مقاله برنده نوبل اقتصادی در مورد اقدامات رییس جمهور آمریکا

رفتارشناسی اقتصادی ترامپ

05:19 - 1400/01/18
جورف استیگلیتز استاد دانشگاه کلمبیا و برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱، در مقاله‌ای به بررسی سیاست‌های ترامپ در زمینه اقتصادی و نقاط تاریک این تصمیم‌ها در فضای بین‌المللی پرداخته است. در این گزارش ضمن بررسی ماهیت وعده‌های انتخاباتی ترامپ گریزی به یکی از مهمترین تصمیم‌ها و وعده‌های انتخاباتی وی در مورد برجام خواهیم زد.
رفتارشناسی اقتصادی ترامپ

تمرکز بر وعده‌های انتخاباتی و دوئل با چین

کشمکش میان ایالات متحده آمریکا و چین در زمینه فولاد، آلومینیوم و سایر کالاها از جمله دستاوردهای رییس جمهور آمریکا بود که منجر به ناامیدی تجارت چندجانبه و نیز سازمان تجارت جهانی، به عنوان نهادی برای داوری در خصوص مناقشه‌های تجاری شد.

قبل از وضع تعرفه واردات بر بیش از ۱۳۰۰ نوع از کالاهای چینی با ارزش تقریبی ۶۰ میلیارد دلار در سال، تعرفه‌های فراگیر ۲۵ و ۱۰ درصدی، با توجیه امنیت ملی، به ترتیب بر فولاد و آلومینیوم  توسط ترامپ اعمال شد. ترامپ در واقع این تعرفه‌ها را بر بخش کوچکی از بازار واردات فولاد - که قیمت آن در سطح جهانی تعین شده - اعمال کرده است. در حالی که این اقدام به عنوان یک تهدید استراتژیک موفقیت‌آمیز بود، اکثر افراد حرفه‌ای به لحاظ رفتار عقلایی نسبت به آن مشکوک هستند. اما در حال حاضر، ترامپ ادعای امنیت ملی خود را با مستثنی کردن بخش بزرگی از صادرکنندگان فولاد به آمریکا زیر پا گذاشته است.

برای مثال، کشور کانادا، به عنوان یک نمونه از معاهدات به رسمیت شناخته شده و موفقیت‌آمیز قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی، دارای تهدید جدی‌ست؛ مگر اینکه به خواسته‌های آمریکا پاسخ دهد. اما در این خصوص مجموعه‌ای از کالاهای دیگر مانند الوار(چوب)، شیر و ماشین نیز مرتبط می‌شوند. آيا واقعا ترامپ برای دستیابی به یک توافق بهتر جهت حفظ منافع ملی آمریکا، این محرک‌های کوچک در تجارت آمریکا-کانادا را قربانی خواهد کرد؟ یا شاید ادعای امنیت ملی همانطور که وزیر دفاع ترامپ مطرح کرد اساسا جعلی‌ست و مانند اکثر مسایل مربوط به ترامپ، این موضوع نیز دارای اشکال است؟

بازارگرمی روی اتفاقات تاریخ مصرف گذشته

مانند اغلب موارد مشابه، به نظر می‌رسد ترامپ بر مشکلات قدیمی و تاریخ مصرف گذشته متمرکز شده است. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در گذشته‌ای نه چندان دور ترامپ در خصوص دیوار مرزی و مهاجرت از مکزیک صحبت به میان آورد؛ در حالی که در آن زمان نرخ مهاجرت از مکزیک به آمریکا به نزدیکی صفر رسیده بود. از سوی دیگر درست هنگامی که وی از کاهش نرخ یوان چین در بازارهای ارزی انتقاد می‌کرد، دولت چین در حال حمایت از ارز داخلی خود بود.

به همین شکل ترامپ برنامه اعمال تعرفه‌های وارداتی بر فولاد را در حالی اتخاذ کرد که قیمت فولاد رشد ۱۳۰ درصدی را تجربه کرده‌است و  به این ترتیب به تلاش چین برای کاهش ظرفیت مازاد کمک می‌کند. اما اقدامات ترامپ بی مورد نیست. او همزمان با تحریک احساسات عمومی، منافع متحدان کلیدی ایالات متحده را تامین می‌کند. بدتر از همه این است که اقدامات وی با سیاست محض تحریک می‌شوند. او مشتاق است که در پایگاه انتخاباتی خود قدرتمند و در فضای رقابتی بی‌رقیب جلوه کند.

حتی اگر هیچ اقتصاددانی به عنوان مشاور برای ترامپ وجود نداشته باشد، او باید بداند وجود کسری تجاری چندجانبه از کسری تجاری دوجانبه با هر کشوری موضوعیت بیشتری دارد. کاهش واردات از چین به تولید شغل در آمریکا منجر نمی‌شود؛ بلکه به افزایش هزینه‌ها برای مردم عادی آمریکا منجر شده و در بنگلادش، ویتنام و دیگر کشورهایی تولید شغل خواهد کرد که اقداماتی برای جایگزینی بازار واردات آمریکا از چین کرده‌اند. در موارد اندکی که تولید برای آمریکا دارای بازدهی‌ست، تقریبا ایجاد شغل در مناطق صنعتی ایالات متحده را شاهد نخواهیم بود. در عوض، این محصولات احتمالا توسط روبات‌هایی تولید می‌شوند که در مراکز پیشرفته مانند هر جای دیگر قرار دارند.

ترامپ می‌خواهد مازاد تجارت دوجانبه آمریکا با چین را به میزان ۱۰۰ میلیارد دلار کاهش دهد که این امر می‌تواند با فروش ۱۰۰ میلیارد دلاری نفت و گاز آمریکا به چین محقق شود. چه چین خریدهای خود را از دیگر نقاط جهان کاهش دهد یا به سادگی نفت و گاز آمریکا را در نقاط دیگر به فروش برساند، تاثیر آن بر اقتصاد جهانی و ایالات متحده اگر صفر نباشد، بسیار اندک خواهد بود. بنابراین اگر بخواهم رک و پوست کنده بگویم، تمرکز مطلق ترامپ بر کسری تجاری دوجانبه با چین احمقانه است.

احتمال می‌رود چین پاسخ وضع تعرفه از سوی ترامپ را با تهدید به وضع تعرفه از سوی خود جواب دهد. این تعرفه‌ها بر کالاهای آمریکایی در سطح وسیعی از بخش‌های تولید اثرگذار خواهد بود؛ اما تاثیر آن در مناطقی که از حمایت ترامپ برخوردارند ناچیز است.

واکنش چین محکم و در عین حال قابل اندازه‌گیری است و هدف آن اجتناب از تشدید رعب و وحشت در مقابل قلدری‌ست که فقط به حمله می‌اندیشد. این امیدواری وجود دارد که در چنین شرایطی دادگاه‌های ایالات متحده یا جمهوری‌خواهان به مساله ورود کنند ]عبارت «افسار ترامپ را به دست گیرند» در متن آمده است[ . اما پس از آن، حزب جمهوری‌خواه، در همبستگی با ترامپ، به نظر می‌رسد به تعهد دیرینه خود در رابطه با «تجارت آزاد» پایبند نباشد؛ همانند چند ماه پیش که تعهد پیشین خود در مورد «احتیاط مالی» را فراموش کرد.

خطری بزرگ به نام چین

به طور گسترده‌تر، حمایت از چین در ایالات متحده و اتحادیه اروپا به دلایل مختلف کاهش یافته است. علاوه بر ضربه خوردن شهروندان آمریکایی و اروپایی از ضد صنعتی شدن کشورهای‌شان، واقعیت این است که چین هم دیگر آن معدن سابق برای شرکت‌های آمریکایی نیست. با رقابتی‌تر شدن کارخانجات تولیدی چینی، دستمزدها و فضای کسب و کار در این کشور ارتقا یافته و به سطح استاندارد خوبی رسیده‌است. در عین حال چین درهای بازارهای مالی خود را همزمان با افزایش نارضایتی سرمایه‌گذاران وال استریت، به صورت تدریجی باز می‌کند. در حالی که ترامپ ادعای موهوم حمایت از کارگران صنعتی آمریکا را دارد، برندگان واقعی فرآیند مذاکرات "موفق" – که منجر به ترغیب چین برای باز کردن هرچه بیشتر بازارهای مالی و بیمه می‌شود- سرمایه‌گذاران وال استریت و نه کارگران هستند.

درگیری‌های تجاری اخیر نشان می‌دهد که تسلط آمریکا در مناسبات جهانی از دست رفته‌است. از 25 سال پیش و زمانی که چینِ فقیر و در حال توسعه شروع به افزایش تجارت خود با غرب کرد، افراد بسیار اندکی تصور می‌کردند که این کشور به عنوان یک غول صنعتی در جهان مطرح شود. در حال حاضر چین از نظر تولید، پس‌انداز، تجارت و حتی تولید ناخالص ملی در شرایط برابری قدرت خرید (PPP)، از آمریکا پیشی گرفته است.

در سوی دیگر موضوع نگران کننده برای کشورهای پیشرفته، احتمال قریب‌الوقوع ربودن گوی سبقت از سوی چین در رقابت تکنولوژیکی‌ست. چین می‌تواند به عنوان لیدر یکی از کلیدی‌ترین صنایع آتی به نام هوش مصنوعی بدل شود. هوش مصنوعی بر پایه داده‌های کلان و دسترسی به اطلاعات، اساسا به عنوان یک مساله سیاسی مطرح می‌شود که به موضوعاتی چون حریم خصوصی، شفافیت، امنیت و قوانینی که رقابت اقتصادی را شکل می‌دهد، گره می‌خورد.

اتحادیه اروپا بر خلاف چین حساسیت ویژه‌ای در مورد رعایت حریم اطلاعات شخصی دارد و این موضوع می‌تواند برتری ویژه چین نسبت به دیگر کشورهای پیشرفته در زمینه هوش مصنوعی باشد.  مزیت در هوش مصنوعی با گسترش در بخش تکنولوژی به صورت بالقوه‌ای در تمام بخش‌های اقتصادی یک کشور تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین به شدت نیازمند توافق‌هایی هستیم که به وضع استانداردهای جهانی در رابطه با هوش مصنوعی و سایر تکنولوژی‌های در حال توسعه منجر شود.

در سال‌های پیش رو نیاز به ایجاد یک نظام تجارت جهانی منصفانه بین کشورها با تفاوت‌های اقتصادی، تاریخی، فرهنگی و ترجیحات اجتماعی کاملا احساس می‌شود؛ در حالی توجه دنیا به توئیت‌های ترامپ معطوف شده و تلاش بر این است تا از اثرات جانبی آن جلوگیری شود، حرکت دنیای واقعی و چالش‌های اساسی آن به سمت ناکجاآباد، خطر اصلی دوران ترامپ است.

برجام چه می‌شود؟

مقاله استیگلیتز به اتمام رسیده اما سوال مهم برای فعالان بازار سرمایه و شاید تمام مردم ایران این است که نحوه برخورد ترامپ با برجام چگونه خواهد بود. همانطور که در مقاله اشاره شد، ترامپ به هر نحو علاقمند به اجرای تمام وعده‌های انتخاباتی خود است. وی بارها با اشاره به بد بودن توافق هسته‌ای با ایران به برهم زدن یا اصلاح جدی این معاهده بین‌المللی اشاره کرده‌است. همانطور که در این اظهارات مشخص است، حرکت به سوی اصلاح برجام از منظر تمایل طرفین اروپایی به حفظ برجام و بروز تبعات منفی خروج کامل و یکطرفه از این معاهده هزینه‌های ناشناخته‌ای را بر تیم ترامپ وارد خواهد آورد و اعمال فشارهای بیشتر برای سربلند شدن هرچند ظاهری ترامپ در این رویداد یک معامله برد-برد محسوب می‌شود. از آنجایی که مردم آمریکا نیز تمایل چندانی به بازگشت تهدیدهای ناشی از خروج این کشور از برجام ندارند، فشار افکار عمومی نیز در این فرآیند کمتر متوجه تیم اجرایی و شخص ترامپ خواهد شد. بنابراین با تمام ملاحظات برشمرده شده احتمال اضافه شدن بندهای محدودیت‌زا و ادامه روند قبلی در برجام بسیار بیشتر از انجام یک حرکت انتحاری با تبعات ناشناخته است.