره ای نبرده است؟ واکنش دیگر اعضا و کشورهای غربی چه خواهد بود؟

ایران می تواند برای سازمان انرژی اتمی دو دلیل بیاورد. دلیل اول این است که ایران مشغول اجرای تعهداتش است اما حقوقی که باید به خاطر اجرای تعهدات به کشور ما تعلق بگیرد، به ما داده نشده است. در وهله دوم می تواند به فشار سنگینی که به ایران از نظر سیاسی و اقتصادی وارد شده اشاره کند.

 

اگر ایران از npt خارج شود، دو اتفاق ممکن است که بیفتد. اول اینکه فشار سنگینی علیه ایران از سوی کشورهای غربی اعمال شود که می تواتد شامل فشارهای اقتصادی، سیاسی و حتی شاید نظامی باشد. این رویکردی است که کشورهایی که با ایران ضدیت دارند دنبال می کنند.

امکان دوم که منطقی تر از دیدگاه قبلی است، می گوید باید بررسی شود که ایران به چه علتی می خواهد از npt  خارج شود، اگر این علت های شناسایی و برطرف شود و ایران هم از تصمیمش منصف شود، در مجامع بین المللی از کشورما تقدیر خواهد شد و ماجرا حداقل در این بخش حل می شود. امکان هر دوی این عکس العمل ها از سوی دیگر کشورها وجود دارد ولی من فکر می کنم که امکان اتفاق اول با توجه به نفوذ آمریکا و اسراییل بیشتر از بقیه باشد. فعلا اصل این تصمیم که گرفته شده، زیر سوال است و باید دید که تصمیم نهایی ایران چه خواهد بود.

در حال حاضر صحبت از این امکان به عنوان یکی از راهکارهای ایران وجود دارد. اما اگر چنین اتفاقی بیفتد، امکان اینکه روسیه و چین هم با دیگر کشورها همراه شوند و طرف ایران را به عنوان کشورهای دوست نگیرند، وجود دارد. این اتفاق قبلا هم افتاده و این دو کشور در قطعنامه هایی که علیه ایران صادر می شود در ردیف بقیه کشورهای قرار می گرفتند و به این قطعنامه ها رای می دادند.

 

در صورتی که تهدید ایران عملی شود و این رژیم حقوقی را ترک کند، عکس العمل دیگر کشورها چطور خواهد بود؟

کشورهای عضو  npt می دانند که با توجه به شرایطی که برای ایران به وجود آمده، عکس العمل ایران طبیعی است چرا که منافع کشورمان زیر سوال قرار گرفته. اما ما می دانیم فشارهایی که ممکن است به ایران بعد از اجرای چنین تصمیمی وارد شود، صرفا نیازی نیست که از مسیر نهادهای سازمان ملل و.. اتفاق بیفتدد. فشارها حالا دیگر نوع جدیدی هستند و مثلا می تواند با متحد شدن کشورها با امریکا به دلیل زورگویی ترامپ و اعمال فشارهای بیشتر بر کشورمان خودش را نشان دهد.

npt  یک رژیم حقوقی بین المللی است که تقریبا همه کشورها عضو آن هستند و حتی برخی از کشورها برای کسب پرستیژ بین المللی به آن پیوسته اند. خارج شدن از چنین رژیم حقوقی می تواند به اعتبار کشورها آسیب وارد کند. به هر حال npt تاکنون تا اندازه ای برای محدود کردن کشورها به دسترسی به سلاح های هسته ای موفق عمل کرده است. البته این قطعی نیست چون ما می دانیم که با وجود تلاش های این رژیم حقوقی، برخی کشورها مانند کره شمالی و پاکستان و هند هم برخلاف معمول دارای سلاح اتمی شده اند. اگر کشوری عضویتش را در npt لغو کند، آنهم کشوری مثل ما که در زیرذره بین است و در جهان هم برای خودش وجهه ای دارد،برایش مشکلاتی ایجاد می شود.

 

ما می دانیم که حضور در npt مانند دیگر رژیم های حقوقی و سازمان های بین المللی مزایایی برای کشورها دارد. ایران در طول سال هایی که عضو npt بوده چطور از این مزایا استفاده کرده ؟

npt برای صلح و امنیت است و مانع می شود که کشورها به تسلیحات خطرناک هسته ای دست پیدا کنند. عملکرد آن برای صلح و برای دیگر کشورها اهمیت دارد و ایران هم از این قائده مستثنی نیست. عضویت در این گونه موارد اهمیت دارند.

مثلا یکی از مواردی که برای ایران هم سود آور است، این بوده که اگر یکی از اعضا به تکنولوژی ای جدیدی در زمینه هسته ای دست پیدا کرد آن را به اطلاع بقیه هم برساند. این طور مسائل برای همه کشورهای عضو مزیت به حساب می آیند. و عضویت، فرصت هایی با خود دارد. مثل این که ما می دانیم بودن در سازمان ملل بدیهی است و مزایا و معایبی هم دارد. npt هم شرایط مشابهی دارد.

بحث خروج ایران از npt در ادامه کاهش تعهدات ایران در برجام مطرح شده. ایران در حال حاضر تعهداتش را طبق مفاد توافق هسته ای لغو کرده ولی همچنان زیر نظر آژانس است و با آن همکاری دارد و در npt  هم مانده است. آن پروسه قبلی تمام شده و حالا کشورما به فکر فرایند دیگری است که حقوق خود را به دست بیاورد.

ایران با باز کردن باب صحبت در مورد خروج از npt امیدوار است که کشورهای غربی امریکا را تحت فشار قرار دهند و تغییری در وضعیت برجام اتفاق افتاده و یا حتی تحریم هایی که از سوی ایالات متحده بر ایران اعمال شده، لغو شوند. چرا که آنچه مشخص است عدم وفاداری غرب به وعده هایی است که قولش را داده بوده و درخواست های ایران برای انجام این وعده ها دور از ذهن نیست.

Submitted by admin on