تحلیل سهام | چرا بورس بازان می‌ترسند؟

15:54 - 1400/01/17
همسو با ترس فعلی بورس بازان که ریشه در عوامل متعددی دارد، بورس همچنان در انتظار تعیین تکلیف بسیاری از ریسک های سیستماتیک و غیرسیستماتیک اثرپذیر است.
تحلیل سهام | چرا بورس بازان می‌ترسند؟

به گزارش «دنیای بورس»، دنیای‌اقتصاد نوشت: بورس تهران برای پنجمین روز متوالی، با رشد شاخص کل همراه شد تا در این مدت ۴/ ۷ درصد به ارتفاع این نماگر افزوده شود. به این ترتیب روز دوشنبه در حالی که در ادامه دادوستدهای پایانی روز یکشنبه، بازار سهام با تشدید عرضه‌ها و افت بیش از ۱۳ هزار واحدی شاخص کل، آغاز به کار کرده بود در ادامه به مرور با بهبود فضای معاملاتی در نمادهای بزرگ و شاخص‌ساز همراه شد.

به این ترتیب با جمع‌آوری صفوف فروش در سهام با ارزش بازار بالا از سوی حقوقی‌ها، در نهایت نماگر اصلی بورس تهران هر چند ناچیز اما با رشد ۱/ ۰ درصدی معاملات این روز را به پایان رساند. این سبز کمرنگ در حالی رقم خورد که ۶۸ درصد از نمادهای فعال این بازار با افت قیمت مواجه شدند.

ماحصل این عملکرد افت ۲/ ۱ درصدی شاخص کل‌ هم‌وزن بود که اثری یکسان از نمادها می‌پذیرد. در حالی همه متغیرهای بنیادی به نفع بازار سهام ایفای نقش می‌کنند که همچنان تقاضای قدرتمندی در بازار مشاهده نمی‌شود.

در این شرایط با وجود کاهش نسبت قیمت به درآمد بازار به ۳/ ۸ واحد و خریدنی شدن برخی سهام اما نااطمینانی نسبت به روشن بودن چشم‌انداز آتی بازار به موجب سیاست‌های ناپایدار سبب شده جذابیت این بازار به رشد قیمت سهام منتهی نشود.

در بورس بخریم، بفروشیم یا منتظر بمانیم؟

حتما ضرب‌المثل «با دست پس می‌زنند با پا پیش می‌کشند» به گوشتان خورده است. این مثل حکایت این روزهای بورس تهران است. یکی از موضوعاتی که در دادوستدهای این روزهای معامله گران به وضوح دیده می‌شود تردید هم در زمین خرید و هم فروش سهام است.

در این خصوص می‌توان به تقابل دیده‌گاه‌ها اشاره کرد. برخی معتقدند اصلاح شاخص سهام هنوز به اتمام نرسیده و رشد‌های روزهای گذشته ساختگی و در جهت جلب نظر معترضان است. این گروه از سهامداران به رشد سهام شاخص‌ساز با اهرم حقوقی اشاره می‌کنند و آن را رشدی غیرواقعی می‌خوانند.

گروه دیگری اما در بازار وجود دارند که از جذابیت قیمت‌ها سخن می‌گویند. به اعتقاد این گروه نسبت قیمت به درآمد در کل بازار از ۲۲ واحد در اواسط مردادماه، به ۳/ ۸ واحد رسیده است که گویای کاهش قابل توجه قیمت سهام است. افت ماه‌های گذشته در کنار عملکرد مناسب شرکت‌ها در گزارش‌های فصل پاییز از پتانسیل بالای این بازار حکایت دارد، پس زمان مناسبی برای خرید فرارسیده است.

با این حال آنچه دیده می‌شود تردید هر دو گروه از معامله‌گران است. نه گروه اول قدم استواری در سمت فروش برمی‌دارند و نه گروه دوم حضور فعالی در سمت خرید سهام دارند. گویا هر دو دسته عوامل دیگری را بر روند معاملات موثر می‌دانند و در انتظار تثبیت شرایط هستند.

ناپایداری سیاست‌ها چه اقتصادی و چه غیراقتصادی از مهم‌ترین دلایل افزایش تردید بورس‌بازان است. سهامدارانی که با وجود واقف بودن به رسیدن قیمت بسیاری از سهام به محدوده جذاب و به اصطلاح خریدنی شدن بازار، اما احتمال می‌دهند برخی سیاست‌های غیرکارشناسانه سد راه به تعادل رسیدن بورس تهران شود.

بورس‌بازان حتی به ابهامات مربوط به روابط ایران و آمریکا نیز اشاره می‌کنند و در انتظار مشخص شدن مسیر دلار هستند. در این شرایط پرسش اکثر معامله‌گران بازار این است: «بخریم، بفروشیم یا منتظر بمانیم؟» سوالی که شاید بتوان جواب مشخصی به آن داد. تجربیات سال‌های گذشته نشان داده که سرمایه‌گذاری در بازار سهام با دید بلندمدت همواره پرسود بوده است.

چندی پیش در گزارشی تحت عنوان «صدرنشینی بورس در لیگ بازارها» به بررسی عملکرد این بازار در ۱۰ ماه نخست سال جاری پرداخت. بررسی‌هایی که حکایت از رشد ۱۲۴ درصدی بورس در ماه‌های سپری شده از سال ۹۹ داشت و نشان داد نگاه بلندمدت به سرمایه‌گذاری در این بازار، سود مناسبی را نیز به ارمغان می‌آورد. ضمن آنکه نوسان‌گیری در بورس، نیاز به ریسک‌پذیری بالا و البته تسلط کافی به تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال دارد و برای تازه‌واردها مخاطره‌آمیز است.

ریشه ترس بورس بازان

  • علی صادقین | مدرس و پژوهشگر اقتصادی

وضعیت کنونی بازار سهام نشانگر ترس دسته جمعی و در واقع قهر سرمایه‌گذاران با شاخص‌های بنیادی است که دلایل ریشه‌ای در چند ماه گذشته دارد. از طرفی شاهد هستیم که گزارش‌هایی از جمله ۹ ماهه، پاییز و حتی عملکرد شرکت‌ها در دی ماه از منظر بنیادی فوق‌العاده بود.

افزایش سود ناخالص عملیاتی،‌ رشد سود خالص، رشد فروش و حتی حاشیه سود را شرکت‌ها در این مدت تجربه کردند منتها با صف‌های فروش یا بعضا نماد‌های قرمز رنگ مواجه شدند.

نگاه درجه دوم دولت به بازار سرمایه از جمله عواملی است که شرایط فعلی را رقم زده است، به این معنی که بازار سرمایه اولویت اصلی برای تامین مالی و حتی در حوزه شفافیت در قیمت‌گذاری مورد توجه دولت قرار ندارد. این موضوع به کرات در رفتار‌های متناقض و سیاست‌های مختلف این نهاد مشاهده شده است.

دستورالعمل‌‌ها و قوانین مکرر در کنار تناقض در سیاست‌گذاری سه وزارتخانه و ایجاد نوعی ناهماهنگی باعث شده است که امروز دید بازار کوتاه مدت شده،‌ به‌جای دیدگاه بنیادی به طور کامل مبتنی بر معاملات نوسان‌گیری و الگوریتمی عمل می‌‌شود، خروج برخی از بازیگران جدید که به علت ضرر‌های هنگفت با یک قهر بزرگ پول را از بازار سرمایه خارج می‌کنند که این مهم در میان‌مدت باعث می‌شود که هر آنچه از یک‌سال گذشته تاکنون انباشت داشتیم به واسطه چنین مواردی از بین برود.

به طور کلی این ترس دسته‌جمعی ریشه در سه عامل ارائه شده دارد که به واسطه این مهم بازار چند روز مثبت و چند روز منفی می‌شود بنابراین در چنین شرایطی اعتمادی به ثبات بیشتر بازار وجود ندارد.

دولت در چنین مواقعی بیشتر بازار اوراق را برای تامین مالی در نظر می‌گیرد و واگذاری دارایی‌ها تقریبا ۳۵ هزار میلیارد تومان به ثبت رسیده است و بیش از ۹۰ هزار میلیارد تومان از بازار اوراق تامین مالی صورت گرفته است.

سیستم بانکی و استقراض از بانک مرکزی نکته دیگری است که غالبا مورد توجه دولتمردان قرار دارد. نکته حائز اهمیت این است که بر خلاف شعار‌ها در خصوص تامین مالی شرکت‌ها و پروژه‌ها از بازار سرمایه مشاهده می‌کنیم که این مهم عملا محقق نشد و صرفا سهامداران خردی به بازار اضافه شدند که اکنون دچار ترس دسته‌جمعی شده‌اند و اکثرا ترجیح می‌دهند به سمت بازار‌هایی حرکت کنند که از درآمد ثابتی برخوردار باشند.

فارغ از این موارد هر چه به سمت خوش‌بینی نسبت به بازگشت به برجام و رفع تحریم‌‌ها حرکت کنیم انتظار کاهش بیشتر نرخ ارز هم در بازار مطرح می‌شود. برخی از سرمایه‌گذاران امروز با دلاری در محدوده به عنوان مثال ۱۷ هزار تومانی آینده را پیش بینی می‌کنند که از چنین منظری شرایط فعلی را ارزنده در نظر نمی‌گیرند که بنده با چنین رویکردی به طور کامل مخالف هستم.

چرا که در صورت کاهش نرخ دلار یقینا برخی از شرکت‌های واردات محور و صادرات محوری که می‌توانند به واسطه برجام محدودیت‌هایی را پشت سر بگذارند، وضعیت بهتری را در بازار سهام تجربه خواهند کرد.

نمونه بارز بی اعتمادی سهامداران به دولت در صندوق‌های دارایکم و پالایشی یکم قابل مشاهد است، خود ‌دولت یا نهاد‌های زیرمجموعه باید حداقل بازارگردانی این دو ETF را بر عهده بگیرند تا حداقل افراد به پول اولیه خود به انضمام سود بدون ریسک برسند.

هر چند همیشه مخالف دخالت در بازار سهام هستیم اما در شرایط اضطراری همانند سایر بازارهای مالی سیاست‌گذار موظف است که دخالت کند. تنها راه برای تداوم سیاست‌های آینده دولت و واگذاری‌های دیگر، ‌بازارگردانی مطمئن،‌ مستمر، منسجم و جدی برای این ۲ صندوق است که حداقل سود بدون ریسک برای خریداران به ارمغان آورد.

به طرز قابل ملاحظه‌ای ۶۰ درصد ارزش بازار سرمایه مستقیما تحت تاثیر بازار‌‌های جهانی (کامودیتی‌ها) و البته نرخ دلار است. در حوزه پتروشیمی از اوره، آمونیاک،‌ اروماتیک‌ساز‌ها،‌ پلیمر‌ساز‌ها تا کانی‌‌های معدنی، فلزات رنگی و حتی فرآورده‌های نفتی همگی تحت تاثیر قیمت‌های جهانی هستند. بخش قابل توجهی از خوشبینی افزایش درصد سوددهی کامودیتی‌ها تا پایان سال جاری میلادی متاسفانه با بدبینی ناشی از کاهش ارزش دلار به واسطه تحریم‌‌‌ها خنثی شد.

اگر بپذیریم که نرخ ارز از منظر سامانه نیما بین ۱۹ تا ۲۱ هزار تومان باقی بماند یقینا در گزارش‌های ۳ ماهه زمستان و بهار آینده با وضعیت چشم‌اندازی که برای قیمت‌های جهانی و بازار کامودیتی‌‌ها داریم با افزایش پتانسیل EPS برای بسیاری از نماد‌‌های معاملاتی بازار سهام مواجه می‌شویم.

به اعتقاد بنده چشم‌انداز تا خرداد سال ۱۴۰۰ برای شرکت‌‌هایی که از گزارش ۳‌ماهه پاییز و زمستان خوبی برخوردارند مناسب ارزیابی می‌شود و  یقینا سود معقولی را کسب خواهند کرد. این مهم در همه صنایع صدق نمی‌کند اما عملکرد شرکت‌ها در دوره ۹ ماهه که از ابتدای سال تاکنون شاهد آن بودیم روند را تا پایان سال و برای فصل مجامع تا حدودی مشخص کرد.

این اتفاق فقط برای نماد‌‌های بزرگ و لیدر نخواهد افتاد بلکه تمامی صنایع را باید در نظر بگیریم. همانطور که در گروه‌هایی همانند لاستیک، کاشی و سرامیک، شوینده‌‌ها و‌ فولادی‌های کوچک وضعیت خوبی را تجربه کرده‌ایم.