چرا چالشهای اصلی اقتصادی ایران در دهههای گذشته، حل نشده و تنها شکل ظاهری آن تغییر یافته است؟ در حوزه سیاستهای پولی، مساله تورم هنوز بهعنوان یک مساله مبهم وجود دارد. در حوزه سیاست ارزی، انرژی و منابع بسیاری صرف کنترل نوسانات مقطعی میشود. در حوزه سیاستهای مالی، فقدان یک قاعده مالی مشخص، باعث سلطه این سیاستها بر بخش پولی شده است.
در کنار این موارد، هدفگذاری سیاستی در این بخشها منحرف شده است. در کنترل نرخ تورم، به جای بهرهگیری از سیاست پولی مناسب از سیاست ارزی و از سیاست پولی برای ایجاد اشتغال یا پوشش کسری بودجه استفاده میشود. همچنین عمده منابع در سیاست مالی، صرف هزینههای جاری بودجه میشود.
این مجموعه زنجیروار باعث شده که نهتنها برای مسائل اقتصادی ایران، راهحل مشخصی وجود نداشته باشد، بلکه این مسائل در هر دوره تکرار شود. مجموعه این موارد تایید میکند که سیاستگذار اقتصادی در یک تله ذهنی قرار دارد و مادامی که از این تله عبور نکند، چالشهای اقتصاد ایران باقی خواهد ماند.
سیاستگذار باید از تله نرخگذاری دلاری و کنترل تورم با نرخ ارز، عبور کند؛ از سیاستهای پولی، برای کنترل تورم بهره ببرد و مهمتر از همه، یک قاعده مالی مشخص و پیشبینیپذیر طراحی کند.
ادامه این تحلیل را در «دنیای اقتصاد» اینجا دنبال کنید.
در همین رابطه بخوانید: شلیک بیصدا