دنیای بورس: سهام مسیر صعودی را در پیش گرفته و قلهها را یکی پس از دیگری فتح میکند. رشدهای کنونی به خصوص در صنایع کوچکتر از انتظارات یکسال قبل خوشبینترین تحلیلگر یا معاملهگر بورسی فراتر رفته است. در کنار این موضوع از ویژگیهای مهم این روزهای بورس اینکه هر چه اعتنای کمتری به ریسک میداشتی سود بیشتری کسب میکردی. این عدم اعتنا ممکن است عمدی باشد اما این نگرانی نیز وجود دارد که عدم آگاهی چنین نتیجهای را رقم زده است و گرچه در شرایط کنونی همه سرمست از صعود سهام حاضر به شنیدن هیچ نقد و پرسش و پاسخ از علت صعود نیستند اما این ریسکها همچنان پشت پرده حضور دارند.
بارها طی یک سال گذشته بر عدم حبابی شدن قیمتها در روزنامه «دنیای اقتصاد» و همچنین سایت «دنیای بورس» تاکید شد و همچنان نیز سهام شرکتهایی را میتوان رصد کرد که با وجود همه رشدی که تا اینجا تجربه کردهاند پتانسیلهای ویژهای حامی سهام را دارا هستند. اما زمانیکه ارزش معاملات بیش از 2 هزار میلیارد تومانی به حالت معمول بورس تهران تبدیل شده است هراس از رالی دستهجمعی سهام آنجا است که بهانهای برای آغاز موج اصلاحی پیدا شود و تر و خشک را با هم بسوزاند. اگر این امکان وجود داشت که بازار سهام به صورت جزیرههای جدا از هم بودند و برای مثال گروه فلزات را از حباب کوچکترهای بازار به صورت کامل میتوانستیم جدا کنیم در نتیجه این نگرانی وجود نداشت که اصلاح احتمالی کوچکترهای بازار به فلزات کشیده نشود. داستانهای مختلف در خصوص استراتژی معاملاتی افراد تازهوارد در سهام شنیده میشود که تنها میتوان آن را نگرانکننده توصیف کرد. بوی پول در بورس تهران هر روز افراد بیشتری را به بورس جذب میکند. در چنین وضعیتی که هر روز استراتژیها و داستانهای تازه برای توجیه رشد قیمتی سهام مطرح میشود باید با دقت بیشتری این پرسش را بررسی کرد که آیا واقعا سهام مستحق چنین رشدی بود؟
خط پایان صعود سهام کجاست؟
سهام به واسطه هجوم نقدینگی صعود کرده است. این نقدینگی اتفاقا به سمت کوچکترهای بازار بیشتر جذب شدهاند زیرا امکان رشد بیشتر را با حجم نقدینگی مساوی در مقایسه با بزرگان بازار داشتند. حال نیز الگویی خطرناک در ذهن معاملهگران سهام شکل گرفته است که سهام میتواند تا ابد رشد کند یا به بیان دیگر خط پایانی را برای صعود سهام متصور نیستند. در چنین شرایطی یا باید بتوان به هر طریقی صعود اخیر سهام را توجیه کرد یا اینکه باید از مسیر آتی نوسان سهام نگران بود.
ممکن است این موضوع مطرح شود که نقدینگی خود دلیلی برای توجیه رشد سهام است. اما لازم است توجه شود که یک معاملهگرا یا سرمایهگذار یا فعال اقتصادی به دنبال کسب سود سرمایه خود را در یک بازار درگیر میکند. بر این اساس حضور نقدینگی معلول سایر عواملی است که به یک معاملهگر سیگنال میدهد که موقعیتی برای کسب سود وجود دارد. اگر سیگنالهای اشتباه از بازدهی در اقتصاد ارسال شود در نتیجه سرمایهگذاران به انحراف کشیده میشوند و همین موضوع خود مقدمه ایجاد رکود خواهد بود. به صورت سادهتر میتوان گفت که اگر نقدینگی به اشتباه مسیر کسب بازدهی را انتخاب کرده باشد، یعنی بدون بهانه در سهام حضور پیدا کرده باشد، در نتیجه در تغییر احتمالی مسیر نقدینگی نیز نباید دنبال دلایل موجه بود.
بر این اساس است که باید صعود سهام را با مولفهها یا حتی داستانهای مختلف توجیه کرد. در اینجا صعود اخیر سهام در برخی از گروهها با انتظارات تورمی توجیه میشود و در سوی مقابل مدیران اقتصادی و رئیس بانک مرکزی اعتقاد دارند که تورم را کنترل میکنند و بنا نیست دوباره تورمی افسارگسیخته را شاهد باشیم. البته نشانهها فعلا از نظرات مخالف مدیران مسئول حمایت میکند و بورسبازان نیز این عامل را برای توجیه رشد سهام کافی میدانند. اما باید گفت در سهام شرکتهای کوچکتر بخش قابل توجهی از انتظارات تورمی نیز پیشخور شدهاند. در نمادهای بازار پایه که بیمحابا رشد میکنند مشاهده میشود قیمت برخی از نمادها مانند «تپکو» از ارزش بلوک مدیریتی آنها نیز فراتر رفته است. سرمایهگذاریها از خالص ارزش داراییها فاصله گرفتهاند. طرحهای پتروشیمی با اندک خبری در حالی رشد میکنند که اخبار موثق احتمال راهاندازی آنها تا 6 سال دیگر را نیز محتمل نمیداند. این موضوع به بازار پایه ختم نمیشود. بسیاری از نمادهای کوچکتر بورس تهران نیز فقط رشد میکنند. نه بهانهای نه داستانی، و فقط چشمان معاملهگر به روند قیمتی سهم روی تابلو دوخته شده است. در این میان همچنان سهام ارزنده در بازار مشاهده میشوند ولی نگرانی از شرایطی است که در اصلاح احتمالی سهام تر و خشک با هم بسوزند. با این حال فعلا نقدینگی در حال جولان است و خط پایان صعود سهام نیز در مه گم شده است.
بر این اساس به صورت مشخص باید گفت که رشد قیمتی بسیاری از نمادها در بازار سهام کشورمان با هیچیک از الگوهای موجود قابل توجیه نیست و به سختی بتوان داستانی برای توجیه رشد قیمتی برخی از نمادها پیدا کرد. در چنین شرایطی لازم است که به یک معاملهگر بورسی در خصوص سرنوشت سرمایه خود در سهام تذکر داد. در پایان نیز باید گفت اگر قیمت برخی از این نمادها بخواهد توجیهپذیر باشد باید سرنوشت شومی را برای اقتصاد کشور متصور بود که به دنبال آن بیثباتی و تورم سنگین بار دیگر اقتصاد را فراگیرد و شاید به این واسطه سطوح قیمتی برخی از نمادها توجیهپذیر باشد.