دنیای بورس-بهزاد بهمننژاد: شاید کمتر کسی تصور میکرد دلاری که سال گذشته در همین دوره زیر 3800 تومان معامله میشد یا سکهای که در کانال 1200 هزار تومان معامله میشد با جهشی کمسابقه طی چند ماه گذشته به رکوردهای تاریخی برسند. به طوری که دلار در سال جاری با صعودی چشمگیر به کانال 7000 تومانی نزدیک و سکه در مرز 2400 هزار تومان معامله شود. این روند حتی در سایر بازارهای سرمایهای نظیر مسکن و خودرو نیز تا حدی قابل رصد است.
حال میتوان سه پرسش مهم مطرح کرد: نخست آنکه چه چیز باعث این روند میشود؟ دوم اینکه وضعیت کنونی تا کجا ادامه مییابد؟ و در نهایت آیا امکان دارد بورس به عنوان آینه اقتصاد کمتر از 10 درصد بازدهی از ابتدای سال ثبت کند؟
شاهکلید جهشهای قیمتی
هرچند عوامل مختلفی در هر بازار برای رشد قیمتها مطرح میشوند، اما این روندهای دستهجمعی باید یک دلیل در فضای کلان داشته باشد. بنابراین، بهانههایی مانند نگرانیهای برجامی، مشکلات صرافیهای امارات و نیاز به چرخش روند پس از چند سال رکود نمیتوانند پاسخگوی وضعیت امروز بازارها باشند. به این ترتیب میتوان جهش بیش از 200 درصدی نقدینگی از سال 92 را شاهکلید وضعیت فعلی بازارها دانست. جایی که عرضه پول در کشورمان به صورت تساعدی افزایش یافته و در مقابل رشد عرضه کالاها و درآمدهای صادراتی به هیچ وجه چنین شتابی نداشتهاند. در واقع یک طرف معادله رشد بسیار سریعتری نسبت به سمت دیگر داشته و طبیعی است که ارزش ریال رو به کاهش بگذارد.
با تعدیل ارزش تومان نه تنها نرخ دلار افزایش مییابد، بلکه به دلیل نیاز به برقراری تعادل در قیمتهای نسبی، سایر کالاها نیز روند صعودی میگیرند. بنابراین، سکه که به طور مستقیم بر اساس دلار ارزشگذاری میشود در کنار بازار مسکن، خودرو و سایر کالاها افزایش قیمت را تجربه میکنند.
انتظارات تورمی در خط پایان؟
به عنوان پرسش دوم باید دید تا چه حد اثر رشد نقدینگی در اقتصاد تخلیه شده است. بررسیهای «دنیای بورس» نشان میدهد مقدار دلاری نقدینگی در اقتصاد رو به کاهش است. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میشود اواخر سال گذشته، ارزش نقدینگی کشورمان بر اساس دلار به بیش از 350 میلیارد دلار رسیده بود. این در حالی است که چنین رشدی به لحاظ واقعی در تولید و رفاه اقتصادی طی این سالها رخ نداده است. همین وضعیت باعث شد تا نرخ دلار افزایشی شود و میزان نقدینگی دلاری با واقعیت اقتصاد کشورمان متناسب شود.
با توجه به اطلاعات موجود و در نظر گرفتن نرخ دلار 7000 تومانی در بازار غیررسمی، مقدار نقدینگی دلاری در کشور به کمتر از 250 میلیارد کاهش یافته است. رقمی که نسبت به سالهای اخیر غیرمنطقی نیست و میتوان انتظار داشت از این به بعد به شرط تداوم رشد اقتصادی فعلی، نیازی به تعدیل جدی ارزش ریال نباشد. بر اساس این تحلیل میتوان نتیجه گرفت بازارهایی نظیر ارز، سکه و مسکن که به دلیل عدم توازن رشد نقدینگی و رشد اقتصادی با جهش قیمتی مواجه شده بودند، اکنون پتانسیل زیادی به لحاظ اقتصادی برای رشد ندارند.
با این حال یک عامل غیراقتصادی به نام برجام وجود دارد که میتواند این معادلات را تا حدی تغییر دهد. زمانی که انتظارات عمومی به دلیل نااطمینانیهای سیاسی در جهت افزایش قیمتها باشد، ممکن است حتی معادلات اقتصادی نیز متاثر شوند. بنابراین، عاملی که میتواند موج صعودی جدیدی را در بازارهای مزبور ایجاد کند تشدید عدم قطعیتهای اینچنینی از جمله تحریم است. مسالهای که میتواند منجر به تغییراتی در عرضه و تقاضای درآمدهای ارزی کشور شود. اما بر مبنای مشاهدات فعلی از حمایت سایر کشورهای حاضر در برجام، نباید از این مساله چندان نگران بود و شاید دیگر نتوان اهرم پرفشاری برای صعود قیمتها در بازارهای یادشده پیدا کرد.
جایگاه بورس در رالی 97
حال پرسشی که مطرح میشود آن است که آیا بورس که به تازگی توانسته طی چند روز خود را از زیان خارج کند و به کمتر از 10 درصد بازدهی از ابتدای سال برسد از این رالی بازارها عقب میماند یا خیر. برای پاسخ به این پرسش باید از دو زاویه به مساله نگاه کنیم. نکته اول آنکه برای یک سرمایهگذار نقطه شروع سرمایهگذاری اهمیت دارد و نه کارنامهای که بازارهای مختلف ثبت کردهاند. بنابراین و با توجه به آنکه به نظر میرسد دامنه رشد سایر بازارها محدود شده است، اکنون میتوان به سهام نگاه تازهای داشت.
اما دومین نکته قابل توجه، تحلیل اثر تحولات اقتصادی اخیر بر بازار سهام است. جمله «بورس آینه اقتصاد است» صرفا یک کلیشه تبلیغاتی نیست، بلکه واقعیتی است مبنی بر آنکه هر چه در اقتصاد رخ بده اثرات خود را در بورس منعکس خواهد کرد. شرکتهای فعال در بورس تهران نمونهای قابل قبول از کلیت فضای اقتصادی است، در نتیجه زمانی که متغیرهای کلان اقتصاد و به طور خاص انتظارات تورمی و نرخ دلار تغییر میکنند، طبیعی است که بنگاههای بورسی نیز از این ماجرا متاثر میشوند. به این ترتیب رشد نرخ دلار که به عقیده کارشناسان روانی و قابل برگشت نیست، طبیعتا بر شرکتهای بورسی اثرگذار خواهد بود.
بر این اساس، شرکتهایی که فروش صادراتی (بر اساس نرخ دلار دارند) به طور مستقیم از افزایش نرخ ارز بهرهمند میشوند. همچنین سایر شرکتها با توجه به افزایش ارزش جایگزینی و انتظارات تورمی با اقبال مواجه میشوند. به عبارت دقیقتر، حتی اگر شرکتی فروش صادراتی نداشته باشد از دو منبع با افزایش تقاضا همراه میشود. نخست آنکه با رشد نرخ دلار هزینه ساخت مجدد یک شرکت یا همان ارزش جایگزینی افزایش مییابد و در نتیجه ارزانتر بودن سهام از آن ارزش جایگزینی باعث اقبال سرمایهگذاران به آن نماد میشود. دومین مساله نیز به قیمتهای نسبی در اقتصاد برمیگردد که باعث میشود با رشد بهای کالاهای صادراتی، سایر محصولات نیز متناسب با آنها افزایش پیدا کنند. مسالهای که به نوعی انتظارات تورمی را شامل میشود. با در نظر گرفتن این مسائل، قیمتها در بورس تهران آمادگی لازم برای تطابق با فضای اقتصادی کشور را دارند. موضوعی که این روزها مورد توجه فعالان اقتصادی قرار گرفته است. به این ترتیب میتوان پیشبینی کرد که آینده بورس در میانمدت بهتر از سایر بازارها خواهد بود و حتی در رالی سال 97 آمادگی سبقت از سایر رقبا نیز فراهم است.