کاوه افراسیابی/ پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل
دونالد ترامپ؛ رئیسجمهوری آمریکا با اعلام تصمیم خود مبنی بر خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه، هم خاورمیانه و هم تشکیلات سیاست خارجی ایالاتمتحده را شگفتزده کرد. این تصمیم که به استعفای جیمز متیس؛ وزیر دفاع آمریکا انجامید، با نارضایتی متحدان آمریکا همراه شد و امانوئل مکرون؛ رئیسجمهوری فرانسه، انتقاد شدید خود را از آن ابراز کرد و به ادامه حضور ارتش فرانسه در شرق سوریه وعده داد.
همانطور که انتظار میرفت این تصمیم ترامپ در عمل به وعده کمپینهای انتخاباتی، طیف وسیعی از واکنشها را از مخالفت شدید تا رویکرد میانه و دفاع تمام عیار در پی داشت. مخالفان ترامپ بر مسائلی همچون احتمال ظهور مجدد داعش و لزوم حضور آمریکا در سوریه برای محدود کردن نفوذ ایران تمرکز کردند. رنج علاءالدین در بروکینگز نوشت: بیرون کشیدن نیروها از نظر استراتژیک به ایران کمک میکند و فضای بیشتری برای پیشبرد هدف دیرینه آن در زدن پلی زمینی از تهران تا بیروت فراهم میآورد.
در جبهه دیگر، استفن والت در فارنپالیسی تصمیم ترامپ را «اقدامی درست به شیوهای اشتباه» خواند و به این مساله اشاره کرد که سوریه ارزش استراتژیک زیادی برای ایالاتمتحده نداشته و در اصل یک مسوولیت اقتصادی برای ائتلاف پیروز از جمله روسیه و ایران است.
دیگر کارشناسان مانند رابرت هانتر سوالاتی را مطرح کردند مبنی بر اینکه آیا این تصمیم بخشی از سیاست خارجی گستردهتر در قبال خاورمیانه بوده است؟ پایه و اساس این سوالات هم گزارشها مبنی بر برنامه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و در عین حال پیشبرد مذاکرات با طالبان و همچنین آتشبس در یمن جنگزده بود.
اما تصمیم به خارج کردن نیروها از سوریه بهویژه اگر گزارشها درباره افغانستان هم درست باشد، میتواند نشانهای از ارزیابی میان دوره رئیسجمهوری باشد که شعار «اول آمریکا»یش با تاکتیکهای اعمال فشار علیه متحدان بر سر تقسیم مسوولیت و تصمیمگیریهای آزادانه ورای ناتو و با در نظر گرفتن متحدان منطقهای همچون عربستان سعودی و اسرائیل همراه بوده است. به نظر میرسد ترامپ درحال تغییر ساختار اتحادهای بعد از جنگ جهانی دوم آمریکاست.
بر خلاف آنچه برخی منتقدان سیاست خارجی ترامپ روشهای او را ضد اتحاد یا انزواطلبانه توصیف میکنند، اما تصمیم به خروج از سوریه در حقیقت نوعی بازگشت از الگوهای سیاست خارجی چند دهه گذشته آمریکا است و دوران پس از مداخلهگری را نشان میدهد؛ اینکه آمریکا دیگر پلیس جهان نیست. با این حال، این سیاستگذاری ترامپ با مشکلاتی از جمله تناقض با سیاست اعمال فشار حداکثری علیه ایران و وادار کردن متحدان آمریکا به تن دادن به رژیم تحریمی همراه است.
برخلاف تحلیل خوشبینانه والت، خروج نیروهای آمریکایی از یک منطقه میتواند به معنای برنامه مداخله بیشتر در یک منطقه دیگر باشد و این منطقه دیگر با توجه به شرایط موجود و اقدامهای سیاسی واشنگتن، احتمالا خلیجفارس خواهد بود؛ منطقهای که خطر جنگ تصادفی با ایران را در پی دارد.
دو سناریوی ایالاتمتحده برای ایران
در ارتباط با تصمیم ترامپ به خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه و تاثیر آن بر ایران، دو سناریو- یکی مثبت و یکی منفی- وجود دارد. در سناریوی مثبت، معلوم میشود که تصمیم سوریه مقدمهای برای بازنگری جدی در سیاست خصمانه و یکجانبه علیه ایران در حمایت از مذاکره و مصالحه از طریق تمرکز بر توافقنامههایی همچون آتشبس در یمن، ثبات در افغانستان و عملیات علیه داعش بوده است.
به هر حال، اگر ترامپ حقیقتا بهدنبال طراحی مجدد سیاست خارجی ایالاتمتحده باشد، باید فرصتهایی برای کاهش تنشها با ایران بیابد. البته با توجه به مشاوران کاخ سفید و همچنین بیاعتمادی ایران به ترامپ، چنین اقدامی نمیتواند ساده باشد و به نشانههایی مثبت از هر دو طرف نیاز خواهد بود.
در سناریوی منفی، خروج از سوریه تاکتیکی پیچیده است تا ترکیه را در برابر ایران قرار بدهد و امکان متمرکز شدن ایالاتمتحده روی ایران را فراهم آورد. ترامپ در چنین شرایطی احتمالا درصدد معامله با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه بر سر حضور ایران در سوریه بر خواهد آمد تا ایران را منزویتر کند آنگاه مواجههای نظامی با ایران ترتیب خواهد داد. اینکه در نهایت کدام سناریو به حقیقت میپیوندد را فقط زمان میتواند معلوم کند.
در همین رابطه نیز بخوانید: