واکنش ایران به توافق خیالی ترامپ: حکایت گندم ری و خرمای بغداد بخوانید | داستان این ضرب المثل چیست؟ + تصویر

12:46 - 1400/01/21
سخنگوی وزارت خارجه ایران به صحبت های برایان هوک درباره چگونگی توافق ترامپ با ایران واکنش نشان داد.
واکنش ایران به توافق خیالی ترامپ: حکایت گندم ری و خرمای بغداد بخوانید | داستان این ضرب المثل چیست؟ + تصویر

به گزارش «دنیای بورس»، عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در توییتر خود نوشت: «رونمایی برایان هوک از به اصطلاح " توافق ترامپ" صرفا نمایش توهمات دیرپا و متصلب آن‌هاست که نشات گرفته از تکبر عمیقا نهادینه شده و حس خودبزرگ بینی است. خوب است از مشاوران زبان فارسی تان بخواهید در مورد "حکایت گندم ری و خرمای بغداد" برای شما توضیح دهند.»

 

حکایت هم از گندم ری جاماند، هم خرمای بغداد

هم از گندم ری جاماند، هم خرمای بغداد اشاره به اشخاصی دارد که از هر طرف می خواهند سود ببرند ولی از دو جهت ضرر می کنند.

روزی روزگاری، در زمانی که اعراب تازه ایران را فتح کرده بودند و دین اسلام تازه وارد ایران شده بود، مسلمانان عرب خیلی دوست داشتند بر ایران که سرزمین آباد و خوش آب و هواتری بود حکومت کنند. در زمان خلفای بنی امیه حکومت ایران زیر نظر حاکمان کوفه و بصره اداره می شد.

یکی از این حاکمان عبیدالله زیاد و دیگری عبیدالله بن ثقفی بود که هرکدام بر بخش هایی از ایران حکومت می کردند. عبیدالله در زمان قیام کربلا به جای خود سعدبن وقاص را حاکم ری اعلام کرد و او را به این دیار فرستاد، چون شهر ری جایی آباد و خوش آب و هوا بود و محصولات کشاورزی خوبی هم داشت، او خیلی خوشحال شد، چون بهترین گندم در آن دوره در شهر ری کشت می شد و مرغوب ترین نان را با آن می پختند.

هنوز سعد بن وقاص به شهر ری نرسیده بود که با بالا گرفتن فجایع کربلا عبیدالله درخواست کمک کرد و او را به کوفه فراخواند. سعدبن وقاص رویارویی با اهل بیت را نپذیرفت. ولی ابن زیاد گفت به شرط اینکه سعد با اهل بیت بجنگد حکومت و فرمانروایی ری را به او بازمی گرداند. سعدبن وقاص که سال ها در انتظار حکومت ری بود و نمی خواست چنین موقعیتی را به این آسانی از دست دهد، تصمیم گرفت به کوفه بازگردد با ابن زیاد صحبت کند و راهی بیابد، تا هم با خانواده ی پیامبر وارد جنگ نشود و هم حکومت ری که سال ها در آرزویش بوده را از دست ندهد.

ابن زیاد نپذیرفت، سعد بن وقاص مجبور شد که یکی را انتخاب کند و او حکومت ری را پذیرفت ولی پیکار با اهل بیت پیامبر هم کار آسانی برایش نبود. سعد با سپاه خود وارد دشت کربلا شد و در آنجا اردو زد. تصمیم گرفت شبی با معاونینش به دیدار امام حسین (علیه السلام) برود. امام با او صحبت کرد و او را از جنگ نهی کرد. عمر سعد جواب داد: من چاره ای جز جنگ ندارم. اگر نجنگم ابن زیاد خانه و زندگی مرا در ری از بین می برد. امام قول دادند، ضرر و زیان احتمالی او را جبران کنند. ولی درنهایت سعد بن وقاص نپذیرفت از حکومت بر ری دست بکشد. امام فرمودند: تو از گندم ری هیچ بهره ای نمی بری.

بعد از این مذاکرات سعدبن وقاص به اردوگاه خود بازگشت و درنهایت بعد از واقعه ی کربلا سعد بن وقاص به هیچ یک از آرزوهایی که به دنبالشان وارد جنگ شده بود نرسید، چون بعد از چند سال به دستور مختار ثقفی که به خونخواهی امام و یاران مظلومش قیام کرد خودش و فرزندش به قتل رسیدند.

از آن به بعد به کسی که به طمع بدست آوردن سود و مقامی دست به کار ناشایستی بزند اما به  آرزویش نرسد گفته میشود که هم از گندم ری جا ماند هم از خرمای بغداد.