یک نکته مهم کالایی‌ برای بورس و ارز | اثر مخرب جزئی‌نگری در کلان اقتصاد

13:01 - 1400/01/21
در مطلب قبل به بحث اثر نفدینگی بر معادلات بازار سهام و همچنین این موضوع که رشد هر سهم نشان از ارزندگی نیست، پرداخته شد. در این بخش یکی از مسائل بسیار مهم کالایی و اثر آن را بر بورس و اقتصاد کشور را مورد بحث قرار می‌دهیم. اصل ماجرا بر سر زمزمه‌هایی از بر پا کردن رانت کالایی در اقتصاد کشور است. در حالی‌که قیمت ورق در بازار آزاد اوج گرفته است عده‌ای به دنبال خرید ارزان ورق یا سایر محصولات فولادی در بورس کالا هستند تا سود کلانی را کسب کنند و این موضوع نیز با اعتراض سهام‌داران همراه بوده است.
یک نکته مهم کالایی‌ برای بورس و ارز | اثر مخرب جزئی‌نگری در کلان اقتصاد

دنیای بورس: اخباری از قطع شدن خوراک پتروشیمی‌ها یا قطع انرژی فولادسازان و به دنبال آن کاهش میزان تولید نیز شنیده می‌شود. از طرفی به بهانه تامین نیاز داخلی بر لزوم کاهش میزان صادرات محصولات فولادی اشاره می‌کنند و رشد قیمت فولاد در بورس کالا به بالاتر از قیمت‌های صادراتی را دلیلی برای این موضوع می‌دانند.

 جزئی‌نگری در شرایط سخت اقتصادی کشور می‌تواند  بر بار مشکلات با یک تصمیم اشتباه بیافزاید و تنها در این میان اظهارنظرهای غیرکارشناسی رانت را به دنبال داشته باشد. نخست باید گفت کاهش میزان تولید یا فروش صادراتی به معنی کاهش درآمد ارزی کشور است. در شرایط تحریم که هر دلار اهمیت دو چندانی دارد اگر سمت عرضه دلار تضعیف شود طبیعتا رشد نرخ در بازار آزاد نیز محتمل می‌شود. در شرایطی که آمار نقدینگی بانک مرکزی نیز از سطوح کنونی دلار حمایت می‌کند حال اگر سمت عرضه دلار به هر دلیلی مانند قطعی گاز یا جلوگیری از فروش صادراتی تضعیف شود اتفاقا عامل منفی برای رشد بیشتر نرخ ارز در اقتصاد کشور است.

 حال اگر قیمت داخلی از قیمت صادراتی پیشی گرفته است و مثلا با تدبیر خود به این فکر افتاده‌ایم که عرضه صادراتی را کاهش دهیم که با تقویت عرضه داخل به خیال خود بازار را کنترل کنیم نتیجه آن تضعیف درآمد ارزی بوده که این موضوع خود می‌تواند با رشد نرخ دلار و تحریک انتظارات اثر به مراتب بیشتری بر تشدید التهاب در اقتصاد رقم بزند. بر این اساس به نظر می‌رسد در تصمیم‌گیری‌های این بخش باید دقت بیشتری به خرج داد.

 اما چرا همچنان گاز قطع می‌شود که به دنبال آن نیروگاه‌های برق یا صنایع مختلف با مشکل مواجه شوند یا چرا مصرف بیش از حد انرژی در کشور و بخش خانگی مشاهده می‌شود و سوالات بسیار دیگر از مشکلات کنونی کشور دقیقا در اشتباه سیاست‌گذار کلان اقتصادی ریشه دارد.  یکی از آن‌ها و مهم‌ترین آن واقعی نبودن قیمت انرژی است. در شرایط کنونی تصمیم برای کاهش دستوری نرخ داخلی کالاهای پایه تصمیم مشابه قیمت غیرواقعی انرژی می‌نماید که فقط رانت را به دنبال دارد.

 شاید موضوع بالا در نگاه نخست به بورس ربطی نداشته باشد. اما به صورت واقعی تغییرات تولید، ایجاد رانت برای دلالان و جلوگیری از فروش تولیدکنندگان همگی می‌تواند بر شرکت‌ها به صورت مستقیم اثرگذار باشد. اما نکته مهم‌تر این‌که اگر به هر دلیلی تولید و صادرات کالاهای غیر نفتی که عمدتا پتروشیمی و فلزات است محدود شود اثر آن را احتمالا باید در بازار ارز و نیما مشاهده کرد. از اثر ارز بر سهام نیز تقریبا همه آگاه هستند.