دنیای اقتصاد: چین اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان پس از امریکاست و در چهار دهه، صدها میلیون نفر از مردم این کشور از فقر مطلق خارج شدهاند. رهبران چین سیستم اقتصادی این کشور را سوسیالیسم با ویژگیهای چینی توصیف میکنند، اما در غرب، این سیستم اقتصادی کاپیتالیسم دولتی توصیف شده است. منظور از کاپیتالیسم دولتی نقش بسیار بزرگ دولت در اقتصاد است.
در این سیستم دولت فعالیتهای اقتصادی انجام میدهد و ابزارهای تولید از سوی شرکتها و نهادهای دولتی سازماندهی و مدیریت میشوند. البته در چین بخش خصوصی آزادیهایی دارد، اما همه تصمیمگیریها از جمله اینکه وامها به کدام شرکتها و بخشها داده شود، مسیر حرکت کلان اقتصادی به چه سمتی باشد و از سوی دولت انجام میشود.
این سیستم برای چین بسیار مفید بوده اما دولت چین در سالهای اخیر در مسیرهایی حرکت کرده که به باور کارشناسان غربی به زیان اقتصادهای اروپایی و آمریکا بوده است. یکی از مسایل مورد اختلاف در مذاکرات تجاری چین و آمریکا همین رویههاست که از دید آمریکا غیرمنصفانه است.
درباره موفق باقی ماندن کاپیتالیسم دولتی در چین قطعیتی وجود ندارد. این سیستم مانند هر سیستم دیگر به رفع نواقص و سازگار شدن با شرایط متغیر درونی و بیرونی نیازمند است و اگر این توانایی در آن وجود نداشته باشد، شکست خواهد خورد. ترامپ در ماههای اخیر برای وادار کردن چین به تغییر رویه و مهار این کشور فشارهایی بر آن وارد کرده و مذاکرات تجاری در جریان است. اما این باور وجود دارد که ریشه اختلافات دو طرف تفاوت در سیستمهای اقتصادی آنهاست و به همین دلیل امکان رفع کامل اختلافات وجود ندارد.
در مطالب حاضر به ویژگیهای سیستم اقتصادی چین، فواید و نقاط ضعف کاپیتالیسم دولتی در این کشور، ریشههای اختلافات امریکا و چین و افق اقتصاد چین اشاره شده است:
- ثبات ادامه دارد؟/ فرانکلی
- رقابت با لیبرالیسم/ استیون راتنر
- عقبگرد در اصلاحات/ رابرت جی.سامئلسون
- دو ابهام بزرگ/ رولاند راجا