دریای بی‌کران پول و تعداد محدود سهام؟

12:41 - 1400/01/21
قصه این روزهای سهام و رشدهای مداوم قیمت گرچه عجیب است اما در نگاه کلان آن‌چنان هم پیچیده نیست. اگر شاخص اصلاحی نمی‌بیند نشانه از یک اتفاق در سطح کلان اقتصاد است که می‌تواند نگرانی را در پیش داشته باشد گرچه این نگرانی فعلا برای هیچ‌کس مطرح نیست اما اگر اطلاعات واقعی که در دسترس نیستند نیز این موضوع را تایید کند باید به فکر راه چاره اساسی بود که البته مقام ناظر بورسی چندان به آن علاقه‌ای نشان نمی‌دهد.
دریای بی‌کران پول و تعداد محدود سهام؟

دنیای بورس-سلیمان کرمی: داستان‌های این روزهای بازار سهام آن‌چنان نیز عجیب نیست. اگر کارشناسان بسیاری از حباب می‌گویند اما سهم بی‌اعتنا به تمام واقعیت‌ها رشد می‌کند و برخی هر چه به دنبال توجیه رشد آن هستند هیچ نمی‌یابند، دقیقا ریشه در «دریای بی‌کران پول» دارد. ارزش معاملات سهام به طرز عجیبی بالا است و پمپاژ نقدینگی به سهام رشدهای مداومی را رقم زده است. سهام‌دار و سرمایه‌گذار سود می‌کنند و همه سوت و هورا می‌کشند ما نیز از سود معامله‌گران در بازار خوشحالیم اما وقتی به برخی از سناریوها در آینده نگاه می‌کنیم نگرانی وجود ما را فرامی‌گیرد.

در گزارش‌های قبلی اشاره شده بود که رشدهای مداوم سهام هشداری است که سرمایه‌گذاران به سیاست‌گذار اقتصادی می‌دهند و سطوح کنونی قیمت‌ بسیاری از نمادها تنها در صورتی قابل توجیه است که انتظار تورم افسارگسیخته‌ای در اقتصاد کشور بار دیگر محقق شود. بر این اساس رشدهای کنونی سهام شاید برای یک معامله‌گر عادی خوشحال‌کننده باشد اما اگر سیگنالی برای استقبال از یک تورم سنگین دیگر در اقتصاد کشور باشد که فشار سنگینی را به عموم جامعه وارد کند و معیشت را از وضعیت فعلی نیز دشوارتر سازد، باید نگران باشیم؛ توجه داشته باشید منظور این نیست که رشد بورس می‌تواند به تورم ختم شود و اما رشد قیمتی مداوم سهام سیگنالی از انتظارات جامعه به عنوان یک متغیر مهم و اثرگذار از آینده اقتصاد کشور است.

در حالت دیگر نیز رشدهای افسارگسیخته و چشم‌بسته سهام می‌تواند از دریای بی‌کران نقدینگی خبر دهد. این سیل نقدینگی به سمت سهام هجوم آورده است و قدرت عرضه سهام نیز توان مقابله با آن را ندارد. در این وضعیت جای تعجب نیست که با یک منبع بی‌انتهای پول و عرضه اندک قیمت‌ها رشد کنند و حتی توقفی هر چند اندک را شاهد نباشیم. اما چرا باید نسبت به این موضوع نگران باشیم.

در اقتصاد عامل اصلی تورم را نقدینگی می‌دانند. حجم نقدینگی کل کشور مشخص است (البته چند ماهی است که بانک مرکزی تمایلی به انتشار آن ندارد) وقتی می‌بینیم بازاری با هجمه نقدینگی مواجه شده یا باید این نقدینگی از دیگر بازارها خارج شده باشد یا این‌که نقدینگی جدیدی ایجاد شده است. وضعیت هولناک داستان آن‌جاست که هیچ آمار دقیقی در دسترس نیست و نمی‌دانیم که آیا این نقدینگی از بانک‌ها خارج شده‌اند یا خیر؛ که با توجه به توان مالی بانک‌ها حتی سناریو خروج سپرده‌ها از بانک‌ها می‌تواند به رشد پایه پولی و پول ختم شود. یا این‌که میزان اعتبارات در بازار به سطوح بسیار بالایی رسیده است و نقدینگی داغ تنها به قصد خرید سهام و با انتظار برای رشدهای مداوم قیمتی به سمت بورس هجوم آورده است. سود کردن شما معامله‌گران کاملا خوشحال‌کننده است اما نمی‌توانیم اتفاقاتی که پشت پرده رخ می‌دهد و سناریوهایی که در این میان مطرح است را نادیده بگیریم. منبع این نقدینگی مشخص نیست و تنها مشخص است عطش کسب سودی را دارد که سال‌ها معامله‌گر خواب آن را می‌دیده است؛ سودی که با کمترین زحمت و تنها با چند کلیک ساده حاصل شود. یک جای قضیه لنگ می‌زند و در نبود آمار ما نیز از تحلیل وضعیت کنونی درمانده‌ایم. اما سهام نشان می‌دهد که با دریای بی‌کرانی از نقدینگی مواجه هستیم که می‌تواند تمامی سطوح مقابل خود را در هم شکند اما نگرانی اصلی از آن‌جاست که مسیر این سیل ناگهان منحرف شده و این موضوع می‌تواند نتایج دردناکی را برای اقتصاد کشور و همچنین بازار سهام به دنبال داشته باشد. بر همین اساس است که بارها در «دنیای بورس» تاکید داشته‌ایم که سازمان بورس به خود زحمت راه‌اندازی هر چه سریعتر استقراض فروش را بدهد تا شاید به تعادل بازار کمک شود یا عرضه‌های اولیه را شدت دهد تا اقلا مسیری برای تامین مالی دولت یا هلدینگ‌های بزرگ باز شود یا به سهام‌داران درصدی امر به عرضه سهام کند تا بتوانند بخشی از نقدینگی خود را تامین کنند، توجه داشته باشید که دولت به عمده این سهام‌داران درصدی باج می‌دهد. خودروسازان تمنای تامین مالی دارند اما سهام‌داران درصدی زیرمجموعه خودشان از عرضه سهام برای تامین مالی خودداری می‌کند. همین موارد کنار هم گذاشته می‌شود تا پشت سر بورس حرف دربیاورند که بورس تهران تنها مکانی برای بازی سرمایه‌داری است ولی هیچ‌کس توجه ندارد که بورس در ابتدا برای تامین مالی شرکت‌ها (equity) به وجود آمد بعدها به ابزاری برای جولان نقدینگی تبدیل شد. اما همین موضوع (جولان نقدینگی) نیز بنا بود در خدمت اقتصاد قرار گیرد نه‌ این‌که نه‌تنها نفعی نداشته باشد بلکه نگرانی از ریسک سنگین را به وجود آورد.

بر این اساس واقعا وقتی نمی‌دانید قدرت خرید چقدر است و منطقی در عرضه سهام نیز مشاهده نمی‌شود طبیعتا باید تحلیلگران از پیشبینی دقیق خودداری کنند. فعلا که به عقیده بازار حق با خریدارن است و قدرت نقدینگی بسیار بالا است اما کی و چگونه بنا است ورق برگردد را نمی‌دانیم و این‌که آیا اصلا بنا است صعود بورس متوقف شود یا نه؛ عدم توقف صعود سهام در عمده سناریوها می‌تواد از یک بی‌ثباتی بزرگ برای اقتصاد کشور خبر دهد گرچه یک تحول عظیم اقتصادی نیز می‌تواند این رشدها را توجیه کند. در شرایط کنونی هیچ نشانه‌ای از رخداد یک تحول اقتصادی وجود ندارد و شاید بهتر باشد به جای استرس کشیدن از وضعیت کشور همان خوشبین بمانیم و امیدوار به اینکه سناریو خوشبینانه محقق شود. 

برخی عقیده دارند که با تنگ کردن افسار پولی منظور همان افزایش نرخ سپرده و حذف نرخ بهره واقعی منفی جایی برای این نگرانی‌ها نبود اما در وضعیت نابسامان بانک‌ها و ناتوانی که در ترازنامه این شرکت‌ها مشاهده می‌شود نگارنده نسبت به این‌که افزایش نرخ بهره نسبت به جولان نقدینگی در بازارها در آینده اقتصاد کشور زیان کمتری ایجاد می‌کرد تردید دارد.