شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران تا ساعت 12 روز جاری ریزش 3400 واحدی (2.05) را تجربه کرد. این ریزش عمدتا تحت تاثیر افت قیمت سهام گروه پتروشیمی، پالایشی و بانکی به طور دسته جمعی بود. هرچند بیشترین فشار فروش را در نمادهای گروه خودرویی و به خاطر ارسال گزارشهای بسیار بد آنها شاهد هستیم ولی تاثیر ریزش قیمت در نمادهای بزرگتر نقش عددی ریزش و صف فروش سهام گروه خودرویی را چندان نمایان نمیسازد. امید ناچیز به برگشت قیمت سهام خودرویی، همزمان با کاهش حجم و ارزش معاملات در نمادهای این گروه به افزایش صف فروش آنها منجر شدهاست. از سوی دیگر تحرکات در نمادهای بانکی و جمع شدن چندباره صف فروش در نمادهای بزرگ این گروه نیز با ثبت حجم بالای معاملات به سرنوشتی مشابه گروه خودرویی منجر شدهاست. وضعیت در نمادهای پالایشی نیز حرکت با مقاومت بیشتر در این مسیر را نشان میدهد. ثبت حجم و ارزش بالای معاملات در نمادهی مطرح این گروه با افت قیمتهای پایانی، کفه ترازوی فروشندگان را سنگینتر کرده و صفهای فروش را در پی داشته است. این اتفاق در حالی رخ میدهد که گزارشهای عملکرد 9 ماهه شرکتها از لحاظ ساختاری تفاوت بسیاری دارند.
لزوم تفکیک سهم خوب از بد
موعد ارسال گزارشهای 9ماهه شرکتهای بورسی با سال مالی 29 اسفند به پایان رسید و تقریبا تمام شرکتها گزارش عملکرد خود را در سامانه کدال قرار دادند. گزارش عملکرد شرکتها در این مدت قابل قبول و در برخی صنایع قابل توجه بودهاست. شرکتهای پالایشی و گروه فرآوردههای نفتی از این منظر گزارشهای جذابی را روانه کدال کردند و برخی شرکتهای بزرگ پتروشیمی و فلزات اساسی نیز از این قاعده مستثنی نبودند. از سوی دیگر گزارش شرکتهای بزرگ خودرویی مطابق انتظار «دنیای بورس» که در گزارشهای روزانه و بررسیهای شرکتی بارها و بارها به آن اشاره شده بود، رقتانگیز و بسیار بد بود. از طرفی گزارش عملکرد 9ماهه سهام بانکی نیز با ابهامات فراوانی برای فعالان بورسی همراه است و درست در مواردی نظیر درآمدهای ناشی از تسعیر ارز، عدم تصمیمگیری ویژه کاملا سرمایهگذاران را با ابهام مواجه ساختهاست. اما آنچه در برآیند کلی معاملات روزانه به چشم میخورد، نحوه برخورد یکسان فعالان بورسی با تمام گروههای یاد شده است. اما سوال اینجاست که علت بروز چنین پدیدهای چیست؟
جریان مخرب در بورس
پس از شروع روند شناسایی سود سهامداران در دوران گذر از رونق بورسی و افزایش بی وقفه نرخ ارز در بازار موازی، بسیاری از فعالان بورسی از ترس بروز رکود تورمی و تاثیر آن بر عملکرد شرکتها سهام صنایع کالا محور را در سرلیست فروهای خود قرار دادند و در عرض کمتر از دو ماه موجبات اصلاح کلی شاخص کل را فراهم آوردند. این اتفاق با تشدید جنگ تجاری و متزلزل کردن چشمانداز قیمتهای جهانی رنگ و بوی تازهای به خود گرفت و ترس ورود سرمایهگذاران به سهام شرکتهای کالا محور را بیش از پیش کرد. نقدینگی آزاد شده در سهام یاد شده برای ورود مجدد، گروه بانکی و خودرویی را انتخاب کردند. بخشی از این نقدینگی آزاد شده با انگیزههای سوداگرانه و با تکیه بر داراییهای ارزی بانکها و درآمد ناشی از تسعیر نرخ ارز از یک سو و افزایش نرخ رسمی خودروهای داخلی از سوی دیگر، به سمت سهام این دو گروه روانه شدند. منفعل بودن سهام گروههای کالایی در این مدت به دلایل عنوان شده نیز مزید بر علت شد تا بخش اعظم معاملات روزانه به گروههای یاد شده اختصاص یابد و بیش از نیمی از گردش نقدینگی در ماههای اخیر در سهام خودرویی و بانکی ثبت شود. دنبالهروی روندهای شکل گرفته از سوی سرمایهگذاران، نقطه تمرکز و اتکای بازار را به این دو گروه معطوف کردهاست و حال که این روند به محدودههای پرفشار عرضه تغییر مسیر داده، تاثیر آن بر کلیت معاملات روزانه سایه انداختهاست.
سادهسازی فریبنده
نگاه بسیار ساده به مسائل شرکتها و عدم دقت در خصوص عوامل تاثیرگذار بر روند سودآوری آنها دارای عواقب مخربی برای معاملهگران است. این نگاه اکنون به جریان معاملات نیز تسری داده شده است. بسیاری از حامیان صنایع زیانده با پدیدار شدن عمق فاجعه برای عموم بازار؛ از ترفند کلینگری و یکسان سازی بورس به صورت یک کل استفاده کرده و بورس را به مثابه یک کشتی قلمداد میکنند که با بروز مشکل در یک صنعت، سایر صنایع نیز باید مسیر مشابهی را طی کنند. هرچند تعامل صنایع در هر بازاری وجود دارد اما محدود کردن سودآوری صنایع به عملکرد یکدیگر برای بهرهبرداری مطلوب یک حرکت فریبنده تمام عیار محسوب میشود. اما در این جریانهای منفی است که شرایط خرید در قیمتهای مناسب برای سرمایهگذاران حرفهایتر فراهم میشود.