2 تحلیل از دورنمای گفت وگوها

رمزگشایی از پیام های جدید | 4 مساله در روابط ایران و عربستان

12:48 - 1400/01/21
ایران و عربستان در چند اخیر سیگنال های جدیدی برای همدیگر ارسال کردند. حالا با رمزگشای از پیام های جدید آیا دورنمایی روشن تر در خصوص مذاکره ایران و عربستان ترسیم کرد.
رمزگشایی از پیام های جدید | 4 مساله در روابط ایران و عربستان

چکیده: در اوج تنش‌های منطقه‌ای میان ایران و آمریکا، تهران و ریاض در اظهار نظرهایی از سوی وزرای خارجه خود از آمادگی برای مذاکره خبر داده‌اند. فیصل بن فرحان وزیر امورخارجه عربستان گفته کشورش از گفت‌وگو با ایران استقبال می‌کند. البته او آغاز گفت‌وگوها را مشروط به تغییر برخی رفتارها کرده است؛ اما محمد جواد ظریف با گوشزد کردن برخی رفتارها به ریاض گفته که ما هیچ پیش شرطی برای مذاکره تعیین نمی‌کنیم. «دنیای اقتصاد» در گزارشی راز و رمز ارسال این سیگنال‌ها را بررسی کرده است.

 

به گزارش «دنیای بورس» به نقل از دنیای اقتصاد، در اوج تنش‌های ایران و آمریکا در خاورمیانه، تهران و ریاض سیگنال‌هایی از تمایل به گفت‌وگو برای تنش‌زدایی را ارسال کرده‌اند. وزرای‌خارجه ایران و عربستان سعودی چهارشنبه هفته گذشته در اظهاراتی از تمایل به مذاکره خبر دادند، اگرچه آن را مشروط و منوط به تغییر برخی عوامل دانسته‌اند. در این گزارش دلایل انعطاف در مواضع عربستان سعودی و دورنمای مذاکرات احتمالی بین دو کشور تحلیل و بررسی شده است.

در همین ارتباط، شاهزاده فیصل بن‌فرحان وزیر امورخارجه عربستان که برای شرکت در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد به داووس سوئیس رفته بود، چهارشنبه گذشته به خبرگزاری رویترز گفت: کشورش از گفت‌وگو با ایران استقبال می‌کند و کشور‌های زیادی پیشنهاد وساطت میان دو کشور داده‌اند و عربستان به همه اینها گفته است که از گفت‌وگو با ایران استقبال می‌کند. بن‌فرحان اما گفت که ریاض به واسطه‌ها اطلاع داده که گفت‌وگو باید زمانی شروع شود که ایران بپذیرد رفتارش را تغییر دهد.

او همچنین گفت که فراهم کردن شرایط گفت‌وگو واقعا بر عهده ایران است. وزیرخارجه عربستان همچنین از اینکه بعد از پاسخ موشکی ایران به آمریکا در عراق، منطقه درگیر تنش‌های بیشتر نشد، ابراز خوشحالی کرد. اگرچه همزمان عادل‌الجبیر وزیر مشاور در امورخارجی عربستان در اظهاراتی متناقض به تکرار ادعاها علیه ایران درخصوص منطقه پرداخت.

اشاره وزیرخارجه عربستان به واسطه‌ها، پاکستان، عراق و همچنین عمان است که از چند ماه گذشته تاکنون مشغول رفت و آمد به تهران و ریاض هستند. در همین خصوص شاه محمود قریشی، وزیرخارجه پاکستان روز جمعه در حاشیه نشست خبری در اسلام‌آباد که هدف آن تشریح سفرهای اخیر خود به تهران، ریاض و واشنگتن بود، به پرسشی درخصوص نشانه‌های مثبت در روابط ایران و عربستان پاسخ داد. او با استقبال از آمادگی تهران و ریاض برای مذاکره افزود: ما خواستار رفع سوء تفاهم‌های احتمالی میان دو کشور برادر ایران و عربستان هستیم.

از سوی دیگر، محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران، چهارشنبه شب و ساعاتی پس از اظهارات همتای سعودی خود، در توییتی به زبان عربی نوشت: «ایران همچنان به گفت‌وگو با همسایگان خود علاقه‌مند است. ما آمادگی خود را برای مشارکت در هر اقدام هم‌افزا برای تامین منافع منطقه اعلام می‌کنیم. ما از هر گامی که امید را به مردم منطقه بازگرداند و ثبات و شکوفایی به ارمغان آورد استقبال می‌کنیم.»

 ظریف همچنین روز جمعه در توییتی نوشت: کشورهای عادی کشتارگاه‌هایشان را به جای کنسولگری جا نمی‌زنند. کشورهای عادی به همسایگانشان حمله نمی‌کنند، باعث ایجاد بحران‌های بشردوستانه نمی‌شوند و از مذاکره سرباز نمی‌زنند. با تمام این اوصاف ما هیچ پیش شرطی برای مذاکره تعیین نمی‌کنیم.

یک روز قبل از اظهارات وزیرخارجه عربستان، محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور ایران، خواستار بهبود روابط با عربستان شده بود. او گفت: «عربستان یک کشور اسلامی است در گذشته روابط خوبی با ریاض داشتیم اکنون نیز معتقدیم که به نفع منطقه است که دولت و ملت دو کشور مشکلات خود را با یکدیگر حل کنیم.»

در این شرایط که دو طرف و به‌خصوص عربستان تا حدی از مواضع پیشین فاصله گرفته و تمایل خود را برای گفت‌وگو نشان داده‌اند، چشم‌انداز مذاکرات احتمالی و شرایط تحقق آن حائز اهمیت است.

 

دلایل انعطاف در مواضع عربستان

انعطاف در مواضع عربستان سعودی و فاصله گرفتن از رویکرد سابق که اوج آن در اظهارات محمد بن‌سلمان ولیعهد سعودی در کشاندن جنگ به داخل ایران در ژوئن ۲۰۱۷ بروز و ظهور یافت را باید ناشی از دو عامل اصلی دانست. عامل اول افزایش سطح تنش بی‌سابقه در خلیج‌فارس و هدف قرار گرفتن پهپاد آمریکایی و در نهایت پایگاه آمریکا در عین‌الاسد بود که ریاض را در یک شوک و بهت استراتژیک فرو برد.

در واقع مقامات سعودی پیش‌بینی نمی‌کردند که ایران تا این سطح بخواهد و بتواند از راه‌ها و ابزارهای مختلف اهدافی را در منطقه مورد هدف قرار دهد. تا پیش از این اتفاق بزرگ، مقامات سعودی ارزیابی دقیق و ملموسی از قدرت نظامی و موشکی ایران و از همه مهم‌تر جدیت مقامات تهران برای نشان دادن یک واکنش تهاجمی نداشتند و عمدتا در محافل خاندانی و درباری خود ایران را ببری کاغذی عنوان می‌داشتند.

دلیل دوم در تغییر این موضع عربستان را باید ناامیدی از راهبرد فشار حداکثری آمریکا و مواضع متغیر ترامپ ارزیابی کرد. در واقع آن خوش‌بینی اولیه از استراتژی فشار بر ایران که در سفر خرداد ماه ۹۶ترامپ به ریاض و دعوت از سران عرب برای شکل‌دهی به یک ائتلاف منطقه‌ای به اوج خود رسید، از چند ماه گذشته تاکنون جای خود را به یک واقع‌بینی ناشی از سرخوردگی داده است. 

مواضع متغیر ترامپ، فقدان یک سیاست منسجم در قبال ایران، تمایل به گفت‌وگو با تهران و عدم ورود به درگیری نظامی با ایران حتی با وجود ساقط شدن پهپاد آمریکایی و حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد، سعودی‌ها را به این جمع‌بندی رسانیده که نباید خود را در کانون تنش‌های تهران و واشنگتن قرار دهند.

در همین خصوص خانم مضاوی الرشید استاد مدرسه اقتصاد لندن و از معارضین سرشناس سعودی در مقاله‌ای با عنوان چرا ریاض باید بی‌طرف بماند در میدل‌ایست‌آی نوشت: «عربستان سعودی همچنان آسیب‌پذیر است و جنگ ایران و آمریکا تنها این آسیب‌پذیری را بیشتر خواهد کرد. از این‌رو عربستان‌سعودی باید در تنش‌های بین آمریکا و ایران که از سال ۱۹۷۹ کلید خورده است و ادامه دارد بی‌طرف بماند و به‌جای حمایت از آمریکا تلاش کند تا با حل اختلافات منطقه‌ای خود با ایران در کوتاه‌ترین زمان ممکن، خطر را برای خود دفع کند.»

از این‌رو این دو عامل نقش مهمی در چرخش حداقل تاکتیکی ریاض در قبال تهران داشته و خود را در اظهارات وزیرخارجه عربستان و تلاش سعودی برای آرام کردن تنش‌ها در یک ماه اخیر نشان داده است. موضوعی که ایران باید از آن بیشترین استفاده را کرده و با تبدیل این سیگنال‌ها به یک طرح مذاکراتی ضمن تنش‌زدایی با ریاض، گسستی را در دنباله‌روی عربستان از سیاست فشار حداکثری ترامپ به‌وجود بیاورد.

 

دورنمای مذاکرات احتمالی

درخصوص دورنمای مذاکرات احتمالی میان ایران و عربستان به‌خصوص پس از اظهارات مقامات رسمی دو کشور درباره باز بودن باب مذاکره باید گفت که این مساله از پیچیدگی‌هایی برخوردار است که صرف اظهارنظر و ارسال پیام توییتری نمی‌تواند دو طرف را به سمت گفت‌وگو هدایت کند.

اولین مساله این است که دو طرف و به‌خصوص طرف سعودی تا چه میزان آمادگی مذاکره جدی با ایران بر سر عوامل تنش زا بین دو کشور را داشته باشند که صرفا در حد اظهارنظر نباشد و نشان از یک تمایل جدی و واقعی به حل‌کردن اختلافات داشته باشد.  به‌خصوص که در هر دو پایتخت دیدگاه‌های بعضا متفاوتی درخصوص روابط دو کشور وجود دارد که هماهنگ کردن آنها خود موضوع بسیار مهمی است که تبدیل به سیگنال‌های متناقض نشود.

مساله دوم به طرح مذاکراتی بر می‌گردد. به این معنی که دو کشور قرار است بر سر چه موضوعاتی گفت‌وگو کنند. آیا صرفا در مورد از سرگیری روابط دوجانبه و بازگشایی کنسولگری و سفارت دو کشور است یا نه بر سر مسائل منطقه‌ای از جمله در یمن قرار است این گفت‌وگوها به‌صورت محدود شروع شود و سپس گسترش پیدا کند. در واقع این طرح مذاکراتی نشان از همان آمادگی و اراده برای حل اختلافات دارد که نبود آن بعید است مذاکرات را تبدیل به یک دستاورد کند.

 مساله سوم این است که دو طرف در میز مذاکره قرار است چه امتیازاتی را به طرف مقابل بدهند که بتواند در چارچوب بازی برد-برد که همواره اعلام می‌شود قرار بگیرد و طرفین را بعد از دو دهه تنش بر سر مسائل منطقه‌ای متقاعد سازد. مساله چهارم و مهم دیگر نقش بازیگران سوم و به‌خصوص آمریکا در این فرآیند است. در واقع عربستان به‌صورت مستقلانه و ناشی از شرایط و اضطرار منطقه‌ای به سمت گفت‌وگو با ایران متمایل شده یا در چارچوب احاله مسوولیت از سوی آمریکا به سمت گفت‌وگو با ایران ترغیب شده است.

اگرچه در شرایط تنش‌ها بین ایران و آمریکا و تمایل واشنگتن برای فشار بر تهران به قصد مذاکره، سخت است بپذیریم که آمریکا به راحتی قبول کند که ریاض از سیاست فشار حداکثری فاصله بگیرد و به سمت مذاکره با تهران حرکت کند. این چهار مساله مهم و در عین حال پیچیده اگر در یک شرایط توازن و همگرایی قرار بگیرند می‌توان به مذاکرات ایران و عربستان در اوج تنش‌های ایران و آمریکا در منطقه و در شرایط کنونی خوش‌بین بود.

اگر چه همچنان باید از سطح این خوش‌بینی کاست و تمایل دو کشور به باز کردن باب گفت‌وگو به‌خصوص از جانب ریاض را ناشی از مدیریت تنش به‌وجود آمده ارزیابی کرد. بر این اساس به نظر می‌رسد تهران و ریاض با مذاکرات بزرگ فاصله زیادی دارند.

  

ارزش راهبردی مدیریت تنش با عربستان

علی‌اکبر اسدی | استادیار روابط بین‌الملل پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی

روابط ایران و عربستان در دهه‌های گذشته با تغییرات مختلفی همراه بوده است. اما روابط دو کشور در طول چندسال اخیر بیشترین سطح تنش را در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه کرده است. تنش‌هایی که به‌رغم ریشه داشتن در عوامل ساختاری و رقابت‌های نوین منطقه‌ای تا حد زیادی از نگاه متفاوت و تهاجمی رهبران سعودی در دوره ملک‌سلمان و همچنین واکنش‌های ایران ناشی شده است.

روابط ایران و عربستان سعودی در طول دهه‌های گذشته با تغییر و تحولات مختلفی همراه بوده است. اما این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که روابط دو کشور در طول چندسال اخیر بیشترین سطح تنش را در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه کرده است. تنش‌هایی که به‌رغم ریشه داشتن در عوامل ساختاری و رقابت‌های نوین منطقه‌ای تا حد زیادی از نگاه متفاوت و تهاجمی رهبران سعودی در دوره ملک‌سلمان و همچنین واکنش‌های ایران ناشی شده است.

در این دوره محمد بن‌سلمان به‌عنوان محوری‌ترین شخصیت سیاسی در ریاض، ضمن نقد رویکردهای محافظه‌کارانه گذشته در قبال ایران خواستار اتخاذ رویکردهای تهاجمی و فعالانه برای مهار ایران و مقابله با نفوذ منطقه‌ای آن شد. فراتر از این بن‌سلمان در چند مصاحبه از لزوم انتقال جنگ به داخل ایران و حتی احتمال وقوع جنگ بین دو کشور تا پانزده سال آتی سخن گفت و به این وسیله نگرش تهاجمی خود را درخصوص ایران آشکار ساخت.

رهبران سعودی در طول این سال‌ها هرگونه گفت‌وگو و تعامل با ایران را رد کرده و ضمن نفی اراده ایران برای هرگونه مذاکره و خطا دانستن رویکرد مذاکراتی در قبال تهران، بر لزوم تغییر اساسی سیاست‌های منطقه‌ای ایران تاکید کردند. اما برخلاف رویکرد تقابلی و غیرتعاملی سعودی‌ها در طول سال‌های پس از ۲۰۱۵، در ماه‌ها و به خصوص روزهای اخیر، مقامات سعودی به آمادگی این کشور برای مذاکره با ایران برای کاهش تنش‌ها و اختلافات بین دو کشور اشاره کرده‌اند.

همچنین دولت ایران چه در چارچوب ابتکاراتی خاص مانند صلح هرمز و چه در قالب اظهارات و موضع‌گیری‌های سیاسی بر ضرورت گفت‌وگو و تعامل کشورهای خلیج‌فارس تاکید کرده و از مذاکرات با ریاض استقبال کرده است. با توجه به این شرایط وضعیت‌های مختلف درخصوص روابط ایران و عربستان و تحولات احتمالی معطوف به گفت‌وگوی بین مقامات دو کشور به پرسشی کلیدی تبدیل شده است. مساله‌ای که نه‌تنها برای مقامات و مردم دو کشور اهمیت دارد، بلکه می‌تواند برای ثبات منطقه‌ای و صلح جهانی نیز پیامدهای قابل توجهی داشته باشد.

به منظور تبیین تحولات احتمالی در روابط عربستان و ایران در دوره پیش رو لازم است به انگیزه‌های دو کشور برای ارسال نشانه‌های مثبت برای گفت‌وگو و بروز تمایلاتی در این خصوص اشاره کرد. برای سعودی‌ها نگرانی از تبعات و هزینه‌های نظامی و امنیتی گسترش تنش‌ها با ایران و ضرورت جلوگیری از بروز جنگ به‌عنوان اصلی‌ترین عامل برای انجام گفت‌وگو با تهران محسوب می‌شود. به‌نظر می‌رسد که دو مولفه کلیدی شامل بروز توانمندی‌های نظامی و امنیتی ایران و محور مقاومت و ارتقای اعتبار نظامی و دفاعی ایران از یکسو و ناامیدی ریاض از حمایت‌های نظامی و امنیتی دولت ترامپ و تضمین امنیت این کشور در هرگونه حادثه امنیتی و نظامی باعث شده رهبران سعودی به تغییر ارزیابی‌های گذشته در مورد ایران پرداخته و تعامل با ایران را به‌عنوان گزینه مناسب‌تری برای فرار از هزینه‌های بیشتر مدنظر قرار دهند. دیدگاه جدیدی که از بروز توان نظامی ایران و محور مقاومت در حوادث امنیتی یک سال اخیر در حوزه خلیج‌فارس، پاسخ موشکی ایران به آمریکا در عین الاسد و همچنین واکنش‌های ضعیف دولت ترامپ در قبال ایران ناشی شده است. ضمن اینکه برای ایران نیز کاهش تنش‌ها با بازیگران منطقه‌ای و افزایش سطح روابط و همکاری‌ با کشورهای منطقه در شرایطی که رویکرد خصمانه و فشارهای سیاسی و اقتصادی واشنگتن افزایش یافته است در اولویت بالاتری قرار گرفته است.

 بنابراین تمایلات و نشانه‌های دو طرف برای گفت‌وگو و کاهش تنش در وهله نخست از شرایط خاص دو کشور در شرایط جدید ناشی شده و به‌عنوان تلاشی برای کاهش هزینه‌ها و ارتقای فرصت‌هایی برای حل‌وفصل اختلافات محسوب می‌شود.

درحالی‌که کاهش و مدیریت تنش‌ها اصلی‌ترین هدف ریاض و تهران برای ارسال نشانه‌های مذاکراتی تلقی می‌شود، نفس گفت‌وگو و برقراری سطحی از روابط و تعاملات سیاسی و دیپلماتیک به‌عنوان اقدامی واقع‌گرایانه می‌تواند به تدریج فضای مناسب تری را برای حل‌وفصل موضوعات کلیدی فراهم سازد. بنابراین درحالی‌که دو کشور هنوز با اختلافات و رقابت‌های مهمی در سطوح مختلف مواجهند و تحولات سال‌های اخیر بر شدت تنش و بی‌اعتمادی بین طرفین افزوده است، شروع گفت‌وگو ولو با پیشرفت‌های اندک در نتایج، می‌تواند روند تخاصمی گذشته را در روابط تا حدی تغییر داده و به ترسیم نقاط جدیدی در روابط بر مبنای اصول همسایگی و جلوگیری از هزینه‌های بیشتر متقابل منجر شود.

بر این اساس هر چند ممکن است به‌دلیل بی‌اعتمادی یا چشم‌انداز ضعیف هرگونه توافق، طرفین هنوز تا حد زیادی بر حفظ ابزارهای قدرت و رویکردهای گذشته تاکید کنند، اما باید پذیرفت که تعدد متغیرهای اثرگذار بر روابط و پیچیدگی‌های موجود، حل‌وفصل اغلب مسائل را دشوار ساخته است و تنها با گذشت زمان و به‌صورت تدریجی می‌توان به دستاوردهایی جدی در روابط رسید. از این‌رو صرف تعامل برای کاهش تنش به‌عنوان گام نخست تغییر رویکردهای خصمانه در روابط از ارزش راهبردی برخوردار است.

اما در مجموع رسیدن به وضعیتی کاملا متفاوت و مثبت در روابط نیازمند بسترهای مختلفی مانند دستیابی به اجماع در سطوح داخلی دو کشور، تصمیم‌گیری‌های راهبردی برای حل‌وفصل مسائل و معامله و امتیازدهی متقابل و همچنین ایجاد ظرفیت‌های لازم بین‌المللی برای همراهی با روند تعاملاتی جدید است. به خصوص اینکه هنوز در سطح داخلی این دو کشور دیدگاه‌های متفاوتی درخصوص تعامل در روابط وجود دارد و در سطح بین‌المللی نیز منافع آمریکا و به‌خصوص رویکرد خصمانه دولت ترامپ در قبال ایران موانعی کلیدی هستند.

با این حال در تحلیل نهایی نیز ولو با فرض غلبه بر مشکلات و موانع و حل سطحی از اختلافات، مولفه‌های ساختاری، اثرگذاری بازیگران جهانی و شرایط پربحران منطقه‌ای باعث خواهد شد تا رقابت برای سال‌ها و دهه‌های متوالی هنوز هم به‌عنوان یکی از مشخصه‌های کلیدی در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی مطرح شود.

 

نقش امریکا در تنش‌زدایی ایران و عربستان

سعید شکوهی | استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی

طی روزهای اخیر، مقامات دیپلماتیک دو کشور عربستان سعودی و ایران تمایل خود را برای مذاکره با طرف مقابل نشان داده‌اند. اظهارات وزرای خارجه دو کشور حاکی از این موضوع است.

مساله تنش‌زدایی منطقه‌ای بین ایران و عربستان یک مولفه بسیار مهم فرامنطقه‌ای به‌نام آمریکا دارد که شاید تاثیرگذارترین مولفه نیز تلقی شود. در ارتباط با نقش و تاثیر آمریکا بر عربستان دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول بر این باور است که عربستان عروسک خیمه‌شب‌بازی آمریکا در منطقه است و اختیار و استقلالی در سیاست خارجی خود ندارد.

وقتی این باور را در کنار استراتژی «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران و نقش حساس ریاض در این استراتژی قرار می‌دهیم، نقش مولفه آمریکا در این تنش‌زدایی بیشتر می‌شود. دیدگاه دوم بر آن است که عربستان بازیگری مستقل است و سیاست‌های خارجی خود را فارغ از فشارهای واشنگتن اتخاذ می‌کند. البته همه‌گیری و باورمندی به دیدگاه اول در ایران بسیار بیشتر از باور به دیدگاه دوم است.

از نظر من، نه این است و نه آن، در عین حال که هم این است و هم آن. به نظر می‌رسد دولتمردان ایرانی و سعودی بعد از مدت‌ها تنش و منازعه، به این نتیجه رسیده‌اند که ناگزیر از مصالحه و گفت‌وگو با همسایه و رقیب ژئوپلیتیک خود هستند. به‌رغم اینکه مقامات عربستان بارها از مقامات آمریکایی خواهان انجام شدیدترین اقدامات از جمله حمله نظامی علیه ایران شده‌اند اما حجم، سرعت، شدت و دامنه تحولات اخیر در منطقه آنان را مجاب ساخته که کنار آمدن با ایران شاید بسی راحت‌تر از مقابله با توان و قدرت منطقه‌ای آن باشد.

از طرف دیگر، رفتارهای به‌شدت ناپایدار ترامپ در قبال متحدان سنتی واشنگتن، از جمله ریاض و غیرقابل‌ پیش‌بینی‌بودن وی سبب شده است که ریاض از اتکای بیش از حد بر واشنگتن دوری جسته و به‌دنبال استقلال نسبی در سیاست و روابط خارجی خود باشد. تمایل به گسترش روابط با مسکو و دیگر بازیگران اروپایی، همزمان با حفظ روابط نزدیک با واشنگتن، خود نشانه بسیار خوبی از این طرز تفکر در میان سیاست‌گذاران سعودی است.

سفر پوتین به ریاض و عقد قراردادهای نظامی و تجاری با آن (پس از سفر ترامپ به این کشور) خود گواه این مساله است که با اینکه ریاض از حساسیت واشنگتن در رابطه با مسکو آگاهی دارد، اما به شکلی عملگرایانه تلاش دارد استقلال نسبی خود را در روابط خارجی حفظ کند.

با توجه به رخدادهای اخیر در روابط ایران و آمریکا، و واکنش‌ها و اظهارات مقامات سعودی، به‌نظر می‌رسد عربستان به این درک رسیده که نه می‌شود کاملا دل به حمایت‌های ترامپ بست و نه می‌شود با تقابل، ایران را منزوی و محصور نگه داشت. قدرت‌نمایی ایران در حمله تلافی‌جویانه به پایگاه آمریکایی در عین‌الاسد عراق و عدم‌پاسخگویی نظامی آمریکا، مقامات کشورهای منطقه را به این نتیجه رساند که اگر کارزار نظامی علیه ایران راه بیفتد، شعله‌های آن تمام منطقه را دربرخواهد گرفت.

از این‌رو، مقامات ریاض فورا ضمن تکذیب آگاهی خود از حمله تروریستی آمریکا به خودروی حامل سردار شهید قاسم سلیمانی و همراهان، خواهان خویشتن‌داری طرفین شدند. ماجرای انفجار نفتکش‌های سعودی، ساقط شدن پهپاد فوق‌پیشرفته آمریکایی توسط ایران، شهادت سردار سلیمانی و تشییع حماسی پیکر وی توسط میلیون‌ها ایرانی و حمله ایران به پایگاه نظامی عین‌الاسد جملگی ریاض را به این نتیجه رساندند که تشدید و تداوم تنش با ایران لزوما  نتیجه مثبتی نخواهد داشت. 

حاصل سخن اینکه هرچند واشنگتن از تنش‌زدایی بین تهران و ریاض استقبال نمی‌کند، اما عربستان سعودی تلاش دارد به‌صورت پراگماتیک مشکلات خود را با ایران طوری مدیریت کند که ضمن جلوگیری از تشدید منازعه با ایران، خشم دولت ترامپ را هم سبب نشود. منوط کردن تنش‌زدایی بین ایران و عربستان به رضایت واشنگتن، تبدیل مساله‌ای منطقه‌ای به بحرانی بین‌المللی است که لزوما سبب نادیده گرفته شدن مولفه‌ها و معادلات منطقه‌ای می‌شود و خواسته‌ها و منافع قدرت‌های برتر را جایگزین منافع و الزامات کشورهای منطقه‌ای می‌کند.