به گزارش «دنیای بورس»، دنیای اقتصاد نوشت: معاملات روز دوشنبه نماد شستا که به تنهایی اثرگذاری ۲۲ هزار واحدی در رشد شاخص کل داشت، در حالی بر اساس اعلام ناظر بازار ابطال شد که برخی کارشناسان مخالف این اقدام و آن را دخالت سازمان بورس در قیمتگذاریها میدانند. در مقابل اما برخی نیز از ابطال معاملات «شستا» حمایت میکنند و معتقدند سازمان بورس باید زودتر به وظیفه نظارتی خود عمل میکرد و تاکنون تعلل داشته است.
محمود گودرزی، معاون بازار بورس حاضر به پاسخگویی نشد. او تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که فاکتورهای زیادی برای تصمیمگیری وجود دارد و نمیتوان یک قاعده کلی برای ابطال معاملات نام برد.
نگاه موافق: معاملات شستا ابطال نمیشد، سهامداران بیشتر متضرر میشدند
حمید میرمعینی، کارشناس ارشد بازار سرمایه جزو آن دسته از کارشناسانی است که اقدام سازمان بورس در ابطال معاملات روز دوشنبه شستا را حمایت میکند؛ چراکه معتقد است اگر اینگونه معاملات ابطال نشود در نهایت سهامداران و بازار سرمایه بیشتر متضرر خواهند شد. او میگوید: «جو هیجانی که اکنون در بازار وجود دارد باعث شده برخی نمادها قیمتهای خیلی بالایی را تجربه کنند که آسیب این قیمتهای کاذب در میانمدت به کل جامعه سهامداری و سرمایهگذاری وارد میشود. اگر این روند ادامه پیدا کند و قیمتها اینچنین خارج از تحلیل رشد کنند به ضرر کل بازار سرمایه خواهد بود.
میرمعینی با بیان اینکه «اکنون شرایط بازار سرمایه شرایط عادی نیست، کاملا از حالت عادی خارج شده و جو هیجانی بر آن حاکم است» یادآور میشود: «بیش از ۹۹ درصد نمادها بیشتر از ارزش ذاتی خود معامله میشوند. این اتفاقی که اکنون در بازار در حال روی دادن است، به نفع هیچکس نیست.»
به ابطال معاملات شستا نمیتوان خرده گرفت
میرمعینی در پاسخ به این سوال که آیا راهکار، ابطال غیرشفاف معاملات است، میگوید: «ناظر بازار در جهت حمایت از حقوق سرمایهگذاران باید عمل کند. قانون هم به آنان این اجازه را داده است که به اقتضای شرایط تصمیم بگیرند که برخی مواقع سلیقهای عمل کنند و معاملات را ابطال کنند تا جوهیجانی ایجاد شده را بخوابانند و مقداری بازار را کنترل کنند. این از جمله وظایف نظارتی سازمان بورس و شرکتهای بورس و فرابورس است، بنابراین نمیشود به این اتفاق خرده گرفت.»
او در عینحال به مسوولان سازمان بورس انتقاد میکند که چرا زودتر جلوی این رفتار هیجانی را نگرفتهاند و میگوید: «اکنون نسبت به مقررات معاملاتی و ساختارهایی که بازار را اینچنین دچار جو هیجانی کرده انتقاد وارد است. مسوولان لازم است بازار را با طبقهبندی خاص از این حد نوسان که وجود دارد خارج کنند و دامنه را بازبگذارند که مردم با تحلیل خرید و فروش کنند. شاید این کار اوایل سخت باشد ولی به مرور زمان چنانچه جا بیفتد که تحلیل پشتوانه قیمتگذاریها باشد، اوضاع به این شکل که الان میبینیم نمیشود و با بحرانی هم روبهرو نمیشویم.»
میرمعینی در پاسخ به این سوال که آیا تکرار ابطال معاملات منجر به نگرانی سهامداران و در نهایت از رونق افتادن بازار سرمایه نمیشود، میگوید: «امروز رفتار معاملاتی بسیار تغییر کرده و افرادی وارد بازار شدهاند که با رفتار هیجانی خود باعث شدهاند نظم و قاعده بازار بههم بریزد.» او ابطال معاملات خمحرکه را که دیروز اتفاق افتاد، مثال میزند و میافزاید: «اطمینان دارم بسیاری از افرادی که به دنبال خرید این سهم بودند حتی نمیدانستند خمحرکه در چه صنعتی کار میکند! یکدفعه گروه و باندی تشکیل میدهند و سهم را در رنج بالا کشف قیمت میکنند.
البته نمیشود کاملا با اطمینان گفت افرادی که این رفتار را انجام میدهند خبرهاند یا مبتدی، ولی رفتاری که اکنون در قیمتگذاری سهام اتفاق میافتد ناشی از رفتارهای بدون تحلیل است. بنابراین باید خود ناظر بازار با توجه به وظیفهای که نسبت به بازار سرمایه و حقوق سرمایهگذار دارد وارد شود و از حقوق آنان صیانت کند.»
احتمال تکرار اتفاق «آکنتور»
او توقف نماد «آکنتور» در سالهای گذشته را یادآور میشود و میگوید: «رفتارهای هیجانی در آکنتور باعث بسته شدن نماد آن شد. رفتاری که در آکنتور بهوقوع پیوست باعث شد قیمت سهم بدون هیچ پشتوانه و تحلیلی و فقط بر پایه اخبار، جوسازیها و اطلاعات غیرواقعی و کاذب به ۸ هزار تومان برسد و خیلی از مردم متضرر شدند. هنوزهم بسیاری از آن سهامداران به پول خود نرسیدهاند. در نهایت نماد آکنتور متوقف شد، مدیران شرکت مورد مواخذه قرار گرفتند. کسانی هم که آن جوسازی را انجام داده بودند متواری شدند.»
میرمعینی معتقد است اتفاقی که چند سال پیش برای آکنتور افتاد اکنون برای بسیاری از سهمها در حال وقوع است و در صورتی که نهاد ناظر قاطعانه برخورد نکند همان اتفاق برای شرکتها تکرار خواهد شد. این کارشناس بازار سرمایه به P/E بازار اشاره میکند و میگوید: «P/E بازار که ۳۳ است هیچ تناسبی با اقتصاد کشور ندارد.
این رقم برای P/E خیلی نگرانکننده است. هرچه این رقم بالاتر رود به بحران نزدیکتر میشویم و اگر ریزش اتفاق بیفتد دیگر جمعکردن آن خیلی سخت است و شاید به یک بحران اجتماعی منجر شود. بنابراین لازم است سازمان بورس با توجه به اختیارات و وظایف کنترلی و نظارتی که دارد جلوی قیمتهای بدون پشتوانه تحلیلی را بگیرد.»
میرمعینی معتقد است سازمان بورس تاکنون در انجام این وظیفه خود تاخیر داشته و باید بسیار زودتر معاملات برخی سهام را ابطال میکرد. او تاکید میکند: «اکنون که سازمان بورس در حال انجام وظیفه نظارتی خود است کار درستی کرده و باید این روند را ادامه دهد.»
نگاه مخالف: دستکاری مکانیزم عرضهوتقاضا نکوهیده است
اما مجتبی معتمدنیا نظر دیگری دارد. او هرگونه اقدام خارج از روند عرضهوتقاضا در بازار را که موجب دستکاری مکانیزم عرضهوتقاضا شود، نکوهیده میداند. معتمدنیا با بیان اینکه «تفاوت نمیکند تغییر مکانیزم توسط سازمان باشد یا توسط سهامداران، دستکاری در روند قیمت در بازار، مکانیزم را بههم میزند»، توضیح میدهد: «زمانی که ناظر سهمی را روی قیمت بالایی مچ و آن را تایید میکند اما در مقابل سهم دیگر را تایید نمیکند، در اصل بر قیمتی که آن را مچ کرده مهر تایید زده است. از نظر کسی که به بازار نگاه میکند این تلقی بهوجود میآید آن سهم به این قیمت میارزد اما دیگری نمیارزد. اتفاقی که پس از آن میافتد این است که زمان ریزش قیمت، سهامداری که به قیمت بالا خریده خودش را محق میداند که سازمان در روند کاهشی دخالت کند در حالی که وظیفه سازمان نیست.»
این کارشناس بازار سرمایه اضافه میکند: «تناقض در باز کردن نمادها این ابهام را بهوجود میآورد که فارغ از روند نظارتی، سازمان و شرکت فرابورس یا بورس روی قیمتگذاری هم دخیل هستند و اثر دارند.» او همچنین یادآور میشود: «زمانی که نوسان باز است و سازمان دو نوبت معامله را ابطلال میکند به این معناست که شفافسازی را از الف به ب تغییر داده است.»
معتمدنیا تاکید میکند: «سازمان و شرکت بورس و فرابورس باید خودشان به این نتیجه برسند که نباید در روند قیمتگذاری دخالت کنند چون هرگونه دخالتی این شائبه را بهوجود میآورد که هر سهمی میخواهد اصلاح کند، باید سازمان هم قیمتسازی کند و هم نسبت به خرید سهم و جمع کردن آن اقدام کند.»
قواعد بازی پایدار
- روزبه معینزاده | کارشناس بازار سرمایه
ارزشگذاری قیمت سهام بر اساس قواعد آکادمیک فرمولبندی شده و مشخص است اما قیمتگذاری سهام در بورس بر اساس قواعد نانوشتهای است که بین معاملهگران بازار بر اساس حجم نقدینگی بازار اجرایی میشود و در زمانهای مختلف این قوانین نامرئی تغییر میکند.
ولی آنچه مهم است این است که کدام قواعد میتوانند پایدار بمانند و در زمانهای مختلف رونق و رکود میتوان بر آنها تکیه کرد. اصل مطلب اینکه بر اساس چه قاعدهای سرمایهگذاری کنیم که پس از ترکش حباب، کمتر متضرر شویم و حتی برخلاف روند بازار همچنان سرمایهگذاری سوددهی داشته باشیم.
مشخص است که قیمت سهام را عرضه و تقاضا تعیین میکند اما چه عواملی سرمایهگذاران را ترغیب میکند سهام را خریداری کنند. مهمترین انگیزه این است که خریدار تصور میکند قیمت سهام زیر قیمت واقعی است یا به دلایلی قیمت سهام درآینده نزدیک بر اساس فعالیت در سهم مورد نظر، رشد خواهد کرد.
بنابراین مهم است مبنایی که قیمت سهم بر اساس آن ارزیابی میشود، شناخته شود. مهمترین سازهای که قیمت سهام روی آن تعیین میشود سود هر سهم است که پیشبینی میشود و برآورد مورد نظر در بین فعالان بر اساس گزارشهای هر سه ماه مورد تجدید نظر قرار میگیرد و بعد از حسابرسی ۶ ماهه و پایان سال قطعی خواهد شد.
سود هر سهم و ضریبی که بر اساس تورم و بهره بانکی تعیین میشود قیمت خالص سهام را تعیین میکند. سازه اصلی قیمت سهام بر اساس سودی که میتواند طی یک سال با فعالیت اقتصادی کسب کند ساخته میشود و سرمایهگذار واقعی قیمتی را برای سهام پرداخت میکند که بتواند سالانه در مقایسه با بهره بانکی از شرکت دریافت کند.
در ادامه پیشبینی سود برای سالهای آینده میتواند در سازه اصلی قیمت سهام تغییراتی ایجاد کند. دریک مثال ساده در شرایطی که سود هر سهم شرکتی ۵۰۰ ریال در یک سال مالی محاسبه میشود در شرایطی که بهره بانکی بدون ریسک ۱۵ درصد است ضریب قیمت به درآمد حدود ۵ تا ۶ تعیین میشود با این وضعیت قیمت سهام با توجه به سود ۵۰۰ ریالی، ۲۵۰۰ ریال منطقی است، حال اگر سود سال آینده دو برابر پیشبینی شود قسمتی از قیمت سال آینده که باید ۵هزار ریال شود زودتر پیشخور خواهد شد.
این نوع تعیین قیمت برای سادگی مطلب عنوان شده و البته پیچیدگیهایی برای محاسبه قیمت وجود دارد. در شرایطی که بازار در رکود قرار دارد قیمت سهام نباید از قیمت تعیین شده بر مبنای سود سهام کمتر شود، مگر اینکه سود سهام قبلا بهخاطر شرایط رونق بازار افزایشی بوده و پس از این دوره بهخاطر رکود بازار کاهش یابد یا شرکت قسمتی از سود خود را با معاملات سهام در شرایط رونق بهدست آورده باشد.
در چنین حالتی حتی ستونهای ضریب معمول قیمت به درآمد و سود سهام سالانه هم نمیتواند چنین سازهای را سرپا نگه دارد و قیمت باز هم پایین میآید تا بر پایه سود واقعی فعالیت اصلی شرکت قرار گیرد. مکانیزم قیمت سهام بر اساس شرایط بازار مشخص میشود و اگر سهام در قیمتی نزدیک به ارزش سود در شرایط رکودی خریداری شود میتواند ریسک کاهش قیمت را کاهش دهد.
البته شرایط بازار و قوانین مربوطه اقتصادی میتواند قوانین بازی را تغییر دهد. در شرایطی که قوانین تجدید ارزیابی برای شرکتها هنگامی که تورم رو به افزایش است توانسته تمرکزها را از سود سهام به دارایی شرکتها منتقل کند و شرکتهایی که دارای زیان انباشته سنگین هستند و فعالیت اقتصادی آنها توجیهپذیر نیست با شایعات تجدید ارزیابی، ارزش سهام آنها در یک مدت کوتاه دوساله حتی صدها برابر افزایش یافت. علاوه بر این، هجوم نقدینگی خیلی موثر بوده که میتواند قیمت سهام را براساس حجم افزایش سرمایه ناشی از تجدید ارزیابی روی قیمتهای مورد نظر بازار افزایش دهد.
در چنین شرایطی قانون نانوشته بین فعالان بازار، از اصول سرمایهگذاری پیروی نمیکند. قواعدی که پایه و اساس خاصی ندارد و حجم نقدینگی است که این سازه را میسازد. علاوه بر این تورم و تغییر بهره بانکی با هدف کنترل نقدینگی هم میتواند در نرخ سهام تاثیرگذار باشد. یکی دیگر از قواعد بازی نیتخوانی بازار از نقشآفرینان بازار است که در رشد قیمت موثر خواهد بود.
بهطور مثال در اوایل سال وقتی با ریزش قیمت نفت رو به رو بودیم قاعدتا سرمایهگذاری در سهام پالایشگاهی توجیه نداشت اما با اعلام دولت برای فروش سهام این صنعت، فعالان بازار متقاعد شدند دولت از این سهام حمایت خواهد کرد و با استقبال فعالان بازار از خرید سهام این صنعت روبه رو شد.
یکی از عواملی که توانسته فعالیت فعلی بازار را تحت تاثیر قرار دهد حذف پیشبینی درآمدها بود که با توجه به حسنهایی که داشته و مهمترین آن اقدام نکردن ناشر برای کنترل قیمت سهام است ولی در وابستگی کمتر قیمت به سود شرکت و فعالیتهای اقتصادی شرکت بی تاثیر نبوده است.
با این حال این فعالیت بازار است که قیمت را تعیین میکند و بعد از آن قواعدی نامرئی تعیین میشود که بازی بر اساس آن انجام میشود اما این قواعد مرتب در سیر زمان تغییر میکند، اما آنچه در سپری شدن زمان پایدار میماند و خود را بر بازار تحمیل میکند، سود ناشی از فعالیت واقعی شرکت در بدترین شرایط بازار است که قیمتها را بر اساس آن حفظ میکند و تنها قاعدهای خواهد بود که در بازی بورس، پایداری خود را حفظ خواهد کرد.
چه کسی شستا را بست؟
دنیای اقتصاد نوشت: روز گذشته در فضای شبکههای اجتماعی یک سوال واحد توسط کاربران مدام تکرار میشد؛ کسی میداند ناظر چه خصومت شخصیای با نماد شستا دارد که امروز هم بسته است؟ نوشته خیلیها در شبکههای اجتماعی روی این موضوع بود که سهمهای بزرگ و شاخصساز گروگان گرفته شدهاند و این اقدام راهکار جدید برای کنترل رشد بازار است و البته خیلی از کاربران از ناظران گلایه داشتند و در نوشتههایشان آنها را خطاب قرار میدادند.
کاربری در همین رابطه نوشت: «اقدام ناظر برای شستا قابل قبول نیست.» او در ادامه نوشتهاش از مخاطبانشان خواست که اقدام ناظر در رابطه با نماد شستا را با برخی از سهامی که ناظرها روی آنها دید مثبت دارند، مقایسه کنند.
اما این تنها مورد اعتراض کاربران به بسته شدن شستا در بورس نبود. یکی از کاربران نوشت: « خیلی وقت است که ذهن کاربران و فعالان بورس به این سمت رفته است که آقایان سلیقهای برخورد میکنند.»
با گذشت روز و نزدیک شدن به ساعتهای پایانی معاملات در بورس، حجم انتقادها در فضای مجازی بیشتر و البته محتوای آنهم انتقادیتر میشد، حتی اگر به زبان طنز بود. مثل این کاربری که نوشت: «یک روز قیر نیست، یک روز قیف نیست و یک روز هم ناظر تایید نمیکند. این است حال و روز اقتصاد ایران.»
کمکم با گذشت زمان، اسم نمادهای خودرویی توسط کاربران بیشتر در شبکههای اجتماعی مطرح میشد. یکی دیگر از کاربران نوشت: «نمادهای زیانده خودرویی با بازه صد در صدی باز میشوند اما سهمهای بنیادی و بزرگ را که حدود ۳۰ درصد باز میشوند، ابطال میکنند.»
به غیر از این موضوعات در ماجرای شستا دو گروه کاربران در شبکه اجتماعی توییتر باهم رویارویی داشتند؛ گروه اول آنهایی بودند که این نظارت را اتفاقی خوب میدانستند و از این موضوع مینوشتند که اقدام سازمان بورس خوب و قابل دفاع است.
اما گروه دیگر مخالف چنین نظری بودند و اقدام سازمان بورس را تخلف معرفی میکردند. آرزو ترکتاز روزنامهنگار یکی از کاربران موافق اقدام سازمان بورس بود و در توییتر نوشت: « سازمان بورس باید خیلی زودتر به قضیه شستا و امثالهم وارد میشد. دیر است ولی خوب است.»
اما کاربر مخالفی به اسم هادی عظیمیان هم در صفحه شخصی خود نوشت: «هرچه زمان میگذرد، بیشتر از همیشه خلأ وجود یک صنف سهامداران حقیقی، کانونی یا تعاونی معلوم میشود که جلوی چنین تخلفات ناظر و سازمان ایستادگی کند.» اما بحث در این باره فقط به توییتر و اینستاگرام خلاصه نشد و در گروههای پیامرسان تلگرام هم جریان داشت. در یکی از گروههای تلگرامی که محور آن اتفاقات بورس است، کاربری با طرح این پرسش که آیا ناظر به فکر حقالناس نیست، نوشت: «سهامهای بزرگ از زمان بسته شدن شستا ۲۰ تا ۳۰ درصد بالا آمدهاند اما برخورد سلیقهای ناظر باعث ضرر سهامداران شستا شده است.»
در همراهی با این کاربر، یکی دیگر از اعضای گروه با طرح این پرسشها که چرا ناظر تفاوت بین سهام قائل میشود؟ چرا ایرانخودرو را بعد از تعطیلی بازار، باز میکنند اما شستا را باز نمیکنند، نوشت: «واقعا چیز پنهانی وجود دارد که سهامداران زیان دیده شستا از آن خبر ندارند؟ اگر خبری است که ما بریم سهام خودرویی بخریم.» در مقابل این موضوعات مطرح شده در گروه تلگرامی، یکی دیگر از اعضا نوشت: «این اقدامات سیگنال خوبی به بازار نیست به ویژه برای تازهواردان به این حوزه.»
حسن رضایی پور | کارشناس بازار سرمایه: بیش از 15 سال از قانون بورس و اوراق بهادار گذشته است و همواره در طول این سالها به قدری دستورالعمل و آییننامه با تفسیر مدیران وقت و شرایط بازار، تراوش کرده که اتفاقا در بسیاری از موارد تناقض، نقص یا اجرایی نبودن آن مشهود است. به نظر میرسد اصلاح قانون مادر اجتنابناپذیر است. چراکه وصلهپینههای این قانون در شرایط متفاوت بازار، یکدیگر را نقض، سرمایهگذار را سرگردان و نظارت را غیرممکن میکند.