آگاهانه در معاملات سهام شرکت کنیم

آیا تفاوتی میان قیمت 40 تومان با 138 تومان «خودرو» وجود دارد؟

12:10 - 1400/01/21
تفاوت میان قیمت سهام شرکت‌های مختلف از مواردی است که ذهن یک معامله‌گر را برخی اوقات به شدت به خود درگیر می‌کند. وضعیت کنونی بورس و بهانه تجدید ارزیابی برای رشد قیمت سهام نیز باعث شده که در مقطع فعلی این سوال بیش از همیشه پررنگ شود. اما واقعا چه تفاوتی میان سهم 20 تومانی با سهم 200 تومانی وجود دارد؟ سهمی که 20 تومان باشد ارزنده‌تر از سهمی است که با قیمت 200 تومان در بازار معامله می‌شود؟
آیا تفاوتی میان قیمت 40 تومان با 138 تومان «خودرو» وجود دارد؟

دنیای بورس: رفتار کنونی بورس تهران در مواجهه با شایعه میزان افزایش سرمایه خودرویی‌ها به گونه‌ای است که گویا اگر قیمت سهمی 20 تومان باشد ارزنده‌تر از سهم دیگر با قیمت 200 تومان است؛ تنها قیمت معیار ارزندگی است. فرض کنید هر سهم شرکت «الف» در بازار 20 تومان قیمت دارد. آیا این سهم نسبت به سهام شرکت «ب» که 200 تومان قیمت دارد ارزنده‌تر است؟ به بیان دیگر آیا تنها قیمت می‌تواند ارزندگی سهام را مشخص کند؟

در شرایطی که موج افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی‌ها بازار سهام را متلاطم ساخته است، بازیگران بازار در انتظار افزایش سرمایه‌های سنگینی هستند که بسته به میزان آن قیمت سهم خرد می‌شود. به این ترتیب در افزایش سرمایه دو هزار درصدی، از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی‌ها، قیمت تئوریک سهم پس از افزایش سرمایه برابر با قیمت قبل از مجمع فوق‌العاده (قبل از توقف نماد) تقسیم بر 21 است. بر این اساس طبیعی است که قیمت سهم به شدت خرد می‌شود و بعضا قیمت سهم به کمتر از قیمت اسمی (100 تومان) نزول می‌یابد.

حال این سوال مطرح می‌شود که اگر قیمت هر سهم ایران‌خودرو 830  تومان است چه تفاوتی میان افزایش سرمایه 500، 1000 یا 2000 درصدی وجود دارد؟ با افزایش سرمایه 500 درصدی قیمت هر سهم شرکت به 138 تومان می‌رسد. در افزایش سرمایه 1000 درصدی قیمت تئوریک سهم پس از افزایش سرمایه حدود 75 تومان و در افزایش سرمایه دو هزار درصدی قیمت تئوریک سهم پس از افزایش سرمایه 40 تومان خواهد بود.

در چنین شرایطی آیا سهام با افزایش سرمایه 2 هزار درصدی مستحق رشد بیشتری نسبت به سهام با افزایش سرمایه هزار درصدی است؟ سوال بالا به این شکل نیز قابل طرح است که بین قیمت 40 تومانی و 138 تومانی ایران‌خودرو واقعا چه تفاوتی وجود دارد که بازار به هر یک از شایعات پیرامون میزان افزایش سرمایه واکنشی متفاوت نشان می‌دهد؟

شاید این مسئله تا حدود گیج‌کننده باشد؛ بر این اساس بهتر است که دو شرکت در نظر گرفته شود که قیمت سهم یک شرکت 40 تومان و سهم شرکت دیگر 138 تومان است. آیا در چنین شرایطی (صرف این‌که قیمت شرکت «الف» پایین‌تر از شرکت «ب» است)اگر سهام شرکت الف را بخریم حتما سود بیشتری به دست می‌آوریم؟

 در شرایط کنونی نفس خبر افزایش سرمایه اثر چندانی بر معاملات سهام ندارد. بورس تهران پس از یک دوره که روی موج اخبار از افزایش سرمایه شرکت‌ها رشد داشت، به سراغ گمانه‌زنی و داغ کردن سهام روی میزان افزایش سرمایه رفته است. این موضوع که ظاهرا در شکل‌گیری تقاضا نیز کاملا موثر بوده، کل معاملات سهام را تحت تاثیر قرار داده است و تا جایی پیش رفته است که با وجود عرضه‌های سنگین، سهام گروه خودرو را به سمت سقف قیمت کشانده است. البته این موضوع به گروه خودرو محدود نمی‌شود و برای مثال در گروه بانکی نیز سهام برخی از بانک‌ها یک دوره پرتلاطم را روی موج چنین اخباری تجربه کرده‌اند.

برای درک بهتر اثر تفاوت قیمت بر ارزندگی یک شرکت بهتر است این مثال را در بازار دیگری که احتمالا برای عمده فعالان اقتصادی محسوس‌تر است، بررسی کنیم.

کدام زمین را می‌خرید؟

تصور کنید که به هر دلیلی اعم از سرمایه‌گذاری یا ساخت خانه یا آغاز به کار به واحد تولیدی نیازمند خرید یک قطعه زمین هستید. بنگاه‌دار به شما دو قطعه زمین را معرفی می‌کند که قیمت زمین «الف» هر متر 100 هزار تومان است و قیمت هر متر زمین «ب» یک میلیون تومان است. در این شرایط شما کدام زمین را خریداری می‌کنید؟ آیا همین‌که قیمت هر واحد زمین «الف» کمتر از زمین «ب» بود برای شما کافی است که زمینی را که هر واحد آن ارزان‌تر است بخرید؟ این‌که زمین کجا واقع شده، چه موقعیتی دارد و اصلا شرایط مورد نظر شما را دارا است اهمیتی دارد یا خیر؟ و یک سوال بدیهی‌تر آن که کل ارزش زمین برای شما هیچ اهمیتی ندارد؟ این‌که زمین «الف» در مجموع هزار متر باشد و زمین «ب» صد متر تفاوتی برای شما ایجاد نمی‌کند؟

همین استدلال‌ها که برای خرید یک قطعه زمین مطرح می‌شود باید در خصوص سهام یک شرکت در نظر گرفته شود. صرف قیمت هر سهم تعیین‌کننده ارزندگی آن نیست. این استدلال همان‌طور که در بالا اشاره شد از آن‌جهت دارای اهمیت است که به نظر می‌رسد عمده معامله‌گران بورس تهران تنها به این واسطه که بنا است پس از افزایش سرمایه سنگین از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها قیمت یک سهم به صورت قابل توجه خرد شود در حال خرید هستند. هیچ‌کس به معیارهای ارزندگی سهام (مشابه خرید زمین، سهام نیز معیارهای مشخصی برای تشخیص ارزندگی دارد) توجه نمی‌کند و همین نگرانی از شکل‌گیری انتظارت مازاد را به وجود آورده است.

معیارهای اولیه را برای خرید سهام در نظر بگیرید

بر این اساس به صورت مشخص آن‌چه صعود یا نزول یک سهم را تعیین می‌کند تنها قیمت آن نیست. قیمت سهم در تعداد کل سهام شرکت ارزش بازار را مشخص می‌کند و این رابطه میان ارزش بازار با صورت سود و زیان و همچنین ترازنامه است که ارزش واقعی شرکت را مشخص می‌کند. زیان سنگین کنونی خودروسازان یا بانک‌ها هر گونه توجیه بنیادی برای رشد قیمتی سهام را رد می‌کند. در چنین شرایطی دیگر تفاوتی میان قیمت 40 تومانی یا 138 تومان ایران‌خودرو وجود نخواهد داشت. این‌که حتی ایران‌خودرو افزایش سرمایه 2 هزار درصدی مورد انتظار بازار را محقق سازد قیمت سهم ایران‌خودرو به حدود 40 تومان می‌رسد و این قیمت از نظر منطقی در شرایط کنونی تفاوتی با قیمت 138 تومانی ندارد.

تنها به این دلیل که بنا است که قیمت سهام ایران‌خودرو پس از انجام افزایش سرمایه سنگین‌تر کمتر از زمانی باشد که میزان کمتری افزایش سرمایه می‌دهد باشد شاید بهانه‌ای برای داغ کردن سهام باشد اما دلیل منطقی برای خرید سهام نیست. در این شرایط اگر موارد بالا برای مخاطب بدیهی به نظر می‌رسد در شرایط کنونی باید به این سوال پاسخ داد که معیار واقعی خرید سهام چیست؟

معیارهای مختلفی را برای خرید سهام می‌توان مطرح کرد که در گزارش‌های پیشین «دنیای بورس» به آن اشاره شده بود. اما نکته‌ای که در خصوص ایران‌خودرو وجود دارد و بازار هیچ علاقه‌ای برای توجه به آن نشان نمی‌دهد، زیان روزافزون ایران‌خودرو است که تنها برای فصل تابستان به بیش از 3500 میلیارد تومان رسیده است. با فرض تکرار این زیان در چهار فصل ایران‌خودرو در یک سال بیش از 14 هزار میلیارد تومان زیان می‌سازد و این موضوع به این معنی است که حتی اگر رویای سرمایه اسمی 30 هزار میلیارد تومانی ایران‌خودرو در افزایش سرمایه احتمالی محقق شود مدت زمان کوتاهی پس از انجام افزایش سرمایه ایران‌خودرو مشمول ماده 141 قانون تجارت می‌شود و این‌بار دیگر تمام آن‌چه را داشته به روز کرده است و پتانسیل افزایش سرمایه نیز وجود ندارد.

بر این اساس برای وضعیت کنونی آن‌چه از نظر واقعی و بنیادی برای ایران‌خودرو اهمیت دارد بهبود وضعیت عملیاتی و کاهش بار هزینه‌های مالی این شرکت است. با افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی گرچه ایران‌خودرو دارایی‌های خود را به رخ بازار می‌کشد اما به صورت مشخص این موضوع دردی از ایران‌خودرو دوا نمی‌کند و در مدت زمان کوتاهی احتمالا ایران‌خودرو دوباره مشمول قانون ورشکستگی می‌شود و باید به فکر چاره‌ای اساسی برای این شرکت بود. باید تاکید کرد تزریق وام به این شرکت با احتمال زیاد می‌تواند زخم این شرکت را عمیق‌تر کند.

اگر می‌خریم آگاهانه بخریم

مطابق با آن‌چه در ماه‌های اخیر از سوی «دنیای بورس» مطرح شد تفکیک بهانه‌ها از دلایل منطقی اهمیت بالایی برای یک معامله‌گر دارد. همان‌طور که در بالا اشاره شد این‌که ایران‌خودرو 2 هزار درصد افزایش سرمایه بدهد و قیمت آن به حدود 40 تومان برسد یا این‌که هزار درصد افزایش سرمایه بدهی و قیمت هر سهم آن به 75 تومان برسد هیچ تفاوتی نمی‌کند زیرا وضعیت این شرکت روز به روز وخیم‌تر می‌شود. به بیان دیگر این‌که ایران‌خودرو بعد از مجمع افزایش سرمایه 40 تومان باشد یا 75 تومان هیچ تفاوتی ندارد، زیرا دیگر دلیلی برای رشد قیمت ندارد. بنابراین باید به معامله‌گران تذکر داد که تجدید ارزیابی ایران‌خودرو تنها بهانه‌ای است برای داغ کردن سهام.

با آگاهی از این موضوع معامله‌گران می‌توانند در معاملات شرکت کنند اما حداقل به این موضوع واقف هستند که گرچه سهام آن‌ها رشد می‌کند اما دلیل واقعی برای آن وجود ندارد و همه آن‌چه پشتوانه صعود سهام خودرویی‌ است بهانه‌هایی است که با داستان‌پردازی برای خریداران سهام زیبا جلوه داده شده است. با شناخت کافی می‌توان معاملات امن‌تری را حتی در سهام خودرویی داشت. تنها باید به این ریسک توجه داشت که بهانه‌ها همان‌طور که در مسیر صعودی هجمه نقدینگی را به دنبال  دارند در مسیر نزولی نیز، با تکرار هیجان، افت پرشتاب را رقم می‌زنند. زیرا اگر دلیل منطقی برای صعود وجود ندارد نباید به دنبال دلیل منطقی برای نزول پرشتاب بود. با داشتن چنین ذهنیتی معامله‌گران سهام می‌توانند با رعایت اصل احتیاط در معاملات خودرو نیز شرکت کنند تا از بازدهی بازار جانمانند.