استراتژی امریکا در قبال ایران به روایت پمپئو

09:57 - 1400/01/21
مایک پمپئو در مطلبی که در نشریه فارن افرز به چاپ رسانده چگونگی استراتژی کنونی ایالات متحده امریکا در قبال ایران را اعلام کرد.
استراتژی امریکا در قبال ایران به روایت پمپئو

دیپلماسی ایرانی: مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در مطلبی که در نشریه «فارن افرز» منتشر شد به تشریح استراتژی واشنگتن در قبال تهران پرداخت و ضمن مطرح کردن ادعاهای پیشین علیه ایران نوشت که دونالد ترامپ نمی‌خواهد کشورش را درگیر یک تقابل نظامی بلندمدت دیگر کند بلکه وی مایل به گفت‌و‌گو با دشمنان سرسخت ایالات متحده است.

پایان جنگ سرد، تفکر جدیدی میان سیاست‌گذاران و تحلیلگران درباره بزرگ‌ترین چالش‌های امنیت ملی ایالات‌متحده به وجود آورد. ظهور القاعده، مجرمان سایبری و دیگر نهادهای خطرناک به معنای وجود تهدید از سوی مهره‌هایی غیردولتی به‌حساب می‌آیند؛ اما تهدید دولت‌های سرکش که هنجارهای بین‌المللی را به چالش می‌کشند و به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی احترام نمی‌گذارند و علیه امنیت مردم آمریکا، متحدان و شرکای ایالات‌متحده و سایر کشورهای جهان عمل می‌کنند نیز همچنان وجود دارد.

از جمله این نظام‌های سرکش، کره‌شمالی و ایران هستند. آن‌ها اقدام‌های زیادی علیه صلح بین‌المللی انجام داده‌اند، اما مهم‌ترین مساله درباره آن‌ها این است که برای چند دهه با نقض ممنوعیت‌های بین‌المللی، برنامه تولید تسلیحات هسته‌ای را پیش برده‌اند. به‌رغم تلاش‌های واشنگتن در زمینه دیپلماسی، پیونگ‌یانگ سیاستمداران ایالات‌متحده را با یک‌سری موافقت‌نامه‌های نقض شده کنترل تسلیحاتی مواجه کرد که این مساله به دوران ریاست‌جمهوری جورج دبلیو بوش باز می‌گردد.

کره‌شمالی به برنامه تسلیحات هسته‌ای و برنامه موشک‌های بالستیک خود ادامه داد تا جایی که در زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری، باراک اوباما به او گفت که این مساله بزرگ‌ترین چالش امنیت ملی او خواهد بود. در مورد ایران هم توافقی که توسط دولت اوباما و در سال ۲۰۱۵ حاصل شد، یعنی برجام، به جاه‌طلبی‌های هسته‌ای این کشور پایان نداد. در حقیقت، چون ایران می‌دانست که دولت اوباما محافظت از این توافق را در اولویت قرار می‌دهد، برجام به نوعی معافیت از مجازات در ارتباط با دیگر اقدام‌های نظام ایران تبدیل شد.

این توافق همچنین مقادیر زیادی پول در اختیار ایران قرار داد که به بودجه‌ای برای این کشور در حمایت از گروه‌های دوست در خاورمیانه تبدیل شد بدون اینکه عواقبی برای ایران داشته باشد؛ این بودجه همچنین ثروت را در اختیار نظامی قرار داد که سعی داشت انقلاب خود را به خارج از کشور صادر کند.

این مساله که تهدیدهای کره‌شمالی و ایران در دوران پس از جنگ عراق افزایش یافته، شرایط را برای مواجهه با آن‌ها پیچیده‌تر کرده است؛ آمریکایی‌ها به هزینه‌های یک تعهد نظامی طولانی مدت به اسم حفاظت در برابر سلاح‌های کشتار جمعی، بدبین هستند و حق دارند. با توجه به مشکلات جنگ عراق و با توجه به اینکه ثابت شده که توافق‌های پیشین برای محدودسازی تهدیدهای کره‌شمالی و ایران کافی نیستند، مشهود بود که برای متوقف کردن این نظام‌ها از آسیب رساندن (به منافع آمریکا) به اقدام‌های دیپلماتیک جدیدی نیاز است. در چنین شرایطی دونالد ترامپ روی کار آمد و به‌رغم همه نگرانی‌ها در واشنگتن، شیوه او در زمینه تعاملات بین‌المللی و دیپلماسی او بر پایه رویکردی است که به ایالات‌متحده در مواجهه با نظام‌های سرکش برتری می‌دهد.

دکترین ترامپ

رییس‌جمهوری ترامپ چه در کمپین‌های انتخاباتی و چه در کاخ سفید، همواره درباره نیاز به رهبری جسورانه آمریکایی برای در اولویت قرار دادن منافع امنیتی ایالات‌متحده، شفاف سخن گفته است. این رویکرد خلاف «هدایت از پشت‌سر (ایفای نقش رهبری تنها در صورت لزوم)» دولت اوباما است. رویکرد دولت اوباما، کره‌شمالی را به تهدیدی بزرگ‌تر از همیشه تبدیل کرده و در بهترین حالت، تلاش‌های ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای را به تعویق انداخته و در عین حال سبب شده است نفوذ جمهوری اسلامی افزایش یابد.

امروز، کره‌شمالی و ایران هر دو دریافته‌اند که ایالات‌متحده بدون توجه از فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده آنها نخواهد گذشت. کمپین اعمال فشار چندجانبه آمریکا علیه کره‌شمالی همراه با اظهارات واضح رئیس‌جمهوری درباره اینکه ایالات‌متحده در صورت نیاز با استفاده از ارتش از منافع خود محافظت می‌کند، شرایط را برای گفت‌وگو مهیا کرد و به نشست رئیس‌جمهوری ترامپ و کیم‌جونگ‌اون رهبری کره‌شمالی در سنگاپور انجامید که با تعهد به خلع‌سلاح هسته‌ای همراه بود.

کره‌شمالی پیش‌تر هم چنین تعهداتی را مطرح کرده، اما این اولین بار است که یک رهبر در برابر رهبری دیگر به خلع‌سلاح هسته‌ای متعهد می‌شود. رویکرد رئیس‌جمهوری ترامپ سبب شد مساله‌ای که برای مدت‌های طولانی سیاست‌گذاران را آشفته خاطر کرده بود، به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز حل‌وفصل شود.

دولت ترامپ در ارتباط با دولت ایران هم کمپین «اعمال فشار حداکثری» را پیش می‌برد که برای کاهش درآمدهای نظام ایران طراحی شده است. رئیس‌جمهوری ترامپ نمی‌خواهد ایالات‌متحده را گرفتار یک درگیری نظامی بلندمدت دیگر در خاورمیانه یا هر منطقه دیگری کند. او آشکارا از عواقب وحشتناک حمله ۲۰۰۳ به عراق و مداخله ۲۰۱۱ در لیبی انتقاد کرده است. ممکن است برخی نگران وارد شدن ایالات‌متحده به یک جنگ دیگر باشند، اما واضح است که آمریکا رئیس‌جمهوری دارد که اگرچه بیمی از استفاده از قدرت نظامی ندارد، اما تمایلی هم به آن ندارد.

نیروی قاطع نظامی همواره برای حفاظت از مردم آمریکا آماده خواهد بود، اما نباید اولین گزینه باشد. یکی دیگر از جنبه‌های مهم دیپلماسی رئیس‌جمهوری ترامپ تمایل او به گفت‌وگو با دشمنان سرسخت ایالات‌متحده است. همان‌طور که او در ماه جولای گفت، دیپلماسی و تعامل بر درگیری و خصومت ارجحیت دارد. رویکرد او در قبال کره‌شمالی نمونه خوبی در این زمینه است: دیپلماسی او با کیم‌جونگ‌اون تنش‌ها را که درحال افزایش بود، از بین برد.

آنچه تمایل رئیس‌جمهوری به تعامل را تکمیل می‌کند، غریزه او در تشخیص معاملات بد است. درک او از اهمیت اهرم فشار در مذاکره احتمال حصول توافق‌های بدی مانند برجام را از بین می‌برد. توافق آتی با کره‌شمالی از هر جهت به برجام برتری خواهد داشت چون ما اهداف خود را «غیرهسته‌ای کردن نهایی و قابل تایید شبه‌جزیره کره» اعلام کرده‌ایم و رهبر کره‌شمالی هم با آن موافقت کرده است. «نهایی» به این معنا است که دیگر هیچ‌گاه احتمال از سرگیری برنامه تسلیحات کشتار جمعی و موشک‌های بالستیک توسط کره‌شمالی وجود نخواهد داشت و این چیزی است که برجام کم دارد.

تهدید ایرانی

تعهد رئیس‌جمهوری ترامپ به حفظ امنیت مردم آمریکا، همراه با خودداری او از استفاده غیر ضروری از نیروی نظامی و تمایلش به مذاکره با دشمنان، چارچوبی جدید برای مقابله با نظام‌های سرکش فراهم آورده است و امروز، هیچ نظامی بیش از ایران خصوصیات یک نظام سرکش را ندارد. از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ همین‌گونه بوده است و این یعنی در حدود ۴ دهه گذشته نظام ایران اقدامات و رفتارهایی داشته که برجام آنها را محدود نمی‌کند.

این توافق ایران را از پیشبرد برنامه هسته‌ای باز نداشته و حتی اظهارات مقامات ایران درباره اینکه این کشور می‌تواند ظرف چند روز برنامه هسته‌ای را از سر بگیرد، نشان می‌دهد که برجام چندان هم در برنامه‌های ایران تاخیر ایجاد نکرده است. این توافق همچنین مانع از فعالیت‌های ایران در افغانستان، عراق، لبنان، سوریه، یمن و غزه نشده است. ایران همچنان از حوثی‌ها در یمن در جنگ با عربستان سعودی و از حماس در برابر اسرائیل حمایت می‌کند. در ماه مه ۲۰۱۸، رئیس‌جمهور ترامپ از این توافق هسته‌ای خارج شد چون واضح بود که این توافق منافع امنیت ملی آمریکا یا متحدان و شرکای ما را حفظ نمی‌کند و سبب نمی‌شود ایران به‌عنوان یک کشور عادی رفتار کند.

کمپین اعمال فشار حداکثری

در عوض توافق هسته‌ای ایران، رئیس‌جمهوری ترامپ اقدامی چندجانبه را علیه این کشور آغاز کرده است. بخش اول، تحریم‌های اقتصادی است. رئیس‌جمهوری آمریکا از قدرت تحریم‌ها در تحت فشار گذاشتن نظام ایران و در عین حال هزینه‌های اندک آن برای ایالات‌متحده به خوبی آگاهی دارد. ایالات‌متحده در دولت ترامپ ۱۷ دور از تحریم‌های مربوط به ایران را مجددا اعمال کرده که ۱۴۷ شخصیت حقیقی و حقوقی ایران را هدف قرار داده‌اند. هدف از این تحریم‌های تهاجمی، مجبور کردن ایران به انتخاب یکی از این دو گزینه است: متوقف کردن یا ادامه دادن سیاست‌هایی که در ابتدای امر به اعمال مجدد تحریم‌ها انجامیدند.

تصمیم ایران برای ادامه فعالیت‌های مخرب همین حالا هم پیامدهای اقتصادی شدیدی برای آن داشته است. ارزش ریال در یک سال گذشته سقوط کرده است. یک سوم جوانان ایرانی بیکار هستند و دستمزدهای پرداخت نشده به اعتصاب‌های گسترده می‌انجامند.

فشار اقتصادی یکی از بخش‌های کمپین اعمال فشار علیه ایران است. بازداری بخش دیگری از این کمپین محسوب می‌شود. رئیس‌جمهوری ترامپ به استفاده از تدابیر مشخص برای بازداشتن ایران از راه‌اندازی مجدد برنامه هسته‌ای یا ادامه فعالیت در خارج از مرزها، باور دارد. چه در ارتباط با ایران و چه سایر کشورها، او آشکارا اعلام کرده است که تلاش‌ها برای تحریک آمریکا را تحمل نخواهد کرد. اگر امنیت ایالات‌متحده تهدید شود، او به شدت پاسخ خواهد داد. کیم‌جونگ‌اون این فشار را احساس کرد و اگر چنین فشاری نبود رهبر کره‌شمالی هرگز در سنگاپور با ترامپ دیدار نمی‌کرد.

شیوه ارتباطات عمومی رئیس‌جمهوری خود به‌صورت یک ساز‌و‌کار بازدارنده عمل می‌کند. توییت او با حروف تماما بزرگ خطاب به حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران در ماه جولای بر مبنای محاسبات استراتژیک بود: اینکه نظام ایران آن را درک می‌کند و از قدرت نظامی ایالات‌متحده می‌ترسد. ما به‌دنبال جنگ نیستیم، اما باید این مساله را به وضوح روشن کنیم که درگیری یک باخت تمام‌عیار برای ایران خواهد بود؛ جمهوری اسلامی نمی‌تواند از نظر قدرت نظامی به ایالات‌متحده برسد و ما هیچ ابایی از نشان دادن این مساله به سران ایران نداریم.

یکی دیگر از وجوه استراتژی دولت ترامپ در قبال ایران، آشکارسازی اقدام‌های این کشور است. دولت ترامپ به افشای جریان‌های مالی غیرقانونی، فعالیت‌های بدخواهانه و فشار شدید از سوی نظام ایران ادامه می‌دهد.

رئیس‌جمهوری ترامپ به وضوح اعلام کرده که تا زمانی که ایران مطابق استانداردهای مد نظر آمریکا و شرکا و متحدانش عمل نکند، فشارها ادامه خواهد یافت. همان‌طور که رئیس‌جمهوری آمریکا بارها گفته، ما برای مذاکره آماده هستیم. اما همان‌طور که درباره کره‌شمالی صادق بود، تا زمانی که ایران تغییراتی ملموس و پایدار در سیاست‌های خود ایجاد نکند، ایالات‌متحده به کمپین اعمال فشار خود ادامه خواهد داد.

اگر ایران رفتار خود را تغییر دهد، احتمال دستیابی به توافقی جدید و جامع به میزان قابل‌توجهی افزایش خواهد یافت. ما فکر می‌کنیم که توافق با نظام ایران امکان‌پذیر است. در نبود یک توافق، ایران در ارتباط با فعالیت‌های خود در منطقه و در سراسر جهان، با هزینه‌های فزاینده مواجه خواهد شد. در شرایطی که اقتصاد ایران رو به افول است و اعتراض‌ها افزایش یافته، دولت ایران باید بداند که مذاکرات بهترین راه پیش روست.