دنیای بورس: دلار در معاملات امروز شتابان به سمت 15 هزار تومان حرکت کرد. اما واقعیت این است که خریداران کنونی دلار هیچ تحلیلی از آینده ندارند و تنها به واسطه رشدهای متوالی دلار در این مسیر قرار گرفتهاند. در نتیجه با یک سیگنال دلار بار دیگر به زیر 14 هزار تومان رسید. شاید برای آنهایی که در بازارهای مالی فعالیت دارند اینگونه فعالیتها چندان عجیب نباشد. تنها مشکلی که وجود دارد بازار ارز کشور ما به واسطه دخالتها و سیاستهای نابهنجار سیاستگذار هیچ زمان وضعیت متمرکزی را به خود ندیده است و بر این اساس سطح تحلیل از ارز در سطح نازلی قرار دارد. عدم درک مفهوم بازار در گزارشهای آتی با ذکر مشاهدات عینی «دنیای بورس» از بازار ارز تشریح میشود. در شرایط کنونی اما موضوع مهمتر سقف نرخ دلار در کشور است. افسار سکه نیز کاملا در دستان دلار است و این موضوع بر کسی پوشیده نیست که اگه دلار در مسیر نزولی قرار گیرد و از هیجانات موجود در اقتصاد کشور کاسته شود حباب سکه نسبت به ارزش ذاتی نیز احتمال تخلیه خواهد داشت (افت بیشتر از دلار).
آیا دلار سقف ندارد؟
موج تورمی و رشدهای افسارگسیخته نرخ دلار از سالها قبل نکتهای بود که کارشناسان بر آن تاکید داشتند. در این خصوص نیازی نیست بار دیگر مرثیه اشتباهات سیاستگذار در سرکوب مصنوعی ارز و تورم و همچنین سیاستهای ناکارآمد در بالا نگه داشتن نرخ سود و تن ندادن به جراحی اقتصاد یا سیاستهای رانتزای ماههای اخیر خوانده شود. در شرایط کنونی وضعیت کنونی بازار ارز و پیشی گرفتن انتظارات از واقعیتها پرداخته شده است.
در حالیکه از مدتها قبل بر این موضوع تاکید شده بود که گرچه عوامل اقتصادی بستر رشد نرخ دلار را فراهم کردهاند اما جرقه و سوخت رشدهای متوالی دلار هراس مردم از آینده و وضعیت سیاسی است. بر این اساس باید به دنبال حل این مشکلات از منبع آنها که احتمالا بیاعتمادی مردم است، باشیم. در شرایط کنونی توجه بر لزوم اصلاحات سیاسی و اجتماعی به دنبال اصلاح سیاستهای اقتصادی دوخته شده است. در هفته گذشته به مشکلات موجود و توهم کنترل نرخ دلار با سیاستهای ناقص و عدم درک مفهوم بازار اشاره شد. مطابق با انتظارات دلار مسیر صعودی را در پیش گرفت اما نکتهای که باید توجه داشت عدم توجیه اقتصادی و حتی سناریوهای بدبینانه برای نرخ دلار است. سطوح کنونی دلار در شرایطی منطقی میشود که سیاستگذار بدترین رویه تصمیمگیری را بر کشور تحمیل کند. «دنیای بورس» در این گزارش با در نظر گرفتن بدترین سناریوهای ممکن به بررسی آینده بازار ارز پرداخته است.
سفتهبازی در هر بازار مالی چیز نسبتا عادی محسوب میشود، اما نکتهای که وجود دارد بازار خود به دنبال سرکوب هیجان حرکت میکند. نمونه هیجان در بورس تهران به عنوان یک بازار متمرکز بارها مشاهده شده است. برای مثال سهام شرکتهای خودرویی در زمستان سال 94 میانگین رشد 218 درصدی را تجربه کردند. اما این حباب پایدار نبود و چه بسیار افرادی که در این موج زیان سنگینی را تجربه کردند. در مفهوم واقعی بازار قیمتها به دنبال تعدیل انتظارات به سمت ارزش ذاتی خود حرکت میکنند و موجهای مقطعی و گذرا نمیتواند معیار تصمیمگیری شود.
این موضوع برای بازار ارز کشورمان نیز در پایان سال 91 مشاهده شد.
جدال انتظارات و واقعیتها
در شرایط کنونی افراد زیادی علت رشد نرخ دلار را انتظارات عنوان میکنند. شاید این افراد در شرایط کنونی به این نتیجه رسیدهاند که علت رشد دلار انتظارات موجود بوده است اما این موضوع تازگی ندراد و همانطور که اشاره شد جرقه رشد دلار در دی با ناآرامیهای داخلی زده شد و در ادامه نیز با کارشکنیهای آمریکا در قبال برجام رشد دلار اوج گرفت. بر این اساس بارها بر لزوم «بازسازی امید» در جامعه تاکید شده است. اما سنتی که در میان عموم وجود دارد بیتوجهی به واقعیتهای اقتصادی موجود است. شاید به راحتی بتوان گفت نرخهایی که دلار طی روزهای اخیر تجربه کرده است (تا نزدیکی 15 هزار تومان) لحاظ بدبینانهترین حالت از آینده اقتصادی کشور در انتظارات معاملهگران است.
یکی از نگرانیهایی که کارشناسان اقتصادی بر آن تاکید دارند و علت اصلی وضعیت کنونی اقتصاد کشور عنوان میکنند جولان نقدینگی به دنبال رشد قابل توجه آن در سالهای اخیر است. آخرین آمار موجود حاکی از تجاوز مقدار نقدینگی کشور از 1600 هزار میلیارد تومان است. در حالیکه سیاستگذار باید این نقدینگی را به صورت هوشمند به سمت تولید هدایت میکرد اما وضعیت نامناسب سیاستگذاری اقتصاد کشور را به شرایط کنونی کشانده است. اما شرایط کنونی نیز وضعیت بحرانی کنونی فرصتی شاید درخشانتر از قبل برای انجام اصلاح توسط سیاستگذار است.
از مواردی که میتواند به روند نرخ دلار سیگنال بدهد ارزش دلاری کل نقدینگی کشور است. با تقسیم 1600 هزار میلیارد تومان از نرخ 15 هزار تومانی، مشخص میشود که کل نقدینگی کشور عددی کمتر از 107 میلیارد دلار است. در ادامه نموداری تاریخی ارزش دلاری نقدینگی کشور آورده شده است.
نمودار ارزش دلاری نقدینگی کشور چه پیامی دارد؟
ارزش دلاری نقدینگی در کشور به کف 11 ساله رسیده است. تعابیر متفاوتی از این موضوع میتوان داشت. اما، اگر واقعا منشا تمامی رشدهای اخیر دلار را موجهای سفتهبازی که در نتیجه به تشدید هراس مردم از آینده منجر شده است، دانست، مشخص است که فعالان اقتصادی به پیشواز بدبینانهترین سناریوهای ممکن رفتهاند. گرچه تاکید میشود کشور نیاز شدیدی به ترمیم امید عموم جامعه و اصلاح سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد اما سطوح قیمتی به جایی رسیده است که بدترین سناریوها را پیشخور کرده است.
گرچه ممکن است عدهای بر این موضوع تاکید داشته باشند که دلار همچنان میتواند رشد کند و هراس موجود محرکی برای ادامه رشد دلار است اما باید گفت این عده تجربه چندانی از بازار ندارند و اینکه نرخی را از ماهها قبل بدون بیان علت منطقی عنوان کردهاند و دلار در شرایط کنونی به این قیمت رسیده نباید از آن شخص تحلیلگر ساخت؛ بله در مسیر ناامیدی هر کسی نرخی خودساخته دارد. چه بسیار از خریدارانی که در موج جهشی پیشین ارز در پایان سال 91 بر جهش نرخ تا سطوح باور نکردنی تاکید میکردند و عموم آنها را کارشناس میخواندند.
زمانیکه تصمیم به سرمایهگذاری در یک بازار میگیرید یا اینکه هیچ دیدی ندارید و تنها به دنبال تامین نیاز خود هستید یا اینکه اندک تحلیلی برای سرمایهگذاری خود به کار میبرید. در گزارشهای آتی «دنیای بورس» به مشاهدات عینی از بازار ارز خواهد پرداخت. آنچه مشخص است بخش اعظمی از معاملهگران، خریداران و فروشندگان ارزی در شرایط کنونی هیچ تحلیلی از آینده ندارند و تنها هراس و ترس که عمدتا مقصر آن سیاستگذار کلان کشور و حاصل از وضعیت چندین دهه اخیر کشور است خریداران را به بازار ارز کشانده است. حال اینکه اگر واقعیتهای اقتصادی و سناریوهای محتمل سیاسی کارشناسی عنوان شود چه بسا بسیاری از این افراد در خرید خود تردید کنند. چرا که دلار علاوه بر اینکه از نظر اقتصادی توجیهی وجود ندارد احتمال وقوع حالت بدبینانهای که دلار را به سطح 15 هزار تومان کشید نیز خیلی اندک است.
دلار در سطوح کنونی بسیار لغزنده است. هر چه بر میزان رشد دلار افزوده میشود نیز بر میزان تردیدها افزوده میشود و افراد بیشتری به فکر شناسایی سود خواهند بود. برای کسانی که دلار خریدهاند اگر نگاه سادهاندیشانهای داشته باشند، احتمالا رشد نرخ دلار خوشحالکنندست. برای آنهایی که با هدف حفظ سرمایه به بازار ارز هجوم آوردهاند و گرچه از اثرات شیوع رفتار گلهای بر اقتصاد کشور آگاه هستند اما از آینده میترسند به نظر میرسد باید چند خاطره از بازار ارز و سکه کشور عنوان کرد. مشکلی که در ذهن فعالان اقتصادی باقی میماند طعم شیرین سود است در حالیکه عمدتا خاطرات زیانهای سنگین را فراموش میشود.
بازخوانی زیانهای سنگین ارزی
بدین منظور نگاهی به خاطرات نیمه دوم سال 91 جذاب است. در آن زمان نیز هجوم سرمایهگذاران بسیاری را به بازار شاهد بودیم. دلار از اوایل سال 90 پرشتاب رشد کرد و در پایان سال 91 سقفهای قابل توجهی را در هم شکست. سقف نرخ دلار بعضا به 4 برابر نرخ دلار ابتدای سال 90 نیز رسید. اما هیچکس بدون توجه به واقعیتهای اقتصادی و انتظارات سیاسی و سناریوهای محتمل، به عبارتی با چشمان بسته، در حال خرید دلار بودند. افراد زیادی وجود دارند که ممکن است که در شرایط کنونی نیز خاطرات خود را از آن زمان فراموش کرده باشند.
در پایان 91 افراد زیادی سکه طلا را تا مرز 1400 هزار تومان را خریداری کردند. دلار بیش از 4 هزار تومانی را خریداری کردند. اما این افراد در نهایت مجبور شدند سکه را به قیمت 800 هزار تومان و دلار را به نرخ 3 هزار تومان به فروش برسانند. همانطور که اشاره شد از نظر نسبت نقدینگی به دلار به کف 11 ساله افت یافتهایم (پایینتر از سال 92). در حالیکه در سال 92 ما در شرایط تحریمی سختی قرار داشتیم اما چشمانداز اصلاح و سیگنالهای مثبت مانند بازگشت امید سیاسی و خوشبینی به اصلاح امور دلار را در مسیر تند نزولی قرار داد. حال اینکه در شرایط کنونی کشور همچنان به تحریم وارد نشده است و همچنین برخلاف دور پیشین تحریمها از نوع تحریمهای سازمان مللی نیست.
نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد اینکه توافق هستهای (برجام) در تیر سال 94 منعقد شد. بر این اساس مسیر نزولی دلار که از اوایل 92 آغاز شد و در ادامه بر شدت آن افزوده شد تنها با اخبار مثبت همراه بود. در شرایط کنونی هر گام در مسیر اصلاح مانند خبری که امروز مبنی بر آزادسازی فروش دلار توسط صرافیها شنیده میشود یا اخبار مثبت از بسته اروپا یا تلاش تیم دیپلماسی برای یافتن راهحل مناسب یا بازگشت دولت به مدار منطق و آغاز جراحی اقتصادی میتواند سیگنالی به شدت قدرتمند برای نزول نرخ ارز در بازار باشد. تزلزل دلار تا به حدی زیاد است که حتی اگر شایعهای از مذاکره مستقیم منتشر شود میتواند ریزش نرخ را به همراه داشته باشد.
با همه اینها نمیتوان گفت که دلار در مسیر نزولی قرار میگیرد یا اینکه به واسطه سو استفاده از هراس مردم رشدهای ادامهداری خواهد داشت اما افراد در هر لحظه باید برای سرمایهگذاری خود نسبت بازدهی به ریسک را در نظر بگیرد. در شرایط کنونی سناریوهای محتمل حاکی از این موضوع است که ریسک خرید دلار بیشتر از انتظار برای بازدهی است. زمانیکه هیجان بر بازاری حاکم میشود حتی فعالان حرفهای آن بازار در استفاده از استدلالهای منطقی عاجز میشوند اما کسی بیشترین سود را کسب میکند که در هر لحظه نگاه منطقی نسبت به اوضاع داشته باشد و سناریوهای مختلف از بدبینانهترین تا خوشبینانهترین حالت ممکن را در هر وضعیت در نظر بگیرد و در ادامه تصمیم صحیح را بگیرد. همچنان فاصله زیادی تا بدبینانهترین سیگنال وجود دارد.
چگونه ارزش ثروت خود را حفظ کنیم؟
حال ممکن است که این سوال پیش آید راهحل حفظ سرمایه و به نوعی بیمه سرمایه در برابر دلار چیست؟ نسبت ریسک به بازدهی تعیینکننده سرمایهگذاری در یک بازار است. یکی از جذابترین بازارها در شرایط کنونی بورس است. معیارهای مختلفی برای سنجش جذابیت بورس وجود دارد. بررسی نمادهای مختلف از گروههای مختلف از امکان کسب بازدهیهای فراتر از انتظار حکایت دارد (بعضا تا 100 درصد). در این میان اثر مثبتی که دلار بر درآمد صادراتی شرکتهای کالایی دارد میتواند بورس به دنبال دلار در مسیر صعودی قرار دهد. البته ریسکهای زیادی نیز در این مسیر وجود دارد. در شرایط کنونی به جرات میتوان گفت که بورس بازدهی قابل توجهی را در خود نهفته دارد. البته معامله در بورس نسبت به دیگر بازارها احتمالا دشوارتر است. این موضوع به دلیل دشواری تحلیل بورس نیست بلکه عمدتا به دلیل سادهانگاری معاملهگران در دیگر بازارها است.
همین موضوع است که دلار را در مسیر حباب قرار میدهد اما بورس همچنان تا رسیدن به انتظارات فاصله دارد. در حالیکه بازار ارز بسیاری از انتظارات آینده را پیشخور کرده است و انتظار اصلاح را میکشد، بورس در نقطه مقابل بخش اندکی از انتظارات را برآورده کرده است. شاید بتوان گفت همانطور که خریدار دلار بدبینانهترین حالت را برای آینده اقتصادی کشور لحاظ میکند، در بورس نیز سرمایهگذاران در حال حاضر این نگاه بدبینانه نسبت به آینده و حتی با شدت بیشتری را در قیمت سهام لحاظ کرده است. «دنیای بورس» در گزارشهای آتی به بررسی سهام شرکتهایی خواهد پرداخت که جذابیت قابل توجهی برای جذب مقادیر بالایی از نقدینگی را خواهند داشت و در عین حال بازدهی قابل توجهی را در یک سناریو منطقی برای آنها مورد انتظار است.
در کنار این موارد اگر سازمان بورس از سیاستهای اشتباه خود عقب بشیند و عرضههای اولیه را در دستور کار قرار دهد بر میزان جذابیت بورس به مراتب افزوده میشود. اما آفت روزمرگی مدیران بورسی را نیز درگیر کرده است.