توهمات بنیادی بازار ارز/ آیا عرضه بازارساز منطقی است؟

10:01 - 1400/01/21
نرخ دلار آمریکا پس از تجربه قیمت 19 هزار تومانی در ابتدای پاییز روند نزولی میان‌مدتی را در پیش گرفته است. در این میان اظهارنظرهای عجیب و غیرکارشناسی در محافل مختلف به گوش می‌رسد که بعضا نشانه‌ها از تلاش برای داغ کردن بازار و خالی کردن دلار را نمایان می‌سازد. برای مثال اشاره به غیربنیادی بودن ریزش اخیر دلار، یا توهم صعود بنیادی ارز در پایان پاییز از جمله مواردی است که تنها از الگوهای تحلیلی اشتباه نشات می‌گیرد.
توهمات بنیادی بازار ارز/ آیا عرضه بازارساز منطقی است؟

دنیای بورس: رویه کوتاه‌مدت قیمت در هر بازاری با نوسانات آزاد قیمتی می‌تواند معامله‌گران را فریب دهد. در حالی‌که برای بررسی کارنامه بازار باید بازه‌های زمانی بلندمدت‌تر را در نظر گرفت. پیش از این به ریشه‌یابی زیان‌های سنگین در بازار ارز و سهام به دنبال اثر دانینگ-کروگر اشاره شده بود، نرخ دلار در زمان گزارش مزبور سطوح نزدیک به 15 هزار تومان را دارا بود. این موضوع روانشناختی را اگر با نوسانات کوتاه‌مدت قیمت به صورت هم‌زمان در میان معامله‌گران مورد بررسی قرار دهیم، کاملا می‌تواند توهمات موجود دلالان نوپای ارزی را نشان دهد. اعتماد به نفس در برخی از اظهارنظرها به حدی بالا است که بیش از تحلیل، رنگ و بوی پیشگویی را می‌دهد. انگار که یک پیشگو از درون گوی در حال پیشبینی آینده بازارها است. حال این‌که این اعتماد به نفس‌ کاذب (سمت راست نمودار اثر دانینگ-کروگر) در نهایت به زیان‌های سنگینی تبدیل می‌شود.

نرخ هر دلار آمریکا در معاملات امروز در نیمه بالایی کانال 11 هزار تومان قرار داشت و قیمت سکه نیز بار دیگر به بیش از 3 میلیون و 900 هزار تومان رسید.

منشا الگوی سنتی رشد دلار چیست؟

 بار دیگر بازار دلالی ارز در حال گرم شدن است. برخی بهانه نزدیک شدن به پایان پاییز و انتهای سال میلادی را دستاویزی برای داغ کردن بازار ارز عنوان می‌کنند. فارغ از این‌که افزایش تقاضای واقعی در پایان پاییز و اوایل زمستان در بازار ارز کشور شکل می‌گیرد یا خیر، نکته‌ای اساسی به صورت کلی نادیده گرفته می‌شود. بازار ارز کشور سرکوب نرخ را طی چندین سال اخیر تجربه کرده بود. متغیرهای اقتصادی این موضوع را ابراز داشتند که نرخ دلار تا اوایل زمستان 96 اختلاف فاحشی با واقعیت دارا است. همین موضوع عاملی بود تا دلار پتانسیل جهش قابل توجه را از زمستان داشته باشد و تنها یک جرقه پرقدرت سیاسی برای انعکاس واقعیت‌ها کافی بود. پس از جهش دلار کارشناسان، سطوح مختلفی به عنوان نرخ تعادلی دلار عنوان می‌کردند. اما در نهایت دلار با صعود ممتد خود سقف تمامی انتظارات موجود را در هم شکست.

به نظر می‌رسد ریشه افزایش تقاضای فصلی دلار در پایان پاییز به روند سالانه دلار در دوران ریاست پیشین بانک مرکزی برمی‌گردد. نگاهی به رویه نرخ دلار نشان می‌دهد که بانک مرکزی از سال 93 در صدد آمد که بر اساس منطق خود سیستم ارز شناوری را در بازار به وجود آورد. با این حال نکته‌ای که بیش از هر چیز دیگری باید مورد توجه قرار گیرد این است که دلار با فاصله قابل توجهی نسبت به سطوح تعادلی خود در حال معامله بود. از سال 93 تا سال 96 نرخ دلار از پاییز یا اواخر تابستان مسیر صعودی را در پیش می‌گرفت. دلار تا سقف خود معمولا رشد کمتر از 10 درصدی را تجربه می‌کرد و از اوایل دی تا پایان سال رویه نزولی را در پیش می‌گرفت. اما در سال گذشته عامل سیاسی جرقه رشد نرخ دلار را زد و پتانسیل نهفته بازار ارز خودنمایی کرد.

در این میان الگوی قیمتی دلار در فصل سرما مهم‌ترین عاملی بود تا در ذهن همه اوج‌گیری نرخ دلار در این فصل با توجیه افزایش تقاضای فصلی حک شود. اما سوال اصلی اساسی این است که بانک مرکزی نرخ دلار را تا 40 درصد زیر قیمت واقعی سرکوب می‌کرد امکان جلوگیری از نوسان 5 تا 10 درصدی دلار در این فصل وجود نداشت. ممکن است مطرح شود که منابع بانک مرکزی امکان انجام چنین موضوع را نمی‌داد اما چگونه بانک مرکزی سرکوب ارزی شدید را در سال 96 و هم‌زمان با انتخابات در پیش گرفت و چگونه در فصل پایانی سال گذشته خبر از عرضه میلیاردها دلار از سوی بانک مرکزی منتشر شد. اگر منابع ارزی به صورت اسکناس تا به این حد وجود داشت پس چرا اجازه نوسان قیمتی در فصل سرما داده می‌شد.

در این خصوص باید گفت بانک مرکزی با آشنایی نسبی به علم اقتصاد در آن دوران می‌دانست که ثابت نگه داشتن نرخ دلار، رویه آتی را بسیار شکننده می‌کند بر این اساس الگوی قیمتی را به صورت سالیانه پیاده می‌کرد. تا به این ترتیب نرخ شناور کنترل‌شده را در ذهن فعالان اقتصادی دیکته کند. حال این‌که افزایش تقاضای فصلی نیز دلیلی برای توجیه چنین رفتار قیمتی در بازار ارز بود.

آیا بنا است الگوی سنتی دلار تکرار شود؟

در شرایط کنونی بعضا مطرح می‌شود که دلار در پایان فصل سرما رشد می‌کند. البته در تحلیل‌های «دنیای بورس» نیز به این دستاویز دلالان اشاره شد. دلالان از هر شیوه‌ای برای فروش ارز خود که در سطوح بالای قیمتی خریداری کرده‌اند استفاده می‌کنند. اما نکته‌ای که به نظر می‌رسد فعالان بازار ارز فراموش کرده‌اند نرخ کنونی دلار نسبت به دوره مشابه سال گذشته (هم‌زمان با اوج‌گیری سنتی نرخ دلار) است. نرخ هر دلار آمریکا در معاملات امروز با جولان کانال‌های تلگرامی که به خوبی از نبود بازار متشکل و بی‌اعتمادی عمومی نسبت به مقام ناظر ارزی بهره می‌برند، بار دیگر در کانال 11 هزار تومانی مسیر صعودی را در پیش گرفت، این در حالی است که نرخ دلار در سال گذشته در حوالی 3900 تا 4 هزار تومان قرار داشت (دلار رشد نزدیک به 200 درصدی را تجربه کرد).

دلالان از هر بهانه‌ای برای داغ کردن نرخ استفاده می‌کنند. در این میان برخی با عناوین کارشناسی نیز بهانه‌ها را برای فریب دادن ذهن عموم فراهم می‌کنند. حال این‌که چرا بازار ارز نسبت به کوچکترین شایعات شکننده است باید به سیاست بسیار ضعیف سال‌های گذشته مانند عدم تشکیل بازار واحد، عدم استفاده از ابزارهای موجود در اقتصاد جهان مانند بازار آتی ارز اشاره کرد. رسیدن به پایان آذر بار دیگر بهانه‌ای برای رشد نرخ دلار شده است تا از این شرایط برای فروش دلار و داغ کردن دوباره بازار استفاده شود. اما زمانی‌که نرخ دلار جهش 200 درصدی را تجربه کرده است و بالاتر از سطوح تعادلی به سر می‌برد چرا باید الگوی سنتی دلار تکرار شود. البته این موضوع به معنای عدم رشد نرخ دلار نیست با این حال تلنگری برای توجه به عوامل بنیادی است.

آیا افت دلار در هفته‌های اخیر غیربنیادی بود؟

برخی با عناوین کارشناس اقتصادی بار دیگر به اظهارنظر در خصوص نرخ دلار می‌پردازند. در حالی‌که به نظر می‌رسد درکی از قیمت، بازار و معاملات ارز ندارند. برخی به این موضوع اشاره می‌کنند که ریزش اخیر دلار غیربنیادی بوده است و این موضوع در ذهن دیگران نیز سرایت کرده است. برخی از معامله‌گران و فعالان بازار ارز دلارهای با قیمت بالا دارند و بر این اساس اظهارنظرهای آن‌ها تحلیل‌های آن‌ را جهت می‌دهد.

اما برخی دلایلی عجیب در خصوص بنیادی نبودن نزول مطرح می‌کنند. در این خصوص عرضه ارز از سوی بانک مرکزی به عنوان موضوعی برای توجیه عدم افت بنیادی دلار مطرح می‌شود. در ریشه‌یابی چنین تفکری نگاهی به سال‌های گذشته می‌تواند کمک کند. در سال‌های گذشته بانک مرکزی به دنبال سرکوب ارز، عرضه‌ها را در سطوح پایین قیمتی انجام می‌داد. حال این‌که بررسی نرخ دلار از جنبه‌های مختلف مانند نقدینگی، تورم و سایر روش‌های محاسبه نرخ تعادلی ارز، کاملا بر این موضوع تاکید داشت (در سال‌های گذشته) که نرخ دلار در بازار فاصله معناداری با نرخ تعادلی دارد.

اما شرایط کنونی کاملا متفاوت است. نرخ ارز در بازار بر اساس محاسبات مختلف فاصله چشم‌گیری را با نرخ تعادلی دارد. با این حال عده‌ای همچنان با الگوی ذهنی قدیمی و بدون تحلیل شرایط همچنان عرضه ارز را از سوی بازارساز را اشتباه می‌دانند. با این حال زمانی‌که دلار از واقعیت‌های خود فاصله چشم‌گیری دارد چرا بانک مرکزی نباید ارز را در باید به فروش برساند. این موضوع علاوه بر سرکوب هیجان بازار ارز می‌تواند تامین مالی مناسبی برای دولت باشد. در عین‌حال عرضه مستقیم و مکش نقدینگی به خزانه بانک مرکزی اثرات منفی مانند افزایش پایه پولی را ندارد. بلکه در عین‌حال می‌تواند دست دولت را در بودجه باز بگذارد و علاوه بر این بانک مرکزی می‌تواند گام‌های مثبتی را برای اصلاح نظام بانکی بردارد.

اظهارنظرهای غیرکارشناسی باعث شده که برخی از کانال‌های داغ‌کننده ارز از واژه دستوری برای جلوه دادن «نزول غیر بنیادی» دلار استفاده کنند. چرا دخالت بانک مرکزی در حالی‌که نرخ از واقعیت‌ها فاصله قابل توجهی دارد اشتباه است آن هم زمانی‌که بازار متشکلی وجود ندارد که خود در صدد حذف هیجان برآید. تمامی کارشناسان بر این باورند اگر بازاری متشکل در اقتصاد کشور در شرایط کنونی تشکیل شود به صورت خودکار نرخ دلار را در مسیر نزولی قرار خواهد داد و هیجان را تا حدود زیادی سرکوب می‌کند. این امیدواری وجود دارد که با تشکیل بازار متشکل واقعیت‌های ارزی کشور به صورت کامل مشخص شود.

در شرایط کنونی این فرصت برای دولت نیز به منظور پرداخت بدهی‌های معوق به وجود آمده است. همیشه در نگاه برخی از کارشناسان داخلی این موضوع جلوه می‌کند که احتمالا بانک مرکزی باید حالت کاملا منفعلانه‌ای را در برابر هر گونه فعالیت سفته‌بازی داشته باشد و تحلیلی از شرایط موجود میان این اظهارنظرها مشاهده نمی‌شود. مورد مهمی که باید به آن توجه کرد این‌که شواهد نشان می‌دهد بیش از آن‌که عرضه واقعی بانک مرکزی در افت نرخ دلار موثر بوده است بلکه بازی منطقی بازارساز است که توانسته موج‌های دلالی را خاموش کند و در مسیر تخلیه حباب دلار قدم برداریم.

آیا ریزش دلار ادامه دارد؟

در پاسخ به این موضوع که آیا نزول دلار ادامه دارد یا خیر، باید موارد بسیاری را در نظر گرفت. شرایط کشور به هیچ‌وجه طاقت تنش‌های سیاسی داخلی را ندارد و برعکس باید مسیر اصلاحی را در این زمینه در پیش گرفته شود. البته  منافع بسیاری در گروه ادامه فضای متشنج اقتصاد کشور است و بر این اساس نمی‌توان تحلیل دقیقی از آینده داشت. در خصوص درآمدهای ارزی و همچنین ذخایر ارزی کشور نیز در وضعیت مبهم از تحریم‌ها و همچنین بازار جهانی نمی‌توان اظهارنظر دقیقی داشت.

با این حال در شرایط کنونی به نظر می‌رسد بانک مرکزی توان کافی برای عرضه ارز را دارد. درآمدهای ارزی کشور نیز احتمالا به دنبال فضای تحریم و افت قیمت جهانی کالاها افت داشته باشد اما این افت نیز نمی‌تواند سطوح بالای نرخ دلار را توجیه کند و توانایی پاسخ‌گویی به نرخ دلار پس از جهش 200 درصدی کاملا مهیا به نظر می‌رسد. تورم اقتصاد کشور را در سال جاری در نوردیده است و اگر اثرات آن در نرخ دلار نیز در نظر گرفته شود نیز همچنان باید گفت نرخ دلار از سطوح تعادلی فاصله چشم‌گیری دارد. آری ممکن است با تشنج سیاسی یک گروه در کشور بار دیگر فضا برای هیجان در بازار ارز فراهم شود اما شواهد از وضعیت موجود نشان می‌دهد که عقلانیت نسبی از وضعیت بحرانی کشور و تلاش برای سرکوب عامل هیجان‌ساز وجود دارد.

در پایان گفت اگر در هر بازاری آشنایی کافی نسبت به متغیرها وجود نداشته باشد تحلیل‌های می‌تواند مسیر اشتباه را در پیش بگیرد. در شرایط کنونی اگر بانک مرکزی چشم‌انداز ذخایر ارزی کافی را دارد، اتفاقا عرضه ارز در سطوح بالای آن فضای خوبی برای تامین مالی دولت و حتی راه‌حلی برای خروج از بحران‌های موجود است. با این حال نمی‌توان عده‌ای که منافع درگیر دارند را به دلیل اظهارات غیرکارشناسی نقد کرد.

تنها نکته‌ای که وجود دارد و باید مدنظر سیاست‌گذار ارزی قرار گیرد حرکت هرچه سریعتر به سمت تشکیل بازار متشکل است. این بازار به هیچ وجه نباید مطابق سال‌های گذشته باشد و نیازمند تشکیل یک بورس ارز است، زیرا هر مکانیزمی که بر پایه کوچه و خیابان شکل بگیرد می‌تواند فضا را برای دلالی باز نگه دارد. در این میان تا تشکیل بازار ارز متشکل، بازی بازارساز با دلالان می‌تواند در سرکوب هیجان بسیار مفید باشد. محدود کردن نوسان قیمتی شرایط برای معامله‌گران ارزی دشوار می‌سازد به این ترتیب خروج دلالان مبتدی و ناآشنا با بازار (البته بدون استفاده از ابزار امنیتی) با خاطره زیان سنگین می‌تواند در کنترل هیجان آینده دلار بسیار موثر باشد.