به گزارش «دنیای بورس»، دنیای اقتصاد نوشت: دو روز پیش حسن روحانی، رئیس دولت دوازدهم بیان کرد دولت حامی سرمایهگذاران است، که هیچ سرمایهگذار قانونی، نباید احساس ناامنی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کند و البته گفت «سیاهنمایی و عملیات روانی تخریبی در بخش اقتصاد از جمله در بورس و نوسانات ارزی با هدف دلسردی و انفعال بخشی از جامعه سرمایهداران و فعالان اقتصادی است.»
اما در همان روزی که این صحبتها از سوی رئیس دولت مطرح شد، نامهنگاریهایی از تصمیم وزارت صمت دولت، برای کاهش مجدد قیمتهای پایه محصولات فولادی در بورس کالا منتشر شد. این اتفاقها و سقوط شاخص بورس در دو روز گذشته، چند نگاه را در شبکههای اجتماعی به وجود آورده است که در ادامه به مرور آنها میپردازیم:
نگاه اول، نگاه توهم توطئه است.
طرفداران این نگاه میگویند در درون دولت دودستگی وجود دارد. افرادی که چنین نگاهی دارند معتقدند حسن روحانی از همان اسفندماه سال ۱۳۹۸ که مردم را برای سرمایهگذاری به بورس دعوت کرد و چه ماههای بعد از آن که گفت بورس را محکم نگه میدارد و توجه عامه مردم را به این حوزه از سرمایهگذاری جلب کرد، برنامه داشته است.
برنامهای که در این نگاه در چنته حسن روحانی قرار داشته است، حمایت همهجانبه دولت از بورس و سرمایههای مردم بوده است اما دستهای پشت پرده و مافیاها و خیلی چیزهای دیگر که طرفداران این نگاه به آن اشاره میکنند مانع این کار شدهاند. چرا؟ چون میخواستند دولت و شخص حسن روحانی نزد عامه مردم زیر سوال برود.
افرادی که چنین نگاهی دارند به این مساله میپردازند که با کنار هم قرار دادن قطعات پازل سیاستهای اقتصادی و آنچه در بورس گذشته است، میتوان متوجه این مساله شد که هرچه به پایان سال ۹۹ نزدیک میشویم، تلاش میشود سیاستهای اقتصادی دولت در حوزه بورس در بنبست قرار بگیرند و حال بورس از چیزی که هست بدتر شود.
نگاه دوم، نگاه حمایتگر از حسن روحانی، رئیس دولت دوازدهم است. در این نگاه که ترکیبی از نگاه توهم توطئهای هم در آن وجود دارد، این مساله مطرح میشود که حسن روحانی تمام تلاشش را در قامت رئیس دولت کرده است تا سرمایههای مردم در بورس حفظ شود و حتی سود هم بکنند که برای خیلیها این اتفاق هم افتاده است اما آنطور که از شواهد و قرائن برمیآید، حسن روحانی در این راه تنها مانده است.
طبق این نگاه باید از حسن روحانی حمایت کرد و اجازه نداد مافیای قدرتمند، سیاستهای اقتصادی دولت را در حوزه بورس زیر سوال ببرد. عمدتا افرادی که چنین نگاهی مطرح میکنند سمتهای سازمانی دارند یا جزو هواداران بیچون و چرای دولتهای یازدهم و دوازدهم هستند.
نگاه سوم، نگاه انتقادی است. نه انتقاد معمولی، انتقادهای تند و تیز که گریبانگیر دولت و مجموعه سیاستهای اقتصادی آن است. در این نگاه این مساله مطرح میشود که اگر بین اعضای هیات دولت دوازدهم اختلاف نظر وجود دارد، اگر چنددستگی وجود دارد، اگر مافیا و دستهای پشت پرده وجود دارند و خلاصه اگر چنین مسائلی در سیاستهای اقتصادی کشور حاکم است، چرا تاوانش را باید مردم و سرمایههایشان بدهند.
این نگاه عمدتا از سوی مخالفان دولت و افرادی که طی یکی، دو سال گذشته منتقد دولت شدهاند مطرح میشود. در نهایت این نگاه مسالهای که مطرح میکند از این قرار است که نباید جناحبندیها و قدرتنماییها در عرصه سیاسی وارد حوزه بورس که سرمایههای مردم در آن وجود دارد، بشود.
نگاه چهارم، نگاه حمایتگر از مجلس است. نگاهی که بیشتر شبیه ماهیگرفتن از آب گِلآلود است. در این نگاه افرادی که حامی سیاستها و مواضع نمایندههای تازهوارد به بهارستان هستند، سعی میکنند در نوشتهها و مواضع خود دست به دامن نمایندههای مجلس شوند و از آنها میخواهند در نبود سیاست واحد اقتصادی در دولت، حامی سرمایه سهامداران خرد باشند. در این نگاه مساله دیگری هم مطرح میشود و آن هم بزرگنمایی اختلاف در درون دولت است.
اختلافی که دو روز پیش به اعتقاد افرادی که چنین نگاهی دارند به خوبی خودش را نشان داد و آن هم صحبتهای حسن روحانی در رابطه با سیاهنمایی فضای بورس بود درست یک روز بعد از صحبتهای وزیر اقتصاد که ادعا کرده بود بورس و مخصوصا بورس کالا باعث گرانی در جامعه شده است.
نگاه پنجم، نگاه انتخاباتی به ماجرای بورس و اتفاقاتی است که در آن در حال افتادن است. این نگاه تا حدودی تکمیلکننده نگاه اول است. نگاهی که این مساله را مدنظر قرار داده بر این باور است که مجموعه عواملی در تلاش هستند سیاستهای اقتصادی دولت در حوزه بورس را زیر سوال ببرند و آنها را در بنبست قرار دهند.
حالا مطرحکنندههای این نگاه با تکیه بر این نظر، معتقد هستند هرچه به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ نزدیک میشویم، فعالیت گروهی که در این روزها مقابل سیاستهای اقتصادی حسن روحانی میایستند و تلاش میکنند سیاستهای او در حوزه بورس با مشکل مواجه شود، بیشتر میشود.
فعالیتی که هدفش تخریب دولت دوازدهم در ماههای پایانی فعالیتش است و قصد دارد این بار چون سرمایههای عامه مردم درگیر حوزه بورس است، از این موضوع نهایت استفاده را ببرد تا بتواند در جهت منافع جناح مشخصی از آن استفاده کند.
اشارهای که در این نگاه به این موضوع میشود، مواضع و صحبتهای رئیس مجلس شورای اسلامی و برخی نمایندهها درباره بورس و رفتار دولت در این حوزه است.
در این نگاه البته برخی افراد این مساله را مطرح میکنند که با وجود آنچه در بورس در حال رخ دادن است، بیاعتمادی مردم به دولت در حال افزایش است و بعید است گروه روبهروی دولت که در حال استفاده از چنین موقعیتی برای انتخابات ۱۴۰۰ است بتواند موفق عمل کند چون کمترین میزان اعتماد در جامعه وجود دارد.
اما غیر از این نگاهها، مساله دیگری که در میان نوشتهها و عکسالعملهای کاربران شبکههای اجتماعی در چند روز گذشته و در حوزه بورس به چشم میآید، بلاتکلیفی و سرخوردگی آنها نسبت به چنین شرایطی است. به وضوح در بعضی از نوشتهها و اظهارنظرهای سهامداران خرد که در طول ماههای گذشته وارد حوزه بورس شدهاند میشود این گلایهها و انتقادها را دید که سرمایههایشان در یک دعوای جناحی در حال آب شدن است.
نکته دیگری هم که عمدتا دیده میشود ازسوی افرادی است که زمانی جزو مسوولان کشور بودهاند یا فعال حوزه اقتصاد و سیاست هستند مطرح میشود.
این افراد نگران افزایش شکاف اعتماد مردم به دولت هستند. آنها این هشدار را به مسوولان و دیگر مقامات میدهند که بیاعتمادی در حال گسترش در جامعه است و اتفاقی که در حوزه بورس در حال رخ دادن است، ممکن است آسیبهای جبرانناپذیری برای کشور در پی داشته باشد.