4 نکته مهمی که به کارتان می آید

6 مزیت و 5 عیب تجدید ارزیابی ها در بورس

13:03 - 1400/01/21
تجدید ارزیابی دارایی ها در شرکت های بورسی چه تاثیری می تواند روی شرکت های حاضر در بازار سرمایه بگذارد. مطلب پیش رو به مزایا و معایب این موضوع می پردازد.
6 مزیت و 5 عیب تجدید ارزیابی ها در بورس

به گزارش «دنیای بورس» به نقل از دنیای اقتصاد، ماه‌های اخیر تب‌و‌تاب‌ هیجانی ناشی از اخبار افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها در گروه‌های مختلف بورس گردش می‌کند و روندهای مقطعی را نقش می‌زند. حال در این روزها نه تنها شاهد تقویت خبرهای مربوط به اجرای تجدید ارزیابی دارایی‌ها هستیم، بلکه تعداد زیادی از بنگاه‌های فعال در بازار سهام افزایش سرمایه از این محل را ثبت کرده‌اند.

درواقع می‌توان عنوان کرد یکی از عوامل تاثیرگذار در رشد پیاپی بازار سهام در سال جدید افزایش سرمایه شرکت‌های بورسی است؛ افزایشی که نه از طریق روش‌های حقیقی، بلکه از روش ارزیابی مجدد یا به‌روز‌کردن قیمت دارایی‌های این شرکت‌ها رخ می‌دهد.

در این راستا کارشناسان بازار سرمایه به بررسی مزایا و معایب این موضوع پرداخته و معتقدند امکان خروج از ماده ۱۴۱ قانون تجارت، افزایش کارآیی اطلاعاتی بازار سرمایه، تقویت ظرفیت تامین مالی، واقعی‌تر شدن نسبت‌های مالی و قابلیت مقایسه بهتر صورت‌های مالی می‌تواند از مزایای این امر باشد.

در مقابل مواردی از جمله کاهش قیمت سهام شرکت‌ها به زیر ارزش دفتری، کاهش کیفیت اطلاعات مالی در برخی از شرکت‌ها و افزایش هزینه‌های بنگاه‌ها می‌تواند از معایب این نوع افزایش سرمایه باشد.

 

استقبال شرکت‌های زیان‌ده

سید امید موسوی | کارشناس بازار سرمایه

بازار سرمایه در یک سال اخیر شاهد انتشار اخبار زیادی پیرامون تجدید ارزیابی دارایی‌ها و افزایش سرمایه از این محل بوده است. امری که روندهای مقطعی و نوسانات زیادی را برای گروه‌های مرتبط با این موضوع رقم زده است.

مقوله تجدید ارزیابی تا پایان سال ۱۳۹۴ طبق برنامه سوم تا پنجم توسعه اقتصادی و نیز قانون رفع موانع تولید با رعایت ضوابط و آیین‌نامه مالیاتی معاف از مالیات بود. در این سال‌ها شرکت‌های بسیاری از این فرصت استفاده کرده و افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی‌ها را اعمال کردند که در این میان بسیاری از شرکت‌هایی که مشمول ماده ۱۴۱ اصلاحیه قانون تجارت بودند نیز در این فهرست قرار گرفتند.تجدید ارزیابی در واقع «شفاف‌سازی دارایی‌های غیرنقدی یک شرکت سهامی است».

در تمامی کشورهای پیشرفته که دارای بازار سرمایه قدرتمندی هستند، یکی از مهم‌ترین قوانین شفاف بودن دارایی‌های شرکت‌هاست، علت آن نیز این است که شرکت‌ها موظفند، سهامداران خود را نسبت به دارایی‌هایشان در شرکت و شیوه استفاده و نگهداری از این دارایی‌ها مطلع سازند.

براساس استانداردهای حسابداری، دارایی‌های غیر‌جاری بنگاه‌های اقتصادی بر مبنای بهای تاریخی، در حساب‌ها ثبت می‌شوند و هرچه از زمان این ثبت بیشتر می‌گذرد با توجه به تورم حاکم در اقتصاد، اختلاف بین ارزش دفتری و ارزش بازاری بیشتر خواهد شد.

مشاهده روند قیمت سهام شرکت‌هایی که اعلام کردند قصد افزایش سرمایه از این محل را دارند نشان می‌دهد که اینگونه سهام با اقبال سهامداران روبه‌رو شده و از زمانی که گزارش طرح توجیهی افزایش سرمایه در سامانه کدال منتشر می‌شود تا قبل از برگزاری مجمع، اقبال خوبی را تجربه کرده و رشدهای بعضا چند صددرصدی را نصیب سرمایه‌گذاران کرده است.

نکته‌ای که باید در نظر گرفت این است که این افزایش قیمت‌ها می‌تواند یک مساله روانی بوده و شاید تنها دلیل بنیادی که بتوان برای آن ذکر کرد، این باشد که با بزرگ‌تر شدن دارایی‌های شرکت و از طرفی ارزش دفتری آن، انتظار سرمایه‌گذاران از قیمت سهم نیز رشد کند.

از آنجا که طی افزایش سرمایه، قیمت سهم اختلاف فاحشی با ارزش دفتری هر سهم پیدا می‌کند، این عامل موجب می‌شود تا قبل از برگزاری مجمع قیمت سهم طی معاملات رشد چشمگیری کند و اگر شرکت مزبور بتواند طی معاملاتی زیان انباشته را صفر یا به سود انباشته تبدیل کند، قیمت سهم رشد دوچندانی را تجربه خواهد کرد.

نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد، این است که عموما شرکت‌هایی از این روش بهره می‌برند که در عملیات اصلی خود با مشکل مواجه هستند و زیان انباشته سنگینی دارند و در نتیجه عموم این شرکت‌ها مشکلات عدیده‌ای در فرآیند عملیاتی خود دارند.

این شرکت‌ها با فرض اینکه طی انجام معاملات بتوانند ضمن خروج از شمولیت ماده ۱۴۱، زیان انباشته خود را صفر یا به سود انباشته برسانند، همچنان عملیات اصلی آنها زیانده خواهد بود و طی چندین سال مالی مجددا زیانده خواهند شد و در صورت‌های مالی آنها شاهد زیان انباشته سنگین خواهیم بود.

برای بررسی این بعد باید به این نکته توجه کنیم که برخی از شرکت‌ها دارایی‌های استهلاک‌پذیر و برخی دیگر دارایی‌های دیگری همچون زمین را مبنای تجدید ارزیابی قرار می‌دهند و درنتیجه رفتار متفاوتی را می‌توان برای آن در نظر گرفت.وقتی یک دارایی استهلاک‌پذیر مانند تجهیزات تولیدی یک کارخانه تجدیدارزیابی می‌شود طبق قانون مالیات‌های مستقیم باید طبق فرمول محاسبه استهلاک دارایی طی دوره تعریف‌شده مستهلک شود. با این تفاوت که در حالت جدید مبلغ ریالی هزینه استهلاک بسیار سنگین‌تر است.

درنتیجه اثر منفی سنگینی بر سودآوری شرکت داشته و موجب افت سنگین سود خالص هر سهم می‌شود. چنانچه عملیات شرکت زیانده باشد مبلغ ریالی زیان هر سهم را افزایش می‌دهد و درنتیجه در سال‌های آینده موجب افت شدید سود هر سهم و درنتیجه نسبت قیمت به درآمد هر سهم (P/ E) می‌شود.

همچنین در این حالت نسبت‌های مهمی چون بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی‌ها و بازده دارایی‌های ثابت که معیارهای مهم جهت ارزیابی عملکرد شرکت است و همچنین حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص افت شدیدی را تجربه خواهند کرد.

در این حالت صرفا ارزش روز دارایی که عموما چند ده برابر ارزش دفتری آن است بزرگ‌تر شده و چون هزینه‌ای را به شرکت وارد نمی‌آورد، نسبت به حالت قبل نسبت‌های مالی مهم مذکور را کمتر تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. از این مدل افزایش سرمایه، عموما شرکت‌هایی که در عملیات اصلی خود با مشکل مواجه بوده و زیان انباشته سنگینی دارند، بهره می‌برند.

درنتیجه عموم این شرکت‌ها مشکلات عدیده‌ای در فرآیند عملیاتی خود دارند و حتی اگر طی انجام معاملاتی بتوانند ضمن خروج از شمولیت ماده ۱۴۱ زیان انباشته خود را صفر یا به سود انباشته برسانند اما چون عملیات اصلی آنها زیانده است طی چند سال مالی مجددا زیانده خواهند شد که به تبع این موضوع در صورت‌های مالی آنها شاهد زیان انباشته سنگین خواهیم بود.

همچنین از سوی دیگر، نسبت‌های مالی مهم دیگری همچون گردش دارایی‌های ثابت و ضریب حقوق صاحبان سهام (از تقسیم کل دارایی‌ها به حقوق صاحبان سهام به‌دست می‌آید) نیز افت می‌کند که ازلحاظ عملکرد مدیریتی در نگاه اول یک اشکال محسوب می‌شود.

با وجود این یکی از نکات مثبت در این فرآیند همچون سایر روش‌های افزایش سرمایه بهبود نسبت بدهی و درنتیجه افزایش ظرفیت وام‌گیری توسط شرکت جهت تامین مالی فعالیت‌ها است که البته درصورتی‌که به‌درستی مدیریت نشود می‌تواند موجب افزایش هزینه‌های مالی شرکت شود.

 

عملکرد آتی و قیمت سهام

فیروزه سالارالدینی | کارشناس بازار سرمایه

از سال ۱۳۹۰ تاکنون به‌دنبال معافیت مالیاتی و عدم‌محاسبه هزینه استهلاک در طول دوره‌های بعد از تجدید ارزیابی دارایی‌ها و قبل از فروش آنها، تجدید ارزیابی دارایی‌ها به طور گسترده‌ای توسط شرکت‌های بورسی مورد استفاده قرار گرفته است. چکارن، خساپا، خودرو، حریل، بکام، آینده، تپولا و ... تنها بخش بسیار کوچکی از شرکت‌هایی هستند که در شرف افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها هستند.

حال این سوالات مطرح می‌شود که تجدید ارزیابی دارایی‌ها برای مدیریت شرکت و سهامداران آن دارای چه محاسنی است؟ آیا افزایش سرمایه از این محل با توجه به اصلاحات انجام‌شده در مالیات و استهلاک برای شرکت‌های بورسی معایبی هم دارد؟ این امر چه تاثیری بر قیمت سهام دارد؟ اگر تاثیر آن بر قیمت سهام مثبت است آیا این امر ناشی از تاثیر بهتر عملکرد ناشی از این نوع خاص از افزایش سرمایه است؟ یا انگیزه‌های فرصت‌طلبی در سفته‌بازان در خصوص سهام تجدید ارزیابی شده موجب افزایش قیمت سهام می‌شود؟

 محاسن تجدید ارزیابی دارایی‌ها

۱- امکان خروج از ماده ۱۴۱ قانون تجارت

۲- افزایش کارآیی اطلاعاتی بازار سرمایه: نوشتن گزارش افزایش سرمایه، لیست کردن دارایی‌ها و ارائه قیمت به روز، معتبر و صحیح برای آنها و کلا تایید سه گروه و نهاد مالی (هیات سه نفره کارشناسان رسمی دادگستری، حسابرس و سازمان بورس) موجب شفافیت هر چه بیشتر دارایی‌های یک شرکت و امکان قیمت‌گذاری صحیح‌تر آن توسط سرمایه‌گذاران می‌شود. قبل از انتشار گزارش افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی، قیمت‌هایی برای دارایی‌ها توسط سرمایه‌گذاران برآورد می‌شود که الزاما صحیح و معتبر نیست.

۳- تقویت ظرفیت تامین مالی یا بهبود ظرفیت استقراض شرکت‌ها مخصوصا برای دریافت وام‌های ارزی

۴- واقعی‌تر شدن نسبت‌های مالی چون بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی‌ها

۵- قابلیت مقایسه بهتر صورت‌های مالی در دوره‌های مالی مختلف برای خود شرکت و در مقایسه با شرکت‌های دیگر

۶- هزینه‌های سیاسی در همه جای دنیا برای شرکت‌های بزرگ وجود دارد و آنان علاقه‌مندند نشان دهند که سودهای گزارش‌شده زیاد نیستند. این امر با استفاده از تجدید ارزیابی دارایی‌ها امکان‌پذیر می‌شود.

 معایب تجدید ارزیابی دارایی‌ها

۱- در صورتی که دارایی تجدید ارزیابی‌شده کاملا مستهلک شود، ولی هنوز شرکت اقدام به فروش آن نکرده باشد از آنجا که استهلاک شرکت بر مبنای سیستم بهای تمام‌شده پیش می‌رود و افزایش قیمت دارایی‌ها به سرمایه بسته شده است، ارزیابی دوره‌های مختلف مدیریت شرکت با نارسایی مواجه می‌شود، چراکه زیان هر دوره باید در زمان وقوع آن به هزینه منظور شود که الان انجام نشده است. هنگام فروش دارایی‌ کاملا مستهلک‌شده یکباره زیان بالایی شناسایی خواهد شد.

۲- کاهش قیمت سهام شرکت‌های بورسی به زیر ارزش دفتری در صورتی که میزان تجدید ارزیابی دارایی‌ زیاد باشد.

۳- کاهش کیفیت اطلاعات مالی در برخی شرکت‌ها: در شرکت‌های سرمایه‌گذاری که دارای شرکت‌های فرعی هستند در صورتی که یک یا چند شرکت اقدام به تجدید ارزیابی کنند، تلفیق اطلاعات مبنی بر بهای تمام شده تاریخی و تجدید ارزیابی، قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری را کمتر کرده و این مساله با هدف تجدید ارزیابی در تضاد است.

۴- افزایش هزینه‌های شرکت (هزینه‌های کارشناسان رسمی و افزایش هزینه حسابرسی در سال اول به‌دلیل ارائه گزارش توجیهی افزایش سرمایه و در سال‌های آتی به‌دلیل افزایش حجم دارایی‌های شرکت.)

۵- سیستم انبار و بهای تمام‌شده دارایی‌ها باید قیمت دارایی‌ها را براساس هر دو مورد(۱) بهای تمام شده و (۲) قیمت بعد از تجدید ارزیابی دارایی‌ها نگهداری کند تا امکان محاسبه استهلاک و مالیات در هنگام فروش وجود داشته باشد.

 تاثیر تجدید ارزیابی دارایی‌ها بر قیمت سهام

بر اساس ادبیات مالی منطقا وقتی اتفاق خاصی که موجب افزایش جریان نقدی آتی شرکت شود، نیفتد نباید قیمت سهام آن هم تغییر کند. مثلا افزایش سرمایه ناشی از تجدید ارزیابی در بانک‌ها موجب افزایش قابلیت وام‌دهی و افزایش سود آنها خواهد شد پس در قیمت آنها موثر است.

در شرکت‌های تولیدی هم در صورتی که منجر به دریافت وام بیشتر و استفاده از اهرم بالاتر شود و در صورتی که نرخ تامین مالی از نرخ بازده دارایی‌ها کمتر باشد موجب افزایش سودآوری و افزایش قیمت سهام می‌شود. در غیر این صورت تجدید ارزیابی دارایی‌ها تاثیری بر قیمت سهم نباید داشته باشد؛ ولی آیا پژوهش‌های تجربی هم این موضوع را تایید می‌کند؟

رابطه بین تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت شرکت‌ها با (۱) عملکرد آتی (سود عملیاتی و جریان‌های نقدی)، (۲) قیمت و بازده آنها در جدول زیر برای بسیاری از کشورها نشان داده شده است.

اگر تجدید ارزیابی دارایی‌ها همزمان بر (۱) عملکرد و (۲) قیمت سهام تاثیر مثبت و معناداری داشته باشد به معنای رابطه منطقی و پایدار بین آنهاست. در سه کشور بریتانیا، هنگ‌کنگ و سوئیس این رابطه همزمان وجود دارد یعنی افزایش قیمت سهام ناشی از تجدید ارزیابی دارایی‌ها به‌دلیل تاثیر تجدید ارزیابی بر عملکرد شرکت‌هاست.

در برزیل که این رابطه منفی است یعنی تجدید ارزیابی دارایی‌ها سبب کاهش عملکرد شرکت و به تبع آن کاهش قیمت سهم می‌‌شود. اما در ایران یک تحقیق حاکی از نبود رابطه معنادار است و تحقیق دیگر حاکی از تاثیر حرکات سفته‌بازان در خرید سهام ناشی از تجدید ارزیابی دارایی‌هاست.

در واقع سرمایه‌گذاران از طریق تجدیدارزیابی توسط سفته‌بازان فریب داده شده‌اند؛ چراکه رابطه بین قیمت سهام و تجدید ارزیابی با رابطه عملکرد شرکت و تجدید ارزیابی متضاد است. عملکرد شرکت کاهش یافته، اما قیمت آن افزایش یافته است. مسلما در بازه زمانی بلندمدت و با خروج سفته‌بازان قیمت سهام به‌دلیل اینکه ناشی از موارد بنیادی نبوده است کاهش خواهد یافت.  به سرمایه‌گذاران محترم اکیدا توصیه می‌‌شود در هنگام افزایش قیمت‌های سهامی که فقط محرک آن تجدید ارزیابی دارایی‌هاست دقت نظر وافری مبذول دارند.

6 مزیت و 5 عیب تجدید ارزیابی ها در بورس5
نتایج تحقیقات مختلف در برخی کشورها درباره «رابطه بین تجدید ارزیابی دارایی ها و عملکرد آتی قیمت و بازده سهام»

 

تغییر ذائقه سهامداران

عباس گمار | کارشناس بازار سرمایه

در این روزهای بازار سرمایه ایران گزاره‌ای بین حتی افراد قدیمی بازار دهان به دهان می‌چرخد، بدین مضمون که ارزش جایگزینی این شرکت فلان میلیارد تومان است و سهام این شرکت با توجه به قیمت فعلی آن ارزنده است. در واقع، پارادایم سرمایه‌گذاری در بین سهامداران خرد گویا از «سودآوری شرکت» به سمت «ارزش روز دارایی‌ها (حتی نه بر اساس خالص ارزش روز دارایی‌ها)» چرخیده است، اما آیا این تغییر ذائقه موقت است یا دائمی!؟

فرض کنید یک‌شبه ارزش بازار (Market Cap) تمام شرکت‌های بازار برابر خالص ارزش روز دارایی‌های آنها شده است. پس از آن چه؟ محرک افزایش قیمت سهام این شرکت‌ها چیست؟ آیا نباید رابطه منطقی بین قیمت سهام شرکت‌های بازار و سودآوری آتی آنها برقرار شود؟ به عبارت دیگر، نباید نهایتا سودآوری معیار شماره یک سهامداران خرد یا همان معامله‌گران در ارزشیابی و انتخاب سهام شرکت‌ها با فرض تداوم فعالیت آنها ‌شود؟

اصول ساده‌ای در تشخیص ارزش سهام شرکت‌ها وجود دارد که توجه سهامداران به‌خصوص سهامداران خرد به آن موجب پرهیز آنها از خطاهای مهلک می‌شود. اصل ساده اما مهم در سرمایه‌گذاری متذکر می‌شود که بازده سهامداران از دو محل است:  بازده حاصل از افزایش قیمت سهام شرکت (بازده قیمتی) یا  بازده حاصل از تقسیم سود شرکت (بازده سود تقسیمی).

جمع این دو بازده علی‌الاصول باید برابر حداقل بازده مورد انتظار سهامداران شود؛ گرچه قرار هم نیست همواره بازده مورد انتظار محقق شود، چراکه بازار توام با ریسک است.

 افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی و ارزش سهام شرکت‌ها

تجدید ارزیابی یکی از عواملی است که موجب شده قیمت سهام شرکت‌ها در چند ماه گذشته سال جاری افزایش یابد، اما ابهامی که برای برخی از افراد وجود دارد این است که آیا افزایش سرمایه از این محل باید موجب افزایش ارزش سهام شرکت‌ها شود؟ پاسخ هم بله هست و هم خیر! برای اینکه رابطه تجدید ارزیابی دارایی‌ها با ارزش سهام شرکت‌ها مشخص شود، به چند مورد اشاره می‌شود.

شرکت‌های خدمات مالی: در این شرکت‌ها یک محدودیت مقرراتی موثر بر حجم فعالیت شرکت وجود دارد به نام کفایت سرمایه. مثلا در مورد شرکت‌های تامین سرمایه گفته می‌شود تا حدود ۱۰ برابر سرمایه‌شان می‌توانند تعهد بردارند و قبول این تعهدات است که موجب افزایش درآمد برای تامین سرمایه‌ها می‌شود.

برای مثال اگر سرمایه یک شرکت تامین سرمایه ۵۰۰ میلیارد تومان باشد، می‌تواند تا پنج هزار میلیارد تومان تعهد بردارد و اگر ۸۰۰ میلیارد تومان بردارد می‌تواند تا هشت هزار میلیارد تومان تعهد قبول کند. با فرض اینکه سایر عوامل ثابت باشند، به نظر شما سهام شرکت در کدام حالت ارزش بیشتری خواهد داشت.

شرکت‌های خدمات پرداخت (psp): همین موضوع برای شرکت‌های psp هم برقرار است. سرمایه پایه شرکت‌های psp برابر است با ۴۰ میلیارد تومان به‌علاوه ۱۰۰ هزار تومان به ازای نصب هر دستگاه psp جدید. یعنی اگر شرکت psp بخواهد ۲۰۰ هزار دستگاه پایانه فروش (pos) نصب کند باید سرمایه‌ای حداقل برابر ۶۰ میلیارد تومان داشته باشد.

بدیهی است نصب پایانه فروش جدید یعنی افزایش درآمد نصب و پشتیبانی بیشتر و درآمد تراکنش بیشتر که در صورت در نظر گرفتن ثابت بودن سایر عوامل، سود شرکت و نهایتا ارزش سهام آن در این شرایط افزایش می‌یابد.

حال آیا افزایش سرمایه، به شرط مهیا بودن سایر شرایط، منجر به افزایش درآمد و سودآوری شرکت و نهایتا ارزش سهام شرکت نمی‌شود؟ مسلما بله. همین موضوع برای شرکت‌های تولیدی هم صادق است ولی نه به شدت رابطه شرکت‌های مالی و شرکت‌های خدمات پرداخت. 

نتیجه اینکه تجدید ارزیابی گرچه وجه نقد وارد شرکت نمی‌کند، اما اگر شرکتی با افزایش سرمایه بتواند «واقعا» ظرفیت فروش و سودآوری خود را افزایش دهد، مسلما افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی به دلیل همبستگی رابطه میزان سرمایه و فروش شرکت می‌تواند ارزش سهام شرکت را با فرض ثابت بودن سایر عوامل بیشتر کند.

در واقع، یکی از نکات مثبت تجدید ارزیابی برای برخی شرکت‌ها به نظر می‌رسد یک محدودیت را برای شرکت از نظر مقررات مقام ناظر تسهیل کند. البته برآورد میزان افزایش درآمد و سودآوری در این حالت دشوار است. آنچه توجه به آن ضروری است احتمال افزایش درآمد و سودآوری شرکت در اثر افزایش سرمایه از طریق تجدید ارزیابی باید دارای انتظار محتمل باشد و اگر به مرور زمان ظن این رود که تمام یا بخش زیادی از این انتظار در آینده حاصل نشود، قیمت سهام اصلاح یا راکد خواهد شد.

اما برخی فعالان بازار در افزایش سرمایه شرکت‌ها که امروز از محل تجدید ارزیابی صورت می‌گیرد به چند نکته توجه نمی‌کنند یا اینکه سهل‌انگاری می‌کنند:

نکته اول: افزایش ارزش شرکت حاصل تعامل اجزای یک سیستم است. افزایش سرمایه یکی از اجزای این سیستم است و باید سایر اجزای سیستم نظیر اقتصاد کلان پویا، بازار مناسب، مدیریت و کارکنان شایسته شرکت، ساختار مالی و عملیاتی مناسب شرکت، حاکمیت شرکتی خوب و سایر عوامل نیز وجود داشته باشد تا شرکت بتواند از ظرفیت ایجادشده از طریق تجدید ارزیابی استفاده کند.

در واقع، نکته مهمی که کمتر به آن توجه می‌شود این گزاره است: افزایش ارزش سهام یک شرکت حاصل یک نگرش سیستمی به عوامل افزایش سهام است و با تصحیح یک جزء از این سیستم لزوما سایر اجزا خود به خود تصحیح نمی‌شوند و ارزش سهام افزایش نمی‌یابد.

نکته دوم: افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی‌ها به ارزشیابی دارایی‌های شرکت نیاز دارد، اما آیا این ارزشیابی در عمل به صورت منصفانه انجام می‌شود یا اینکه بعضا قیمت دارایی‌ها به اندازه‌ای تعیین می‌شود که شرکت از ماده ۱۴۱ قانون تجارت خارج شود؟ چراکه اگر از ماده ۱۴۱ قانون تجارت خارج نشود، مشمول مالیات خواهد شد و گاه کارشناسی دارایی‌ها خیلی بیشتر از ارزش جاری آنها برآورد می‌شود، به دلیل اینکه کسی نمی‌خواهد سهام آن شرکت یا آن دارایی را بخرد یا بفروشد و صرفا به‌منظور افزایش سرمایه است تا شرکت بتواند از ماده ۱۴۱ خارج شود!

نکته سوم: تجدید ارزیابی متاسفانه بعضا سهامدار خرد را به اشتباه می‌اندازد، طوری که به صورت موقت باعث می‌شود ذهنیت تحلیل خود را از سودآوری فعلی و آتی شرکت به ذهنیت ارزش جایگزینی و ارزش جاری دارایی‌های شرکت تغییر دهد (حتی نه خالص ارزش روز دارایی‌ها- یعنی بدهی‌های شرکت را هم از ارزش جاری دارایی‌ها کسر نمی‌کنند). سهامدار کنترلی است که سیاست‌های مالی و عملیاتی شرکت را تعیین می‌کند و نه سهامدار خرد.

خلاصه کلام اینکه تجدید ارزیابی دارایی‌ها می‌تواند ارزش سهام شرکت‌ها را افزایش دهد، اما به شرط‌ها و الزامات بسیار مهم نیاز دارد که بعضا به آن کمتر توجه یا از تحلیل آن غفلت می‌شود!

 

افزایش هزینه استهلاک شرکت‌ها

سعید آسمانی | کارشناس بازار سرمایه

یکی از مهم‌ترین عوامل محرک این روزهای بازار سرمایه، تجدید ارزیابی است که در واقع به توجیهی برای رشد بالای برخی شرکت‌ها تبدیل شده است. بحث تجدید ارزیابی دارایی‌ها یا به بیان ساده همان به روز کردن ارزش دارایی، مفهومی است که طی سالیان گذشته همواره مورد استقبال بازار سرمایه واقع شده است. به‌طوری که با تایید یا تکذیب اخبار مبنی بر آن در یک شرکت به‌طور خاص، نوسان بسیار بالای قیمت سهام آن شرکت در مدت کوتاهی را در پی دارد. اما هدف اصلی از این اقدام توسط شرکت‌ها چیست؟ و افزایش سرمایه از این محل به چه معناست؟ دلیل استقبال اهالی بازارسرمایه از این موضوع چیست؟

هدف اصلی تجدید ارزیابی دارایی‌ها واقعی شدن ارزش دارایی‌ها در ترازنامه شرکت‌هاست چراکه ترازنامه نشان‌دهنده بهای تمام‌شده تاریخی دارایی‌ها است. با گذشت زمان، بهای تاریخی دارایی‌ها به خصوص در اقتصادی با وضعیت تورمی بالا تفاوت زیادی با ارزش روز دارایی‌ها دارد. به‌گونه‌ای‌که ارقام درج شده در دارایی‌های ترازنامه نشان‌دهنده ارزش واقعی آنها نیستند.

از طرفی مطابق قوانین بودجه سال جاری، شرکت‌هایی که مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت هستند چنانچه با انتقال مازاد حاصل از تجدید ارزیابی به حساب افزایش سرمایه طی دوره مالی از شمول این ماده خارج شوند، مشمول برخورداری از نرخ صفر مالیاتی هستند. اما باید توجه کرد که سازمان امور مالیاتی کشور هزینه استهلاک مازاد تجدید ارزیابی دارایی‌ها را به‌عنوان هزینه قابل قبول مالیاتی نمی‌پذیرد.

در واقع با وجود افزایش هزینه‌های شرکت پس از تجدید ارزیابی دارایی‌های استهلاک‌پذیر مثل ماشین‌آلات و ساختمان، این هزینه منجر به کاهش مالیات نخواهد شد. این موضوع این پرسش را در ذهن به‌وجود می‌آورد که افزایش سرمایه از این محل چه تاثیری بر عملکرد و سودآوری شرکت خواهد داشت؟

در پاسخ به این پرسش ابتدا باید اشاره کرد که به‌طور خلاصه هدف اصلی شرکت‌ها از افزایش سرمایه به هر طریقی برای شرکت‌های مختلف متفاوت است، به‌گونه‌ای که شرکت‌های دارای سود انباشته به‌منظور توسعه فعالیت‌ها، استمرار و بهبود سودآوری شرکت به‌دنبال افزایش سرمایه خود هستند. درحالی‌که شرکت‌های با زیان انباشته از نظر عملکردی وضعیت مناسبی نداشتند و هدف آنها از افزایش سرمایه، خروج از زیان و بهبود وضعیت ترازنامه‌ای است که باید تغییر اساسی در روند عملکردی سابق شرکت شکل گیرد.

در تجدید ارزیابی دارایی‌ها به ظاهر افزایش سرمایه رخ می‌دهد، اما درآمد خاصی به شرکت اضافه نمی‌شود و دارایی شرکت نیز تغییر نمی‌کند، عایدی خاصی برای شرکت ندارد، ارزش ذاتی سهام شرکت تغییر چندانی ندارد و نمی‌تواند موجب ورود وجوه نقد و افزایش واقعی جریان نقدینگی شود. تجدید ارزیابی دارایی‌های استهلاک‌پذیر موجب افزایش هزینه‌های استهلاک و به‌دنبال آن کاهش سود شرکت می‌شود. در نتیجه این موضوع منجر به کاهش خروج جریان نقدینگی در شرکت خواهد شد.

اما از طرفی این موضوع مورد استقبال سهامداران عمده‌ای که دریافت سود نقدی برای آنها اولویت دارد نخواهد بود؛ چراکه این قبیل سهامداران همواره تاکید بر افزایش سود نقدی دریافتی سالانه خود دارند که برای این دسته از سهامداران تجدید ارزیابی دارایی‌های استهلاک‌ناپذیر از آنجا که تاثیری بر هزینه‌های شرکت ندارد مطلوب‌تر ارزیابی می‌شود.

بحث تجدید ارزیابی به دلایلی از قبیل بهبود وضعیت ترازنامه‌ای و نسبت‌های مالی، بهبود جریان خروجی وجه نقد، ایجاد فرصت برای شرکت‌هایی با زیان انباشته به‌منظور بهبود عملکرد آتی آنها، ایجاد وضعیت استقراضی مناسب‌تر، رقیق شدن قیمت سهم پس از افزایش سرمایه و جو روانی مثبتی که نسبت به قیمت تئوریک ایجاد می‌شود، اقبال بازار سرمایه را به‌دنبال دارد. در مجموع تاثیر واقعی افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی برعملکرد شرکت بستگی به نحوه مدیریت آن دارد به‌گونه‌ای که با اعمال آن وضعیت استقراضی شرکت بهبود خواهد یافت و نسبت‌های مالی و ترازنامه‌ای نیز مطلوب می‌شوند.

در شرکت‌هایی با زیان انباشته که مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت هستند، این موضوع در واقع فرصتی مناسب برای تغییر نگرش مدیریت در عملکرد شرکت، جلوگیری از ورشکستگی و بهبود سودآوری شرکت است و از طرفی در صنعت بانکی یکی از مهم‌ترین نسبت‌های مالی که همواره در ارزیابی بانک‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد نسبت کفایت سرمایه است.

از آنجا که این نسبت با تجدید ارزیابی دارایی‌ها مطلوب‌تر خواهد شد، بانک‌ها برای توسعه و رشد همکاری‌های بین‌المللی خود همواره به‌دنبال تجدید ارزیابی هستند. به جز بانک‌ها، صنعت خودرو نیز متاثر از افزایش زیان در سال‌های اخیر، ناگزیر به افزایش سرمایه از این محل بوده است که یکی از دلایل آن اهمیت بالای ظرفیت استقراض در صنعت خودرو است که با تجدید ارزیابی به مراتب بهبود می‌یابد. اما نکته اصلی این است که مهم‌ترین موضوع در بررسی تاثیر تجدید ارزیابی، روند عملکردی شرکت پس از افزایش سرمایه است؛ چراکه اگر شرکت به عملکرد نامطلوب گذشته خود ادامه دهد، زیان سنگینی ایجاد خواهد کرد که آن را به ورطه نابودی خواهد کشید.